رجعت

/raj~at/

مترادف رجعت: بازگشت، برگشت، برگشتن، عود، مراجعت، نکس

متضاد رجعت: عزیمت

برابر پارسی: با زگشت

معنی انگلیسی:
comeback, regression, retreat, reversion, returning, resurrection, re-, recidivism, recrudescence

لغت نامه دهخدا

رجعت. [ رَ ع َ ] ( از ع ، اِمص ) رَجْعة. بازگشت. ( غیاث اللغات ). بمعنی بازگشت به کسر«ر» آمده ، بفتح «ر» فصیح تر است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). بازگشتن بسوی دنیا، و منه هو یؤمن بالرجعة؛یعنی ایمان می آورد برجوع بسوی دنیا بعد از مرگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) :
سقراط اگر به رجعت بازآید
عشری گمان بریش ز عشرینم.
ناصرخسرو.
کاشکی آدم به رجعت در جهان بازآمدی
تا بمرگ این خلف هر مرد و زن بگریستی.
خاقانی.
پس ترا هر لحظه مرگ و رجعتی است
مصطفی فرموددنیا ساعتی است.
مولوی.
|| بازگردیدن مرد بسوی زن مطلقه ٔخود. ( از اقرب الموارد ). بازگردیدن طلاق دهنده بسوی زن مطلقه خود. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) ( از منتخب اللغات ) ( از صراح اللغة ). در اصطلاح شرع رد شوهر است زن را و اعاده نکاح اوست کماکان بدون تجدید عقد ولی مشروط بر اینکه این عمل در مدت عدّه صورت گیرد نه بعد از انقضاء عده ، زیرا عده برای اثبات مالکیت است و بعد از انقضاء مالکیت برطرف و زایل گردد. و مقصود عده طلاق است که بعد از مباشرت باشد حتی اگر با زوجه منکوحه خلوتی دست داده باشد و زوج اقرار کند که با زوجه مباشرت نشده آنگاه او را طلاق گوید رجعت مورد نخواهد داشت ، چنانکه در بیرجندی آمده است که رجعت بر دو قسم است : رجعت سنی و رجعت بدعی. رجعت سنی آن است که زوجه را فقط بگفتار بازگشت دهند ولی باید دو نفر گواه اقامه شود بر رجعت و به زوجه نیز این معنی را اعلام کند، پس بصرف گفتار زوج اقرار برجوع زوجه کرد مانند آنکه بگوید: راجعتک یا راجعت امرأتی ، و گواه اقامه نکند یا اقامه کند و رسماً بزوجه اعلام نکند آن رجعت بدعی باشد نه سنی. و در مسکینی که شرح بزرگتر است گوید: رجعت نزد اصحاب ما دوام نکاح است که در جریان مدت عده برپا دارد. و نزد شافعی رجعت عبارت از استباحه مباشرت است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) : هر زنی که در عقد من است یا بعد ازاین در عقد من خواهد آمد مطلقه است به سه طلاق به این که رجعت در او نگنجد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318 ). ورجوع به رَجْعة شود.
- رجعت مرض ؛ بازگشت بیماری.
|| رستاخیز. || نزد بعضی شیعه بازگشت امام پس از مرگ او. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نزد بعضی دیگر از شیعه بازگشت امام است پس از غیبت او. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). بازگشت امام دوازدهم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || بازگشت عیسی به دنیا در آخرالزمان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || مذهب رجعت ؛ اعتقاد به بازگشت حضرت رسول ( ص ). در حبیب السیر آمده است : راویان اخبار نوشته اند که ابن السواد که به عبداﷲ سبا اشتهار دارد و در سلک علمای یهود منتظم بود زمان عثمان اظهار شعار اسلام کرد و از او رنجیده خاطر گشت و به مصر شتافت و در سنه 35 هَ. ق. در آن ولایت به آتش افروزی پرداخت و با بعضی از مصریان گفت : مرا عجب می آید از برخی که تصدیق رجعت عیسی بدنیا می کنند ولی تجویز بازگشتن خاتم الانبیاء نمی نمایند و این آیه کریمه را که «ان الذی فرض علیک القرآن لرادک الی معاد» ( قرآن 85/28 ) شاهد مدعای باطل خود گردانید، طایفه ای از مصریان این عقیده فاسد را از وی فراگرفتند. چون ابن سبا عثمان را معتقد نبود ایضاً خاطرنشان اهالی مصر نمود که در زمانهای گذشته که وصی هر پیغمبری جانشین او میبوده ، وصی نبی هاشم علی است و عثمان خلافت را به غصب متصرف گشته و همچنین زبان به طعن عمال عثمان گشود،مردم مصر نیز که از عبداﷲ بنی سعد آزرده خاطر بودند سخنان وی را از جان پذیرفتند و مکاتبات را با مخالفین عثمان که در کوفه و بصره اقامت داشتند آغاز و در فتح ابواب خلافت اتفاق کردند. ( از حبیب السیر چ سنگی تهران ص 172 ). و رجوع به الملل و النحل چ جلالی نائینی ص 18 ( ماده رجعیه ) و ص 20 ( ماده سبائیه ) شود. || ( اصطلاح نجوم ) بازگشتن کوکب سیاره سوای مهر و ماه از سیر طبیعی خود که از مغرب بسوی مشرق است. ( غیاث اللغات ) ( از منتخب اللغات ) ( از صراح اللغة ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . حرکت کوکبی برخلاف توالی بروج. سیر کوکب طولاً برخلاف نضدبروج. سیر یکی از خمسه متحیره برخلاف نسق بروج. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نزد منجمان و اهل هیأت عبارتست از حرکتی غیر از حرکت کوکب متحیره بسوی خلاف توالی بروج ، و آنرا رجوع و عکس نیز نامند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

