روان درمانی تحلیلی یکی از رویکردهای روان درمانی است. روان درمانی به معنای درمانی برای ذهن است.
منشأ روان درمانی، روان کاوی Psychoanalysis[ ۱] است. «صحبت درمانی» Talk therapy[ ۲] اولین بار به وسیله زیگموند فروید ابداع شد. [ ۳] در نتیجه اصطلاح روان درمانی اشاره به درمانی دارد که مبتنی بر صحبت کردن است. اما منظور هر نوع صحبت کردن نیست. برای اینکه صحبت، روان درمانی باشد، باید
• یک درمان باشد.
• به وسیله فرد آموزش دیده حرفه ای اجرا شود.
• در محدوده چارچوب مشخص باشد.
• به منظور بهبود سلامت روانی و عاطفی بیمار باشد.
روان درمانی که بر اساس اصل پویایی روان بنا شده باشد، روان درمانی پویا، پویشی یا تحلیلی نامیده می شود. معادل انگلیسی آن سایکوانالیتیک سایکوتراپی Psychoanalytic Psychotherapy است.
روان درمانی پویشی یا پویا ( سایکوداینامیک سایکوتراپی Psychodynamic Psychotherapy[ ۴] ) و روان درمانی تحلیلی ( سایکوانالیتیک سایکوتراپی Psychoanalytic Psychotherapy ) معادل یکدیگر هستند. [ ۵] [ ۶] گاهی در جامعه روان درمانی ایران بین روان درمانی تحلیلی و روان درمانی پویشی تمایز قائل می شوند و برخی روان درمانگران یا مترجمان فارسی این واژه ها را متفاوت می دانند. کسانی که به تفاوت به روان درمانی تحلیلی و روان درمانی پویشی معتقدند، روان درمانی تحلیلی را یه روان کاوی نزدیک تر می دانند و روان درمانی پویشی را درمانی مبتنی بر شواهد علمی در نظر می گیرند. اما معادل انگلیسی روان درمانی تحلیلی و روان درمانی پویشی در کشورهای دیگر معمولاً جایگزین هم بکار می روند. روان کاوی Psychoanalysis منشأ گرفته از رویکردهای اولیه فروید است. در روان کاوی، درمانگر نقش غیرفعال تر و خنثی تری ایفا می کند تعداد جلسات درمان ۳ تا ۴ جلسه در هفته است مراجع بر روی کاناپه دراز می کشد و درمانگر خارج از دید مراجع بوده و مدت درمان نا محدود است. در حالیکه در روان درمانی پویشی تعداد جلسات ۱ تا۲ جلسه در هفته بوده، درمانگر نقش فعالتری دارد، مراجع می تواند بر روی صندلی مقابل درمانگر بنشیند و تعداد جلسات درمان می تواند محدود و مشخص باشد. به علت تعداد بالای جلسات روان کاوی نقش روانکاو بیشتر مانند یک مادر و خنثی است و درحالیکه درمانگر تحلیلی مثل پدر فعالانه با مراجع تعامل می کند. هدف روانکاوی رشد فردی و تغییر اساسی ساختاری با یکپارچه کردن تعارضات و ارتباطات درونی واپس رانده است، در حالیکه در روان درمانی تحلیلی هدف تغییر نسبی ساختاری و مرتفع کردن علائم بیماری است. [ ۷]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمنشأ روان درمانی، روان کاوی Psychoanalysis[ ۱] است. «صحبت درمانی» Talk therapy[ ۲] اولین بار به وسیله زیگموند فروید ابداع شد. [ ۳] در نتیجه اصطلاح روان درمانی اشاره به درمانی دارد که مبتنی بر صحبت کردن است. اما منظور هر نوع صحبت کردن نیست. برای اینکه صحبت، روان درمانی باشد، باید
• یک درمان باشد.
• به وسیله فرد آموزش دیده حرفه ای اجرا شود.
• در محدوده چارچوب مشخص باشد.
• به منظور بهبود سلامت روانی و عاطفی بیمار باشد.
روان درمانی که بر اساس اصل پویایی روان بنا شده باشد، روان درمانی پویا، پویشی یا تحلیلی نامیده می شود. معادل انگلیسی آن سایکوانالیتیک سایکوتراپی Psychoanalytic Psychotherapy است.
روان درمانی پویشی یا پویا ( سایکوداینامیک سایکوتراپی Psychodynamic Psychotherapy[ ۴] ) و روان درمانی تحلیلی ( سایکوانالیتیک سایکوتراپی Psychoanalytic Psychotherapy ) معادل یکدیگر هستند. [ ۵] [ ۶] گاهی در جامعه روان درمانی ایران بین روان درمانی تحلیلی و روان درمانی پویشی تمایز قائل می شوند و برخی روان درمانگران یا مترجمان فارسی این واژه ها را متفاوت می دانند. کسانی که به تفاوت به روان درمانی تحلیلی و روان درمانی پویشی معتقدند، روان درمانی تحلیلی را یه روان کاوی نزدیک تر می دانند و روان درمانی پویشی را درمانی مبتنی بر شواهد علمی در نظر می گیرند. اما معادل انگلیسی روان درمانی تحلیلی و روان درمانی پویشی در کشورهای دیگر معمولاً جایگزین هم بکار می روند. روان کاوی Psychoanalysis منشأ گرفته از رویکردهای اولیه فروید است. در روان کاوی، درمانگر نقش غیرفعال تر و خنثی تری ایفا می کند تعداد جلسات درمان ۳ تا ۴ جلسه در هفته است مراجع بر روی کاناپه دراز می کشد و درمانگر خارج از دید مراجع بوده و مدت درمان نا محدود است. در حالیکه در روان درمانی پویشی تعداد جلسات ۱ تا۲ جلسه در هفته بوده، درمانگر نقش فعالتری دارد، مراجع می تواند بر روی صندلی مقابل درمانگر بنشیند و تعداد جلسات درمان می تواند محدود و مشخص باشد. به علت تعداد بالای جلسات روان کاوی نقش روانکاو بیشتر مانند یک مادر و خنثی است و درحالیکه درمانگر تحلیلی مثل پدر فعالانه با مراجع تعامل می کند. هدف روانکاوی رشد فردی و تغییر اساسی ساختاری با یکپارچه کردن تعارضات و ارتباطات درونی واپس رانده است، در حالیکه در روان درمانی تحلیلی هدف تغییر نسبی ساختاری و مرتفع کردن علائم بیماری است. [ ۷]

wiki: روان درمانی تحلیلی