رساله حی بن یقظان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حی بن یقظان، عنوان مشترک داستان عرفانی ابن سینا و قصه فلسفی ابن طفیل است که هر دو به عربی اند.
بنابه گفته کوربن درباره رساله سومی به همین نام که به ابن سینا منسوب است، سخنان و تردیدهایی مطرح شده است که همگی از اشتباه ابن خلدون در انتساب رساله ابن طفی ل به ابن سینا ناشی شده اند. حی بن یقظان به فارسی یعنی زنده پسر بیدار. حی و یقظان هر دو صفت اند و در این عبارت، اضافه بنوت برقرار است. پس بنابر قاعده زبان فارسی که نام پسر به پدر اضافه می شود، می توان آن را زنده بیدار ترجمه کرد. اگرچه ابن طفیل در تألیف این رساله از جهاتی تحت تأثیر ابن سینا و رساله او به همین نام است، اثر او تفاوتهای عمده ای با اثر ابن سینا دارد، نظیر این که در این دو رساله شخصیت حی بن یقظان متفاوت است. ازاینرو، این مقاله در سه بخش عرضه می شود: ۱) حی بن یقظان، نوشته ابن سینا؛ ۲) حی بن یقظان، نوشته ابن طفیل؛ ۳) مقایسه دو رساله با یکدیگر.
حی بن یقظان نوشته ابن سینا
اگرچه در آغاز رساله نام مؤلف ذکر نشده، اما تاکنون هیچ تردیدی درباره انتساب این رساله به ابن سینا اظهار نشده است. چنانکه از عبارات آغاز رساله برمی آید، ابن سینا بنابه درخواست دوستانش، به توضیح و بیان قصه حی بن یقظان مبادرت کرده است. او این رساله را هنگام حبس در قلعه فردجان ، از قرای همدان ، نگاشته است. زبان رساله چندان ساده نیست، زیرا در قالب خاصی به نگارش درآمده است. به نظر کوربن حی بن یقظان در قالب رمز و تمثیل نگاشته شده نه مجاز و استعاره . به گفته پورنامداریان ، رساله هایی چون حی بن یقظان ابن سینا و رساله های نظیر آن از وی، سهروردی و دیگران، مانند رسالةالطیر سلامان و ابسال ، عقل سرخ و قصةالغربة الغریبة ، از جمله داستانهای رمزی به شمار می روند. آنها حکایت واقعه های روحانی اند که در سطح جهانی فوقِ احساس تجربه شده و در قالب داستانی به نگارش درآمده اند. به همین سبب نباید آن ها را با تمثیل اشتباه کرد. درواقع، عنوان داستان رمزی، هم به صورت ظاهر و هم به نوع تجربه و موضوعِ مطرح شده اشاره دارد. در عین حال، این آثار را غالباً از آثار تمثیلی دانسته اند.
← رساله حی بن یقظان حکایت سیروسلوک نفس انسان
این رساله در نوع خود نه تنها در میان آثار ابن سیان بدیع بوده، بلکه در سنّت نگارشهای فلسفی مسلمانان نیز تازگی داشته است و پس از آن، سهروردی و ابن طفیل هریک به نوعی در بیان مقاصد فکری خود از آن متأثر شده اند. امین الدین فضل الله روزبهان خنجی اصفهانی مشهور به خواجه ملا ، مؤلف تاریخ امینی، هم کتابی داشته است به نام بدیع الزمان فی قصة حی بن یقظان ، به فارسی در شرح تدرج نفس ناطقه در مراحل حکمت نظری و عملی که در تألیف آن تحت تأثیر رساله ابن سینا بوده است.
← نظر کوربن
...