عودت، بازگشت، بازگشت بسوی دنیا، طلاق زن مطلقه خود
( مصدر ) ۱ - باز گشتن بر گشتن باز آمدن . ۲ - باز گشتن مرد به سوی زن مطلقه . ۳ - بازگشتن کوکب سیاره سوای آفتاب و ماه از سیر طبیعی خود که از مغرب به سوی مشرق است . حرکتی است غیر حرکت کواکب متحیره بخلاف توالی بروج رجوع عکس . ۴ - باز گشتن بسوی دنیا . ۵ - ( اسم ) بازگشت بر گشت . ۶ - ( اسم ) رستاخیز .
یا رجعه بازگشت

فرهنگ معین

(رَ عَ ) [ ع . رجعة ] (مص ل . ) ۱ - بازگشت . ۲ - بازگشت مرد به سوی زن طلا ق دادة خود.

فرهنگ عمید

۱. عودت، بازگشت.
۲. بازگشت به سوی دنیا.
۳. (فقه ) بازگشت مرد طلاق دهنده به سوی زن مطلقۀ خود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در همه ادیان به ظهور مصلح جهانی بشارت داده شده است و این مصلح جهانی است که وارث همه علوم و معجزات انبیاء گذشته می باشد و عدل و داد را برقرار می نماید و زمین را از لوث ستمکاران و خیانتکاران پاک می کند. امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف) که همان مصلح موعود است همه معجزات پیامبران را خواهد داشت؛ بنابراین زنده شدن مردگان نیز از معجزات زمان ظهور آن حضرت خواهد بود. با در نظر گرفتن این امور و اثبات آن در این مقاله نظر منکرین رجعت (اهل سنت) باطل خواهد شد.
الفاظ مختلفی برای این اصل اعتقادی در قرآن مجید و روایات اسلامی به کار رفته است، مانند: رجعت، کره، رد، حشر، که همه در معنای بازگشت مشترکند «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَعَلَیْهِمْ»؛ و آیه: «قالُوا تِلْکَ إِذاً کَرَّةٌ خاسِرَةٌ»؛ وآیه:ِ «انَّهُ عَلی رَجْعِهِ لَقادِرٌ»؛ وَ آیه:«یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ»؛ اما لفظ رجعت مشهورتر است.
← رجعت در لغت
اعتقاد به رجعت از باورهای ضروری و تردید ناپذیر شیعه است که بر آیات قرآن و احادیث معصومین (علیهم السّلام) استوار می باشد.مأمون به حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) عرض کرد یا ابا الحسن درباره رجعت چه می فرمایید؟حضرت فرمود:رجعت حق است و در امت های پیشین بوده است، قرآن هم از آن سخن گفته و پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز فرمود: پس می آید برای این امت هر آنچه برای امت های گذشته پیش آمد، بدون کم و زیاد و فرمود هنگامی که مهدی (عجّل الله فرجه الشریف) از فرزندان من ظهور نماید، عیسی از آسمان پایین آمده پشت سر آن حضرت نماز می گذارد.مأمون عرض کرد سرانجام چه می شود؟ فرمود: حق به اهل خودش بر می گردد.
رجعت و علمای شیعه
علامه مجلسی در بحارالانوار به بیش از صد و شصت آیه و روایت در باب رجعت اشاره می کند و می گوید:برای کسانی که به گفتار ائمه اطهار (علیهم السّلام) ایمان دارند، جای شک و تردید باقی نمی ماند که مساله رجعت، حق است؛ زیرا روایات وارده در این باب ازائمه اطهار (علیهم السّلام) در حد تواتر است و نزدیک به دویست روایت وارد شده است که در این امر صراحت دارند و این روایات را بیش چهل تن از بزرگان علماء و محدثین عالیقدر در بیش از پنجاه کتاب معتبر روایت کرده اند.آنگاه یک به یک نام این بزرگان را برمی شمرد مانند: صدوق، کلینی، طوسی، علم الهدی، نجاشی، کشی، عیاشی، قمی، مفید، کراجکی، نعمانی، صفار، ابن قولویه، ابن طاووس، طبرسی، ابن شهر آشوب و راوندی،...سپس از کتاب هایی که در خصوص مسأله رجعت نگاشته شده یاد می کند. سید مرتضی می گوید: ملاک در اثبات رجعت اتفاق علماء امامیه است بر اینکه خداوند تعالی برخی از اولیاء و دشمنان را در هنگام قیام امام زمان (عجّل الله فرجه الشریف) زنده می کند. امام رضا (علیه السّلام) یکی از عقاید مهم و موثر در ایمان را اعتقاد به رجعت بیان می کنند و آن را در راستای اعتقاد به توحید و نبوت و امامت و معراج و سوأل قبر و.....قرار می دهند. امام باقر (علیه السّلام) و امام صادق (علیه السّلام) در تفسیر ایام الله فرموند: ایام الله روز قیام مهدی موعود و روز رجعت و روز قیامت است. بطور کلی فرهنگ مذهب حقه شیعه به گونه ایست که امید به رجعت را در دل شیعیان زنده نگه می دارد که در بسیاری از زیارات و ادعیه وارد شده است، از جمله زیارت جامعه و زیارت وارث و اربعین و آل یاسین و رجبیه و وداع و عهد و.....
کافر نبودن منکر رجعت
...

