[ویکی فقه] ایران و عربستان دو قدرت بزرگ منطقه خلیج فارس هستند که بررسی روابط این کشور و نقش آنها در تحولات و رویدادهای این منطقه از اهمیت بسیاری برخوردار است.
ایران در اوایل قرن چهاردهم هجری دچار تحول سیاسی گردید؛ رضاخان که در سال ۱۲۹۹ه. ش توانسته بود قدرت را به دست بگیرد، در سال ۱۳۰۴ه. ش سلسله قاجار را منقرض نمود و خود تخت پادشاهی را بر سر نهاد و سلسله پهلوی را پایه ریزی نمود. از طرف دیگر عربستان نیز در همین دوران دارای تحول شد؛ عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل بن ترکی در سال ۱۳۰۰ه. ش (۱۹۱۲م) حکومتی را در نجد پایه ریزی کرد و خود را سلطان نجد و ملحقات آن نامید؛ وی همچنین در سال ۱۳۰۴ه. ش به قسمت حجاز نیز حمله برد و توانست پادشاه حجاز ملک علی را شکست دهد و با سرنگونی دولت هاشمیه (شریف حسین و فرزندانش) تقریبا تمام عربستان امروزی را تحت سیطره خود درآورد. این کشور جدید ابتدا «پادشاهی حجاز و نجد و ملحقات آن» نامیده شد و در سال ۱۳۵۱ه. ق برابر با ۱۹۳۲م، با کامل کردن حکومت سعودی ها بر کل شبه جزیره، به عنوان پادشاهی عربی سعودی (السعودیة العربیه) نام گذاری گردید. بنابراین می توان گفت در ابتدای قرن چهاردم هجری شمسی دو حکومت جدید در دو کشور مهم منطقه خلیج فارس به وجود آمدند که روابط این دو کشور نیز به همین خاطر از سر گرفته شد. روابط این دو کشور از آن زمان تا کنون فراز و نشیب های فراوانی را طی کرده است؛ به طوری که گاهی به خاطر مسائل منطقه ای و فرهنگی و مذهبی و سیاسی در مقابل یکدیگر ایستاده اند که حتی به قطع رابطه نیز منجر شده است و گاه به علت منافع مشترک و تامین امنیت و رویارویی با چالش های منطقه ای ناگزیر به کنار گذاشتن اختلافات فرهنگی و مذهبی شدند و با یکدیگر متحد گشتند.
روابط در دوران شریف حسین
درباره روابط دولت ایران با عربستان در دوره شریف حسین، تا قبل از درگیری ها و منازعات بین هاشمی ها و سعودی ها اطلاع چندانی در دسترس نیست و باید گفت به رسیدگی وضع حجاج ایرانی در مکه محدود می شد. در آن زمان ایران در منطقه حجاز و نجد سفارت خانه و سفیری نداشت و امور مربوط به شبه جزیره عربستان، از طریق سفارت ایران در مصر انجام می گرفت.
← سرپرستی اتباع ایرانی
در زمان درگیری های آل سعود و هاشمی ها، دولت ایران به حبیب الله هویدا، معروف به عین الملک، ماموریت داد تا به همراه غفارخان وزیرمختار ایران در مصر به حجاز سفر کند و از اوضاع آن منطقه گزارشی تهیه نماید. وی ضمن دیدار با عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود و مستر کلایتون نماینده انگلیس در بین راه جده و مکه، و همچنین ملک علی پادشاه سابق حجاز در جده، گزارشی از وضعیت تخریب های صورت گرفته در مدینه و مکه داد و سعی در نزدیک نمودن دولت ایران به سلطان سعودی نمود. وی در این گزارش سعی داشت تا وهابیون را از عمل تخریب قبور مبرا سازد. ملک عبدالعزیز در دیداری دیگر که با حبیب الله هویدا داشت، از شایعاتی که درباره تخریب قبور ائمه و آزار شیعیان توسط آل سعود در کشورهای اسلامی انتشار یافته بود، شکایت نمود و ضمن اشاره به کردار نظامیان فرانسه در تخریب شهر شام و کشتار مسلمانان آنجا، گفت: «... خیلی اسباب حیرت است که مسلمانان علام فقط برای تخریب چند قبر که قبل از ورود من به دست این بدوی های جاهل مهدوم شده، اینهمه اظهار غیرت و حمیت و دردمندی نمودند و در مجامع و منابر و روزنامه ها مرا لعن و تکفیر کردند و عالم را بر سر من شوراندند و بدنام خواندند؛ ولی حالیه که فرانسوی های متمدن عالم با این بی رحمی و قساوت شهرهای اسلام را خراب و ویران می کنند و زن