پیشنهاد کاربران

واژه yakzan از دو کلمه به زبان کردی ساخته شده است ؛ یکی yak با تلفظ یَک که همان عدد یِک به زبان فارسی می باشد و دیگری zan با تلفظ زان که معال واژه دان به زبان فارسی ست. لذا یکزان دو معنا دارد ؛ یکی دانا
...
[مشاهده متن کامل]
به وحدت و یگانگی آفریننده همه کس و همه چیز ( یعنی فیلسوف ) و دیگری به معنای خردمند و یا دانای واحد و یگانه یعنی خداوند. تلفظ و نوشتار این واژه کردی - باستانی توسط متفکرین و اندیشمندان مسلمان از قبیل ابن سینا و غزالی و سهروردی و ابن طفیل به شکل یقظان از روی نادانی صورت گرفته و لذا به معنای پدر بیدار نمی باشد. بر اساس مستندات مندرج در ایوان گلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) ایسا مسیح پس از به صلیب کشیده شدن و مردن و سه شبانه روز دفن شدگی در قبر دوباره بطور معجزه آسا زنده می شود و به مدت چهل شبانه روز خودرا گاه و بیگاه به شاگردان و اعضای خانواده و دوستان و آشنایان بطور واقعی و عینی به ظهور می رساند و با آنها حرف می زند و غذا می خورد و از این طریق شک و تردید آنان را رفع می نماید. قبل از به صلیب کشیده شدن به آنان گفته بود که سه شبانه روز پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد و شاگردان ظرف آن سه شبانه روز قول مسیح را فراموش کرده و در غم و اندوه مرگبار در سوگ ایسا فرو رفته بودند و فقط مادر مسیح قول فرزند را فراموش نکرده و به آن وفادار بوده و به شاگردان مسیح دلداری میداده و آنان را به استقامت و پایداری و وفاداری و امید به قول و وعده مسیح می نموده است. پس از چهل شبانه روز، از شاگردان و اعضای خانواده و دوستان و آشنایان قبل از خدا حافظی و معراج بسوی ابرها و آسمان در قالب نور به آنان وعده می دهد که پس از ده شبانه روز روح مقدس ( گابریل یا جبرئیل ) را به نمایندگی از طرف پدر آسمانی و خود وی جهت هدایت و راهنمایی آنان و پیروان آینده ارسال خواهد نمود که طبق مستندات ایوان گلی ها واقعا به این وعده وفا گردیده و روح مقدس وجود آنان را از نور خود لبریز نموده و به بعضی از آنان استعداد معجزه و شفا اهداء نموده است. در داستان ابن سینا عقل فعال و پیر خردمند و دانا همان روح مقدس می باشد و الا آخر. در مورد ابن طفیل و تئوری تکاملی وی یعنی زاده شدن یک فرد انسانی به نام حی بن یکزان ( یقظان ) از لجن ( به زبان علم امروز از سوپ داغ اولیه ) و پرورش وی توسط یک آهو و الا آخر ، من معتقدم که هیچ فرد انسانی بطور فطری یا مادر زادی دیندار و خدا شناس از مادر متولد نمی شود غیر از لوح ژنتیکی نوشته شده توسط طبیعت و بینش و باور های دینی در طول زندگی از طریق خانواده و محیط و اجتماع آنچنان بر احساسات و افکار و خیالات و اوهامات وی تحمیل می گردند که رهائی از زنجیر های اسارت بار آنها برایش محال و غیر ممکن می گردد. مگر اینکه تصادف روزگار یا سرنوشت یا قضا و قدر الاهی و یا بخت و اقبال نیک نصیب ش گردد و او را از آن زندان و قید و بند و زنجیر ها نجات دهد و مثل یک ایرانی به نام کسروی عمامه و عبای سنگین و تیره رنگ خودرا زمین بگذارد و بجای آن یک دست کت و شلوار شیک بپوشد و یک کراوات هم به یخه پیرهان ش آویزان کند. گرچه این کار شجاعانه در مقابل چشمان قاضی القضات در دادگاه ممکن است سرش را به باد دهد، اما عمل نیک وی جاودانه در ذهن و خاطره بیکران خداوند متعال ثبت گردیده و رنگ و بوی نیکی آن هرگز بسوی بدی گرایش نخواهد یافت.