[ویکی شیعه] رَجعَت از باورهای اختصاصی شیعه، به معنای بازگشت برخی از انسان ها به دنیا پس از مرگ ،در ظهور امام مهدی(عج) است. آیات قرآن به زنده شدن برخی انسانها در گذشته نیز اشاره کرده است. بر اساس روایات، برخی مؤمنان کامل و کافران محض در آینده به دنیا بازمی گردند که در این میان بر رجعت امامان، به ویژه رجعت امام علی(ع) و امام حسین(ع) تأکید بیشتری شده است. اصل وقوع «رجعت» به دلیل روایات متواتر، یقینی است ولی درباره جزئیات آن قطعیتی وجود ندارد.
واژه رجعت، مصدر از ماده «ر ـ ج ـ ع»، در لغت به معنای بازگشت است. در قرآن مجید و روایات الفاظ مختلفی برای این اصل اعتقادی به کار رفته است، مانند: رجعت، کرّه، ردّ، حشر. اما لفظ رجعت مشهورتر است. رجعت مصدر مرّه به معنی یکبار بازگشتن است.
رجعت در اصطلاح بدین معناست که خداوند هنگام ظهور امام مهدی(ع) برخی از درگذشتگان را به همان صورت و با همان بدنی که در دنیا بوده اند زنده می کند. عزت مومنان و ذلت کفار و بوجود آمدن فرصتی برای کمال مومنان از جمله دلایلی است که برای رجعت بیان شده است. در روایتی از امام رضا(ع) آمده است که در رجعت، مومنانی که به شهادت نرسیده بودند در دوران رجعت خود، به این فیض می رسند.

[ویکی اهل البیت] رجعت در لغت به معنای بازگشت است. و در اصطلاح عبارت است از این که خدای متعال هنگام ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برخی از شیعیان و دوستاران آن حضرت را که قبل از ظهور از دنیا رفته اند، را زنده می کند و به دنیا بازمی گرداند. تا به ثواب یاری حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و مشاهده دولت کریمه اش مشرف شوند. و همچنین بعضی از دشمنان ایشان را جهت گرفتن انتقام برمی گرداند تا عذاب دنیا را بچشند و به قدرت و شوکت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پی ببرند.
رجعت از موضوعاتی است که امامان بزرگوار شیعه همواره بر آن به عنوان یک اعتقاد اصیل تأکید می کرده اند. در حدیثی امام صادق علیه السلام رجعت را از شرائط ایمان شمرده است. مأمون عباسی از امام رضا علیه السلام پرسید، درباره رجعت چه می گوئید، فرمود: رجعت حق است؛ در امت های گذشته بوده و قرآن از آن یاد کرده است.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر آنچه در امت های پیشین واقع شده نظیر آن در این امّت نیز واقع می شود. در ادعیه و زیارات وارد شده از معصومین علیهم السلام بارها به مسأله رجعت اشاره شده است. ناگفته نماند رجعت همگانی نیست؛ بلکه خاص است و فقط کسانی به دنیا بازمی گردند که مؤمن خالص یا مشرک محض باشند.
علامه طباطبائیدر المیزان می نویسد: فرقه های غیرشیعی – عامه مسلمین - هر چند ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را قبول دارند و روایاتش را به طور متواتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند ولی مسأله رجعت را انکار و آن را از ویژگی های اعتقادی شیعه دانسته اند، در ادامه می افزاید: روایات اهل بیت علیهم السلام نسبت به اهل رجعت تواتر معنوی دارد. افزون بر این که تعدادی از آیات و روایات که در باب رجعت وارد شده دلالتش تام و قابل اعتماد است.
علامه مجلسی می فرماید: چگونه ممکن است شخص باایمانی که حقانیت اهل بیت علیهم السلام را باور دارد. در مورد رجعت، تردید به خود راه دهد در حالی که نزدیک به دویست حدیث صریح از معصومین علیهم السلام به طور متواتر به ما رسیده و بیش از چهل تن از بزرگان شیعه مانند شیخ طوسی، شیخ مفید و دیگران و بیش از پنجاه کتاب معتبر این احادیث را جمع آوری نموده اند. و اگر بنا باشد احادیث مربوط به رجعت – با این کثرتی که یاد شد - متواتر نباشد. دیگر در هیچ موردی نمی توان ادعای تواتر نمود.
قطعی ترین دلیل و راهنمای مسلمانان – قرآن- نه تنها رجعت را امری محال و ناشدنی نمی داند؛ بلکه آن را ممکن و به وقوع آن در امت های گذشته در چندین جای قرآن اشاره کرده است. از جمله آیاتی که بر اصل مسأله رجعت دلالت دارد آیه:
«ویومَ نَحْشُرُ من کلِّ امّةٍ فوجاٌ ممن یکذّب بآیاتنا فهم یُوزعون»؛ روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند، محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند.