و اطفال و رجال بی گناه اسلام را می کشند و زیر آوار می پسندند و شهر و خانه ها و قریه ها را با طیاره و توپ های سنگین بمبارده می نمایند، این اسلام غیور چرا ساکت و صامت شده اند و احتجاج نمی نمایند و نماینده برای تحقیق نمی فرستند و یوم الاحزان برپا نمی کنند و در منابر سب و لعن نمی نمایند.. »ملک عبدالعزیز در سال ۱۳۴۴ه. ق سلطه خود را بر حجاز و نجد رسمیت بخشید و طی ابلاغیه ای خود را «جلالة ملک الحجاز و سلطان نجد و ملحقاتها» ملقب نمود. در این دوران دولت ایران به جهت گزارشات عین الملک حبیب الله هویدا، رفتن ایرانیان به حج را ممنوع اعلام نمود؛ این ممنوعیت که از طرف دولت های دیگر نیز نظیر مصر و هند نیز اعمال شده بود، موجب فشار اقتصادی بر حکومت آل سعود می شد؛ به همین جهت ملک عبدالعزیز طی نامه هایی از کشورهای مسلمان از جمله ایران خواست تا به اعزام حجاج به منطقه حجاز اقدام نمایند و اطمینان داد خطری متوجه ایشان نیست. از دیگر اقدامات دولت سعودی برای افزایش ارتباط با ایران، فرستادن تلگراف به پادشاه ایران برای تبریک سلطنت رضاشاه بود. در این دوران سعودی ها در صدد گسترش رابطه با کشورهای همسایه برای به رسمیت شناخته شدن دولت خود بودند. حکومت ایران در سال ۱۹۲۹م برابر با ۱۳۰۸ه. ش دولت حجاز و نجد و ملحقات آن را به رسمیت شناخت و با پیامی از طرف رضاشاه، پادشاهی ملک عبدالعزیز را به وی تبریک گفت و از بهبود روابط بین دو کشور ایران و عربستان (پادشاهی حجاز و نجد و ملحقات آن) ابراز خرسندی نمود. یکی از عواملی که موجب تاخیر در به رسمیت شناختن دولت حجاز و نجد از سوی ایران شده بود، قرارداد ۲۰می ۱۹۲۷م بین انگلیس و ابن سعود بود که در آن به مسئله برقراری روابط دوستانه و مسالمت آمیز میان ابن سعود و بحرین، کویت، قطر و عمان پرداخته شده بود. همچنین دولت ایران طی نامه هایی از پادشاه عربستان می خواست تا نسبت به ترمیم قبور ائمه شیعیان در بقیع اقدامات لازم را مبذول نماید؛ ولی این درخواست رد می شد.
عهدنامه مودت
...
ایران در اوایل قرن چهاردهم هجری دچار تحول سیاسی گردید؛ رضاخان که در سال ۱۲۹۹ه. ش توانسته بود قدرت را به دست بگیرد، در سال ۱۳۰۴ه. ش سلسله قاجار را منقرض نمود و خود تخت پادشاهی را بر سر نهاد و سلسله پهلوی را پایه ریزی نمود. از طرف دیگر عربستان نیز در همین دوران دارای تحول شد؛ عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل بن ترکی در سال ۱۳۰۰ه. ش (۱۹۱۲م) حکومتی را در نجد پایه ریزی کرد و خود را سلطان نجد و ملحقات آن نامید؛ وی همچنین در سال ۱۳۰۴ه. ش به قسمت حجاز نیز حمله برد و توانست پادشاه حجاز ملک علی را شکست دهد و با سرنگونی دولت هاشمیه (شریف حسین و فرزندانش) تقریبا تمام عربستان امروزی را تحت سیطره خود درآورد. این کشور جدید ابتدا «پادشاهی حجاز و نجد و ملحقات آن» نامیده شد و در سال ۱۳۵۱ه. ق برابر با ۱۹۳۲م، با کامل کردن حکومت سعودی ها بر کل شبه جزیره، به عنوان پادشاهی عربی سعودی (السعودیة العربیه) نام گذاری گردید. بنابراین می توان گفت در ابتدای قرن چهاردم هجری شمسی دو حکومت جدید در دو کشور مهم منطقه خلیج فارس به وجود آمدند که روابط این دو کشور نیز به همین خاطر از سر گرفته شد. روابط این دو کشور از آن زمان تا کنون فراز و نشیب های فراوانی را طی کرده است؛ به طوری که گاهی به خاطر مسائل منطقه ای و فرهنگی و مذهبی و سیاسی در مقابل یکدیگر ایستاده اند که حتی به قطع رابطه نیز منجر شده است و گاه به علت منافع مشترک و تامین امنیت و رویارویی با چالش های منطقه ای ناگزیر به کنار گذاشتن اختلافات فرهنگی و مذهبی شدند و با یکدیگر متحد گشتند.
