روابط عباسیان و سامانیان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تشریح روابط میان خلافت عباسی با امرای سامانی در دو باب دینی و سیاسی قابل بررسی می باشد؛در روابط سیاسی؛ ضرورت ایجاد امنیت سیاسی از مرزهای شرقی نیازمند داشتن پشتوانه محکم در ازای مناسبات مطلوب با خلافت عباسی بود مقابله با دشمنان خلافت توسط سامانیان امری بود که خلیفه نمی توانست از آن چشم بپوشد و به آن بی اعتنا بماند و این مناسبات سبب می شد هر دو طرف از یکدیگر حمایت ظاهری و عملی را به جا آورند.
تشریح روابط میان خلافت عباسی با امرای سامانی در دو باب دینی و سیاسی قابل بررسی می باشد.روابط دینی؛ سامانیان به عنوان مرزداران شرق جهان اسلام از نیمه دوم قرن سوم تا حدود یک قرن خدمات زیادی برای خلافت و اسلام انجام دادند. از طرفی مبارزه آن ها به عنوان غازی و جهادگران مسلمان با مخالفین خلافت یعنی ترک ها در اترار از یک طرف و با علویان از طرف دیگر باید موجه و مقبول باشد و مقبولیت و مشروعیت با تائیدات خلافت عباسی امکان پذیر بود. سامانیان نیز پیرو مکتب حنفی بودند که این باعث رابطه عمیق تر آن ها می شد. خواندن خطبه و سکه هم نشان تبعیت این دولت از خلافت بود.البته گاهی این موارد نقض می شد مثل زمانی که نصر دوم به اسماعیلیه گرایید و یا هنگامی که به دلیل تسلط آل بویه بر بغداد سامانیان از خواندن خطبه به اسم خلیفه منصوب از طرف آل بویه اجتناب کردند.اما به جز این استثنائات همیشه شاهد تبعیت پایدار و همه جانبه سامانیان از عباسیان هستیم. اسماعیل پیوسته خلیفه را اطاعت نمودی و در عمر خویش یک ساعت بر خلیفه عاصی نشدی و فرمان او را به غایت استوار داشتی.
روابط سیاسی بین عباسی و سامانی
روابط سیاسی؛ ضرورت ایجاد امنیت سیاسی از مرزهای شرقی نیازمند داشتن پشتوانه محکم در ازای مناسبات مطلوب با خلافت عباسی بود مقابله با دشمنان خلافت توسط سامانیان امری بود که خلیفه نمی توانست از آن چشم بپوشد و به آن بی اعتنا بماند و این مناسبات سبب می شد هر دو طرف از یکدیگر حمایت ظاهری و عملی را به جا آورند؛ اما به نظر می رسد دادن مالیات به خلافت امری ثابت نشده است. بیشتر رسم هدایا و پیشکش ها معمول بوده است. سندی در دست نیست که نشان دهد اسماعیل و دیگر امیران سامانی خراج یا مالیات به بغداد فرستاده باشند اما هدیه می فرستادند. گر چه سامانیان به ظاهر اطاعت عباسیان می کردند. اما به حقیقت کاملا مستقل بودند و خلیفه عباسی ایشان را امیر یا عامل فراهم کننده مالیات خویش می شمرد. گرچه نفوذ ایشان در داخل قلمروشان نامحدود بود، در واقع ساختار حکومت سامانیان آن چنان محکم و با پشتوانه بسیار بوده است که این دولت را به امارت وابسته محض و خراج گزار بدل نکند.
← دعوت سامان خداه از مردم
پس از آنکه معزالدوله بویهی در سال ۳۴۴ (ه. ق) بغداد چیره شد و در عزل و نصب خلیفه دخالت کرد سامانیان از به رسمیت شناختن مطیع، خلیفه برکشیده آل بویه خودداری کرد و اگر چه مستکفی در سال ۳۳۸ درگذشت سامانیان پس از آن نیز نام وی را در خطبه ذکر می کردند و بر سکه هاشان نیز هم چنان نام مستکفی نقش بسته بود. گفته شده است که پس از سال ها از آغاز خلافت مطیع در ۳۴۳ بود که "ابوعلی محتاج چغانی" سپهسالار عاصی امیر نوح بن نصر به واسطه منشور حکومت خراسان که از جانب مطیع به نام او صادر گردید بر نیشابور و برخی از نواحی خراسان استیلا یافت و خطبه به نام مطیع کرد. جداکردن خراسان از سلطه سامانیان و تفویض آن به سردار متمرد ایشان باعث گردید تا سامانیان خلافت مطیع را گردن نهند. عبدالملک بن نوح از سال ۳۴۵ به نام "مطیع" سکه زد که باعث شادمانی خلیفه و اعلام این خبر در شهرها شد. مطیع تا سال ۳۶۳ حکومت کرد و در این سال پسرش الطائع به خلافت نشست طائع در سال ۳۸۱ توسط بهاالدوله بویهی برکنار و القادر به خلافت منصوب شد؛ اما سامانیان از پذیرش سیادت روحانی قادر امتناع کردند و در سراسر خراسان و ماورالنهر همچنان خطبه به نام طائع بود. به طوری که در ۳۸۳ طائع در جمع حاجیان خراسانی این مساله را پیش کشید و توسط ایشان نامه ای برای "امیرنوح بن منصورسامانی" فرستاد با این حال تا ۳۸۹ که محمود غزنوی در مرو بر لشگریان سامانی فائق آمد و سراسر خراسان را به سلطه خود درآورد این مشکل حل نشده باقی ماند و در این سال بود که "محمود" نام "قادر" را در خطبه ها جایگزین نام طائع کرد.
خلیفه زادگان در کنف حمایت سامانیان
...

پیشنهاد کاربران

بپرس