[ویکی الکتاب] معنی رُجِعْتُ: برگردانده شوم
ریشه کلمه:
رجع (۱۰۴ بار)

«رجعت» از عقائد معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است که بعد از ظهور مهدی(علیه السلام) و در آستانه رستاخیز گروهی از «مؤمنان خالص» و «کفار و طاغیان بسیار شرور» به این جهان بازمی گردند. گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی می بینند. مرحوم «سید مرتضی» که از بزرگان شیعه است، چنین می گوید: «خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) گروهی از کسانی که قبلاً از دنیا رفته اند را به این جهان بازمی گرداند، تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده حکومت حق بر سراسر جهان، شرکت جویند، و نیز گروهی از دشمنان سرسخت را بازمی گرداند تا از آنها انتقام گیرد. سپس می افزاید: دلیل بر صحت این مذهب این است که هیچ عاقلی نمی تواند قدرت خدا را بر این امر انکار کند; چرا که این مسأله محالی نیست، در حالی که بعضی از مخالفین ما، چنان این موضوع را انکار می کنند که گویی آن را محال و غیر ممکن می شمرند. بعد اضافه می کند که دلیل بر اثبات این عقیده، اجماع امامیه است; زیرا احدی از آنها با این عقیده مخالفت نکرده است». البته از کلمات بعضی از قدمای علمای شیعه، و همچنین از سخنان مرحوم طبرسی در مجمع البیان برمی آید که اقلیت بسیار کوچکی از شیعه، با این عقیده مخالف بودند، و رجعت را به معنای بازگشت دولت و حکومت اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر می کردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان، ولی مخالفت آنها طوری است که به اجماع لطمه ای نمی زند.

[ویکی فقه] رجعت (آیات و روایات). در همه ادیان به ظهور مصلح جهانی بشارت داده شده است و این مصلح جهانی است که وارث همه علوم و معجزات انبیاء گذشته می باشد و عدل و داد را برقرار می نماید و زمین را از لوث ستمکاران و خیانتکاران پاک می کند.
الفاظ مختلفی برای این اصل اعتقادی در قرآن مجید و روایات اسلامی به کار رفته است، مانند: رجعت، کره، رد، حشر، که همه در معنای بازگشت مشترکند که در آیات زیر آمده است.ثم رددنا لکم الکرة علیهم،
اسرا/سوره۱۷، آیه۶.
رجعت، یکی از اتفاقاتی است که در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) رخ خواهد داد. بر اساس این عقیده، گروهی از مؤمنین برای رسیدن به ثواب نصرت اولیای خدا و دیدن دولتی که سال ها انتظار آن را کشیده اند، برمی گردند تا از دیدن دولت عدل و قسط لذت ببرند. و از طرف دیگر، گروهی از منافقین که آمدن این دولت را انکار کرده و کردار های زشتی انجام داده اند، باز می گردند تا عقوبت اعمال خویش را در همین جهان بچشند و دچار خفت و خواری شوند. اعتقاد به رجعت از باورهای ضروری و تردید ناپذیر شیعه است
حسینی، سید عبدالله، داستان هائی از بازگشت ائمه (علیهم السّلام) به این دنیا، بی تا، ص۴.
در قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که عقیده به رجعت را ثابت می کند:
← محشور شدن گروهی از هر امت
...