روابط در دوران شریف حسین
درباره روابط دولت ایران با عربستان در دوره شریف حسین، تا قبل از درگیری ها و منازعات بین هاشمی ها و سعودی ها اطلاع چندانی در دسترس نیست و باید گفت به رسیدگی وضع حجاج ایرانی در مکه محدود می شد. در آن زمان ایران در منطقه حجاز و نجد سفارت خانه و سفیری نداشت و امور مربوط به شبه جزیره عربستان، از طریق سفارت ایران در مصر انجام می گرفت.
← سرپرستی اتباع ایرانی
در زمان درگیری های آل سعود و هاشمی ها، دولت ایران به حبیب الله هویدا، معروف به عین الملک، ماموریت داد تا به همراه غفارخان وزیرمختار ایران در مصر به حجاز سفر کند و از اوضاع آن منطقه گزارشی تهیه نماید. وی ضمن دیدار با عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود و مستر کلایتون نماینده انگلیس در بین راه جده و مکه، و همچنین ملک علی پادشاه سابق حجاز در جده، گزارشی از وضعیت تخریب های صورت گرفته در مدینه و مکه داد و سعی در نزدیک نمودن دولت ایران به سلطان سعودی نمود. وی در این گزارش سعی داشت تا وهابیون را از عمل تخریب قبور مبرا سازد. ملک عبدالعزیز در دیداری دیگر که با حبیب الله هویدا داشت، از شایعاتی که درباره تخریب قبور ائمه و آزار شیعیان توسط آل سعود در کشورهای اسلامی انتشار یافته بود، شکایت نمود و ضمن اشاره به کردار نظامیان فرانسه در تخریب شهر شام و کشتار مسلمانان آنجا، گفت: «... خیلی اسباب حیرت است که مسلمانان علام فقط برای تخریب چند قبر که قبل از ورود من به دست این بدوی های جاهل مهدوم شده، اینهمه اظهار غیرت و حمیت و دردمندی نمودند و در مجامع و منابر و روزنامه ها مرا لعن و تکفیر کردند و عالم را بر سر من شوراندند و بدنام خواندند؛ ولی حالیه که فرانسوی های متمدن عالم با این بی رحمی و قساوت شهرهای اسلام را خراب و ویران می کنند و زن و اطفال و رجال بی گناه اسلام را می کشند و زیر آوار می پسندند و شهر و خانه ها و قریه ها را با طیاره و توپ های سنگین بمبارده می نمایند، این اسلام غیور چرا ساکت و صامت شده اند و احتجاج نمی نمایند و نماینده برای تحقیق نمی فرستند و یوم الاحزان برپا نمی کنند و در منابر سب و لعن نمی نمایند.. »ملک عبدالعزیز در سال ۱۳۴۴ه. ق سلطه خود را بر حجاز و نجد رسمیت بخشید و طی ابلاغیه ای خود را «جلالة ملک الحجاز و سلطان نجد و ملحقاتها» ملقب نمود. در این دوران دولت ایران به جهت گزارشات عین الملک حبیب الله هویدا، رفتن ایرانیان به حج را ممنوع اعلام نمود؛ این ممنوعیت که از طرف دولت های دیگر نیز نظیر مصر و هند نیز اعمال شده بود، موجب فشار اقتصادی بر حکومت آل سعود می شد؛ به همین جهت ملک عبدالعزیز طی نامه هایی از کشورهای مسلمان از جمله ایران خواست تا به اعزام حجاج به منطقه حجاز اقدام نمایند و اطمینان داد خطری متوجه ایشان نیست. از دیگر اقدامات دولت سعودی برای افزایش ارتباط با ایران، فرستادن تلگراف به پادشاه ایران برای تبریک سلطنت رضاشاه بود. در این دوران سعودی ها در صدد گسترش رابطه با کشورهای همسایه برای به رسمیت شناخته شدن دولت خود بودند. حکومت ایران در سال ۱۹۲۹م برابر با ۱۳۰۸ه. ش دولت حجاز و نجد و ملحقات آن را به رسمیت شناخت و با پیامی از طرف رضاشاه، پادشاهی ملک عبدالعزیز را به وی تبریک گفت و از بهبود روابط بین دو کشور ایران و عربستان (پادشاهی حجاز و نجد و ملحقات آن) ابراز خرسندی نمود. یکی از عواملی که موجب تاخیر در به رسمیت شناختن دولت حجاز و نجد از سوی ایران شده بود، قرارداد ۲۰می ۱۹۲۷م بین انگلیس و ابن سعود بود که در آن به مسئله برقراری روابط دوستانه و مسالمت آمیز میان ابن سعود و بحرین، کویت، قطر و عمان پرداخته شده بود. همچنین دولت ایران طی نامه هایی از پادشاه عربستان می خواست تا نسبت به ترمیم قبور ائمه شیعیان در بقیع اقدامات لازم را مبذول نماید؛ ولی این درخواست رد می شد.
عهدنامه مودت
...
wikifeqh: روابط_ایران_و_عربستان_دوره_پهلوی