ای برادران و خواهران طرفدار ابن سینا و ابن طفیل و حکمت اشراقی ، بدانید و بیدار و آگاه باشید که خداوند متعال هرکدام از ما افراد انسانی را در نظام احسن آفرینش مبداء در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده و به هرکدام از ما حیات یا زندگی جاودانه اهداء نموده است و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران منجمله زندگی جاودانه و بیکران خویش و نه از عدم و یا نیستی. همه ما را بطور مطلقا همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی آفریده است و نه از طریق آمیزش جنسی و تولید مثل و توالی نسل از دو موجود تخیلی - توهمی با نام های آدم و حوا. و آنهم نه تنها در محتوای یک کیهان یا جهان بلکه در محتوای مجموعه وسیعی از کیهان ها یا جهان موازی و مساوی که آفرینش نوین آنها در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده هرگز به پایان نخواهد رسید. از همه مهمتر این نکته است که خداوند متعال در نظام احسن آفرینش مبداء هرکدام از ما افراد انسانی را منزوی و تنها نیآفریده بلکه جمعی یعنی هرکدام از ما را از یک خانواده خودی ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی ( به زبان دینی : هرکدام از پنج آدم و پنج حوای خودی ) آفریده و آنهم با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و خودی و ملکوتی مشتمل بر پنج نیم زوج مذکر و پنج نیم زوج موئنث. با استفاده از ترمینولوژی کارل گوستاو یونگ هر کدام از افراد انسانی تنها از دو نیم زوج کهن الگو و سایه وار تحت نام های آنیما و آنیموس آفریده نشده اند بلکه از پنج آنیما و پنج آنیموس خودی. واژه آنیما چیز دیگری نیست غیر از نیمه موئنث آغازین یا ازلی و واژه آنیموس یعنی نیمه مذکر آغازین و ازلی. اصول بنیادی حکمت اشراقی و یا متافیزک علمی ( حضوری و نه حصولی ) علاوه بر باور و اعتقاد و ایمان به لایه تناهی یا نامتناهی یا بیکران و یا بینهایت بودن ابعاد فراوان خداوند متعال و موجود بودن طرح مطلق آفرینش ، سه تا می باشند که در قالب سه پیام از طریق الهامات و القائات و شهودات باطنی و نه در قالب وحی و از طریق گوش سر بسان انبیاء دینی، به خردمندان گم نام در سرزمین های هند و ایران در اعصار دور دست باستان ابلاغ گردیده اند که بطور مختصر و کوتاه به شکل زیر می باشند :
...
[مشاهده متن کامل]

الف : پیام هفت سین به معنای سامان ها یا نظم های هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی و نه به معنای هفت سبزی کاشتنی و برداشتنی و پختنی و خوردنی و نوش جان کردنی.
ب : پیام اوستایی خویدوده که خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای " خود تو ده تائی " بوده و می باشد و نه به معنای اشتباهی ازدواج با محارم .
پ : سَم سَرا یا چرخه و یا زنجیره تولد و مرگ افراد انسانی همانطور که بودا معتقد بوده است فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی یعنی در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای هرکدام از کیهان ها از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای آنها امکانپذیر و مقدور و میّسر می باشد و حقیت دارد و نه از راه و طریق باطل گردش روان یا تناسخ.
حی بن یقظان ابن سینا در لفافه و پنهانی اشاره به ایسا مسیح دارد و حی بن یقظان ابن طفیل اشاره به موسا.
یک نکته مهم : واژه نفس به معنای من یا خود می باشد و لذا نباید مثل پیشینیان آنرا با روح و روان و جان یکی به پنداریم و مثل آنان مرتکب خطاهای بزرگ و جبران ناپذیر بشویم. شناخت اصلی و محوری و مرکزی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان شاه کلید اصلی باز کردن قفل زده شده بر در یا دروازه عالم امر و غیب و ملکوت و ماوراء طبیعت و افتتاح و گشایش آن می باشد. این کلید طلائی بسوی آینده های نزدیک و دور دست هرگز دچار و مبتلا به پدیده اُکسیداسیون یا زنگ زدگی ( از نوع زنگ زدگی های بینش ها و باور های دینی - فلسفی - عرفانی ) نخواهد شد و کاربرد افتتاح و راه گشائی خودرا از دست نخواهد داد و درخشندگی نور آن به تدریج کلیه میدان های حسی و فکری و خیالی و اوهامی انسانی را منور و روشن خواهد کرد.
هبوط نفس و عقل سینوی و سیر و سلوک آنها بسوی کمال چیز دیگری نیست غیر از نزول روان از عالم ایده ها به عالم محسوسات افلاطونی و تعلق گرفتن یا پیوستن آن به نطفه و جدایی آن از بدن بهنگام مرگ و صعود و بازگشت آن به عالم ایده ها . طوریکه در بالا اشاره شد، نفس و روان و عقل توسط ابن سینا اشتباها یکی پنداشته شده اند.

بپرس