[ویکی فقه] رجعت (دیدگاه اهل سنت). گر چه اعتقاد به رجعت که با تفکر مهدویت وجریانات بعد از ظهور ارتباط دارد، مورد انکار شدید اهل سنت واقع شده است؛ اما خود آنها حکایات اغراق آمیز بسیاری را که دال بر مسئله رجعت است در کتاب هایشان آورده اند.
با توجه به اعتقادات اهل سنت که از کتب عالمان این فرق به دست می آید، می توان به یک نتیجه کلی در گزینشی بودن برخی اعتقادات ایشان دست یافت. معمولا اعتقادتی که به نحوی به ولایت اهل بیت (علیه السّلام) مرتبط می باشد، مورد انکار اهل سنت واقع شده است. رجعت یکی از این اعتقادات است که با توجه به پیوندی که با مهدویت وجریانات بعد از ظهور دارد، به شدت مورد انکار آن فرق شده؛ درحالی که در این مقاله به نقض این عقیده توسط خودشان آشنا می شویم.
علت انکار رجعت
بطور کلی اهل سنت اعتقادات مخالف و ضد با عقیده خلفاء جور را به هر نحو ممکن رد می کنند و برای انکار خود دلیلی جز اتهام ندارند. موقعیت اعتقاد به رجعت وابستگی حقیقی با مهدویت و ظهور منجی بشریت حضرت حجه بن الحسن (عجّل الله فرجه الشریف) و حکومت اهل بیت (علیه السّلام) و مجازات دشمنان دارد. در این صورت خلفاء جور و بنی امیه و بنی عباس و حامیان کلامی این ظالمین از اهل حدیث و معتزله و اشاعره، هرگز راضی به این اعتقاد و اشاعه آن نبوده، همانطور که راضی به وجود منجی بشریت نیز نمی باشند. به همین دلیل راه انکار را برگزیدند و برای انکار خود ادله واهی تراشیده اند. سید مرتضی می گوید: بسیاری از مخالفین که منکر رجعت هستند دلیل شان بر انکار رجعت محال بودن (غیرمقدور بودن) آن است. درحالی که حضرت عزیر (علیه السّلام) بعد از اینکه زنده شد و زنده شدن الاغ خود را دید فرمود: «ان الله علی کل شئ قدیر»
بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.
اهل سنت اگر چه به روایات اهل بیت (علیه السّلام) بی توجهی می کنند اما قرآن را نمی توانند انکار کنند. به همین دلیل برخی از آیاتی که بر امکان و وقوع رجعت دلالت دارند را ذکر می کنیم تا با توجه به این آیات عقیده اهل سنت در مورد رجعت مخالف قرآن محسوب شود و واضح است که عقیده ای که مخالف با آیات الهی است جز خسارت در عقیده و دوری از حقیقت، واقعیتی ندارد.
← تصریح آیات به رجعت
...

[ویکی فقه] رجعت (کتاب). کتاب رجعت یا ترجمه چهارده حدیث از ولادت امام زمان عجّل الله فرجه الشریف تا رجعت ائمه علیه السّلام به زبان فارسی اثر علامه محمدباقر مجلسی (۱۰۳۷- ۱۱۱۱ ق) می باشد.
مولف اثر، از میان تمام احادیث و اخبار ائمه اطهار در باب مهدویت و رجعت اهل بیت علیه السّلام ، چهارده حدیث یا به عبارت دیگر چهارده باب را گلچین نموده است.مولف در مقدمه، هدف از نگارش را این گونه بازگو می کند: از آن جا که دولت صفویه این امکان را به وجود آورد، ایشان در ضمن ۲۵ مجلد بزرگترین دائره المعارف حدیثی شیعی را تدوین نماید، به همین جهت برای ادای شکر این نعمت، اثر را به نامه این دولت تالیف نموده است.محقق اثر سیدحسن موسوی از انگیزه تحقیق خود سخن به میان می آورد و می نویسد: کتاب، یک بار تحت عنوان چهارده حدیث، چاپ آستان قدس و بار دیگر با عنوان رجعت توسط آقای ابوذر بیدار به چاپ رسید که در هر دو چاپ تحریفاتی واقع شده است، به همین جهت درصدد برآمدم به قدر توان کتاب علامه را مورد تحقیق و بررسی قرارداده و در اختیار علاقه مندان قرار دهم.
ساختار کتاب
رجعت در فرهنگ اسلامی به معنای بازگشت گروهی از مومنان در آخرالزمان می باشد. این مساله ای است که در زمان ظهور تحقق پیدا می کند. قیام حضرت مهدی و رجعت مومنان و کافران حقیقی از حوادث بیش از قیامت است و مساله رجعت از جمله مباحثی است که غالبا در وقایع بعد از ظهور وجود مقدس امام زمان عجّل الله فرجه الشریف مطرح می شود، به همین جهت مولف ابتداء یک مقدمه از گفتمان مهدویت که عبارت از چگونگی ولادت،غیبت، علایم ظهور و وقایع زمان ظهور بحث کرده و سپس به بازگشت ائمه علیه السّلام و پاداش خوبان و بدان در زمان رجعت پرداخته است. با مطالبی که برای خواننده بازگو شد، می توان به ساماندهی اثر بیشتر اطلاع پیدا کرد که با نظمی مناسب عرض شده است.روش مولف در تدوین اثر نقلی می باشد. ایشان، با نقل ۱۴ حدیث که احادیث هشتم، دوازدهم و سیزدهم از رجعت سخن می گویند و بقیه احادیث درباره علایم آخرالزمان و مسایل مهدویت می باشد.نویسنده این احادیث را همراه با سلسله اسناد آن ذکر و ترجمه کرده و در پایان برخی، توضیحاتی داده و مصادیق آن ها را معلوم کرده است: نویسنده دو حدیث را نقل و آن را بر دولت صفویه که به عنوان دولتی اسلامی و زمینه ساز ظهور امام علیه السّلام می باشد، تطبیق نموده است.
گزارش محتوا
حدیث اول به خروج گروهی از جانب مشرق اشاره می کند که طلب دین حق از مردم می کنند و مردم را به آن دعوت می نمایند و بالاخره مردم دعوت آن ها را می پذیرند؛ ولی آن ها به این راضی نشده تا این که حاکمیت را به پادشاه و والایی می سپارند و این حکومت پابرجاست و به کسی نمی دهند، مگر به صاحب آن (منظور امام عصر عجّل الله فرجه الشریف ) و در ادامه، احادیث به قیام های آخرالزمان ،حروف مقطعه و امام زمان عجّل الله فرجه الشریف ، معرفی نرجس خاتون مادر امام عجّل الله فرجه الشریف ، ولادت امام زمان علیه السّلام ، معرفی امام و گوشه ای از روایات ایشان در خصوص معارف اسلامی، آغاز غیبت امام علیه السّلام ، وقایع ظهور امام زمان علیه السّلام ، از جمله مساله رجعت، خبر دادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم از امام عصر عجّل الله فرجه الشریف ، علائم ظهور امام عصر عجّل الله فرجه الشریف ، اوصاف حضرت ولی عصر عجّل الله فرجه الشریف در وقت قیام و احادیث دوازدهم و سیزدهم به مساله رجعت می پردازند و امام حسین علیه السّلام اولین شخصی است که در دولت امام علیه السّلام ، رجعت می کنند و حدیث چهاردهم به وظیفه مردم در زمان غیبت اشاره می کند.
وضعیت کتاب
...

دانشنامه آزاد فارسی

رَجْعَت
(در فارسی: رِجْعَت) اصطلاحی کلامی و دینی به معنای بازگشت و ظهور مجدد و زنده شدن مردگان در این جهان پیش از قیامت. این عقیده در تورات و انجیل آمده است و مسیحیان آن را برای ظهور مجدد عیسی مسیح در آخر زمان قطعی می دانند. اهل سنت از مسلمانان آن را به گونه ای که شیعیان به آن معتقدند، انکار می کنند. شیعیان بازگشت پیامبر اسلام (ص) و عیسی مسیح و امامان و کسانی از بهترینان از امت ها و بدترین ها از آنان در زمان ظهور امام زمان (عج) را باور دارند و به آیاتی از قرآن ازجمله آیۀ ۸۳ سورۀ نمل اشاره می کنند. روایات زیادی نیز در این باره وارد شده است. هرچند که دربارۀ جزئیات آن اختلاف است و چگونگی آن هم روشن نیست. اعتقاد به رجعت طبق نظر و فتوای آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی نه از اصول دین است نه از اصول مذهب که اگر کسی معتقد به آن نباشد خارج از دین یا مذهب شمرده شود و نه از مسائل عملیه است که بر افراد مکلّفین لازم باشد با اجتهاد یا تقلید آن را به دست آورند.

رجعت (اخترشناسی). رَجْعَت (اخترشناسی)(recession)
(نیز: رجوع؛ عکس) در نجوم قدیم، مرحله ای در حرکت ظاهری برخی از سیاره ها، که ضمن آن از دید ناظر زمینی به نظر می رسد سیاره نسبت به پس زمینۀ ثابت ستارگان، به عقب برمی گردد و از مشرق به مغرب جابه جا می شود.

مترادف ها

return (اسم)
برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعت

throwback (اسم)
رجعت، برگشت به خصال نیاکان

فارسی به عربی

اِرْتِکاس

پیشنهاد کاربران

شرط ضروری و بنیادی هر رجعت یا بازگشتی عبارت است از عزیمت و ترک کردن. اگر یک فرد انسانی یک محل یا مکان را ترک ننموده باشد، در آنصورت رجعت یا بازگشت وی به آن محل و مکان بی معنی خواهد بود. در عوض یک نوزاد پس از تولد، رحم مادر را ترک کرده و از آنجا به دنیای بیرون عزیمت نموده. در این مورد رجعت یا بازگشت آن نوزاد به رحم مادر با معنا و امکانپذیر میباشد . پیشینیان چون نمیداسته اند که این رجعت یا بازگشت از کدام راه و به کدام روش میتواند صورت پذیرد، لذا متوصل و دست به دامان راه ها و روش های غیر حقیقی گردیده اند از قبیل باور به جاودانگی روان و جدائی آن در لحظه مرگ و پیوستن آن به یک بدن دیگر ( بذر گیاهی، نطفه حیوانی و انسانی و یا یک کالبد غیر زنده ) یعنی گردش روان به روش تناسخ از دیدگاه هندوان و مصریان ( دو نوع تناسخ کاملا متفاوت ) و یا باور به جاودانگی روح و قبض یا جدایی آن در لحظه مرگ بطور دائم از بدن به اصطلاح مادی و معراج و صعود آن در قالبی مثالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ از دیدگاه دین اسلام ( در دو دین قبلی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت هیچگونه خبر و اثری از عالم میانی برزخ و قیامت های انفرادی صغرایی در دست نمی باشد و دین اسلام درست به همین دلیل کاملتر از دو دین قبلی ست و نه از این لحاظ که این سه دین الهی - آسمانی باشند و دین اسلام الهی تر و آسمانی تر از آندو ) و یا باور به جاودانگی جان و پریدن آن از قفس به اصطلاح تنگ خاکی و پرواز آن از جهان مادی و فانی به جهان معنوی و باقی از دیدگاه شاعران و ادیبان و حکیمان و عارفان پارسی زبان و یا باور به مهاجرت روان بین عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت و عالم محسوسات یا طبیعت افلاطونی. این بینش ها یا باور ها و یا این روش ها به یک سهم مساوی با هم باطل می باشند و نه اینکه یکی از آنها حقیقت داشته باشد و بقیه نادرست بلکه جملگی اشتباه می باشند. این کیهان یا جهان فقط دارای محتوای قابل انبساط و انقباض نمی باشد بلکه دارای ظرف نگهدارنده محتوا هم هست با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر، بدون در و پنجره و دریچه و روزنه. لذا ایاب و ذهاب و یا رفت و آمد از بیرون به درون و از درون به بیرون این کیهان یا جهان مطلقا محال و غیر ممکن است . این دنیا سرای جاودانه ما افراد انسانی بهمراه بقیه موجودات می باشد. نتیجه اینکه هیچ بُعدی از ابعاد انسانی پس از مرگ این دنیا را ترک نمیکند، طوریکه رجعت یا بازگشت آن از بیرون به درون این دنیا امکانپذیر باشد و یا نباشد. هر فرد انسانی پس از مرگ و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین بموازات خواب ژرف و شیرین نفس مجرد یعنی من در نفس یا من واحد خدا و سپری نمودن حالت برزخ دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل از مادر متولد میشود تا رسیدن یا باز گشتن به همان آفرینش اولیه همین دنیا در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در پایان این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدء و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) . بعد از قوع آخرین مهبانگ همان نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه یا سرمدی ، مبدئی و معادی، ازلی و ابدی در یک لحظه بسیار کوتاه ( کوتاه تر از زمان یک چشمک زدن انسانی ) و بطور مطلق به همان سان اولیه از نو آفریده خواهد شد بدون اینکه جای دو اتم در هستی و وجود یک موجود جابجا شوند. لذا از دیدگاه فردی من در معاد هیچ موجود زنده ای و هیچ فرد انسانی از قبر بر انگیخته نمی شود بلکه از نو آفریده میشود با کلیه ابعاد هستی و وجودش. یک نکته مهم دیگر اینکه این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، تنها و منزوی نیست، بلکه شش عالم یا دنیای دیگر را به شکل شش آسمان و زمین دیگر و هرآنچه که بین آنهاست در باطن خود بصورت شش امکان بالقوه کلی بهمراه حمل می نماید که هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در طول هم و پشت سر همدیگر به ظهور و پیدایش و کثرت میرسند و زندگی ها و عمر های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش را تجربه و سپری می نمایند و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول. و هرکدام دارای عالم یا حالت برزخ خاص و ویژه خویش می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

نتیجه کلی اینکه اگر حقیقتا و براستی معتقد باشیم که این دنیا به امر و خاست خدا و هدفمند آفریده شده و نه به امر و خواست اهریمن یا شیطان و تصادفی، آنگاه دیگر نباید مثل دینداران این دنیا را پست و بی ارزش به پنداریم و آرزوی ترک نمودن و عزیمت از آن را در سر و دل خود پروش دهیم. مگر ایسا مسیح خود را نور این دنیا و شاگردان خودرا نمک این دنیا معرفی نکرده و مگر در قرآن بیان نگردیده که الله نور سماوات و الارض می باشد؟ پس پیشوایان و مراجع تقلید این سه دین بخصوص مسیحیت و اسلام چرا این همه از این دنیا و نور آن بیزارند؟
با اطمینان کامل یقین داشته باشیم که هیچ فرد انسانی پس از مرگ هرگز تقاضای بازگشت به این دنیا را در پیشگاه بیکران خداوند طرح نخواهد نمود، زیرا در لحظه آغاز زندگی برزخی به کمک رهنمودهای بیدریغ و بدون قید و شرط و بدون انتظار خدا و به کمک حواس و فهم و عقل بیکران وی به این دانش هم دست می یابد که دوباره در این دنیا از مادر متولد خواهد گردید و به زمان و چگونگی و روش تولد دوباره علم وآگاهی کامل پیدا خواهد کرد و آنهم نه به تدریج بلکه در یک لحظه کوتاه پس از مرگ.

اگر زنجیره علت و معلول هوشمند مادی - روحی - روانی را بصورت یک خط راست در نظر بگیریم ، آنگاه در طول آن بسوی ادوار گذشته و آینده نمی توانیم اولین و آخرین حلقه آنرا بطور دقیق و حقیقی و واقعی تعیین نمائیم. اما اگر آنرا به شکل دایره تصور نمائیم، آنگاه اولین و آخرین حلقه آن روی هم قرار می گیرند و به یک حلقه واحد و یگانه تبدیل خواهند شد و آن حلقه هر چیزی که میخواهد باشد : روح ؛ روان ؛ ماده ؛ نفس مجرد ( من یا خود ) مشاهده گر ؛ فهم و فکر و منطق و مفهوم محض ؛ عقل یا خرد محض و ایده مطلق ؛ قدرت و دانش و آگاهی و خود آگاهی ؛ زمان مکان و بیزمانی و بیمکانی روی همدیگر هم مطلق و هم نسبی ؛ جان حیات یا زندگی بخش ؛ صبر و رحمت و فیض و حکمت و وجدان و اخلاق و عدالت ؛ طرح مطلق آفرینش یا کلیه این این ابعاد فراوان و بیکران و بینهایت روی همدیگر یعنی خداوند متعال. البته نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه خشک و خالی در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد بلکه خدای حقیقی و واقعی یعنی طبیعت و کیهان از دیدگاه علمی.
...
[مشاهده متن کامل]

هرکدام از حلقه های این زنجیره دایره وار بطور همزمان و در عین واحد و بطور کامل هم معلول حلقه قبلی و هم علت حلقه بعدی می باشند و حلقه های قبلی دیگر وجود ندارند بلکه پشت سر هم و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش از طریق پرش کوانتمی به حلقه بعدی تبدیل شده و نتیجه این حرکت عبارت است از حلقه فعلی یعنی این واقعیت عینی و امکانات بالقوه کلی ( شش تا ) و جزئی کثیر و فراوان و گوناگون در باطن آن و بطور کلی همین طبیعت و کیهان ( هم ظاهری و هم باطنی ) . حلقه های بعدی هم در حال حاضر وجود ندارند بلکه پشت سر هم و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش از طریق پرش های کوانتمی و کلی این حلقه فعلی تولید یا آفریده خواهند شد. پس از یک دور کامل روی محیط دایره، حلقه آخر این زنجیره به همان حلقه اولیه تبدیل خواهد گردید. یا به بیانی دیگر خداوند کیهانی یا جهانی به عنوان کل متناهی بهمراه تار و پود های جزئی و مفید و خوب به حالت اولیه خویش یعنی بر ترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین باز خواهد گشت. و آنهم نه فقط در محتوای این کیهان یا جهان بلکه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر. نتیجه اینکه ما انسان ها به تعداد حلقه های اصلی این زنجیره تقسیم بر عدد ۷ از زندگی های دنیوی بر خورداریم منهای حلقه اول و آخر روی همدیگر که دیگر زندگی زمینی - دنیوی محسوب نمی شوند بلکه آسمانی - و نیمه جاودانه . و در طول این حرکت و راه و سفر مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان هر بار در یک مرتبه و درجه تکاملی برتر از مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف . نتیجه کلی اینکه ما انسان ها بسوی بی نهایت و رجعت یا باز گشت به خداوند متعال ( انا الیه راجعون ) در حرکت و راه و سفر نیستیم بلکه در بطن بینهایت یعنی در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و و موازی بیشمار بطور یکسان و همسان و بهمراه خداوند متعال به عنوان هرکدام از این کل های کیهانی و ما یعنی کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی به عنوان اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی، بسوی بازگشت به همان سامان یا نظم احسان و اشرف مبدئی و ازلی و ابدی در حرکت و راه و سفر می باشیم و آنهم از طریق چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و نه از راه یا طریقی دیگر مثل آمدن بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمد از بیرون به درون این دنیا پس از طرد و رانده شدن شان از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال و تبعیدشان به روی کره زمین و رجعت و بازگشت شان از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر.
شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری و احیانا صنعت دانش بنیاد و نه تکنولوژی عظیم و سنگین کلامی و شفاهی و کتبی وحی و آیت و روایت و حدیث بنیاد.

برگشت
قدوم
بر میگردم

بپرس