ربیعه

فرهنگ اسم ها

اسم: ربیعه (دختر) (عربی) (تلفظ: rabiy‛e) (فارسی: ربيعه) (انگلیسی: rabiye)
معنی: مونث ربیع، بهار، ( مؤنث ربیع ) ( اَعلام ) ربیعه از قبیله های بزرگ شمال عربستان در زمان ظهور اسلام که افرادش بیشتر مسیحی بودند، ( عربی ) ( مؤنث ربیع )، ربیع، مرغزار، نام خواهر صلاح الدین ایوبی
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم دختر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

( ربیعة ) ربیعة. [ رَ ع َ ] ( ع اِ ) سنگ زورآزمای. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). سنگ که بدان زور آزمایند.( مهذب الاسماء ). || خود آهنین که سوار در جنگ سر بدان پوشد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). خود که بر سر نهند. ( از مهذب الاسماء ). || مرغزار. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). روضة. ( از اقرب الموارد ). || توشه دان. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ظرفی که در آن طیب و غیره نهند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). عتیدة یا طبله یا حقه ای که در آن خوشبوی نهند. ( از اقرب الموارد ). || توشه ای که در اول زمستان از جای دور آورند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

ربیعة.[ رَ ع َ ] ( اِخ ) پدر حیی ( تیره ای ) از هوازن. و آن ربیعةبن عامربن صعصعاء است و اینها پسران مجدند و مجدنام مادر اینها بوده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) از قبیله بنی زید که جایگاه آنان در حوالی قنفذة است. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) بخشی از قبیله بنی مالک است. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) از قبیله منطقه بغداد است و در حوالی معینة بچادرنشینی زندگی میکردند و به کشت و زرع میپرداختند. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) تیره ای ازبنی خضیر که در دیگر سرزمنیهای نجد از وادی دواسر بسوی کوه شهر پراکنده اند. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) قبیله ای از قبیله های بحرین و قطیف و هجر. ( از معجم القبایل ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) تیره ای از قبیله ثقیف در حجاز. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَع َ ] ( اِخ ) شاخه ای از قبیله عدنانی معروف به بنی ابی ربیعة از ذهل بن شیبان. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) قبیله ای از معاویةبن کلاب ربیعةبن عامربن صعصعةبن معاویةبن بکربن هوازن بن منصوربن عکرمةبن خصفةبن قیس بن عیلان عدنانی. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) قبیله ای از بنی زید، از عبداﷲ، از دارم بن مالک. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).

ربیعة. [ رَ ع َ ] ( اِخ ) شاخه ای از بنی نمیر نصریان از میاهة القلیب. ( از معجم قبایل العرب ج 3 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

قبیله ای از عرب که با مضر قوی ترین قبایل عهد جاهلیت محسوب میشدند. این قبیله از بلاد یمن به قسمت شمالی جزیره العرب کوچ کردند و سپس بقسمت شمالی فرات رفتند .جد اعلای قبیله ربیعه الفرس نام داشت .
جرشی یا ابن عمرو یا ابن غاز بر حسب روایات مختلف وی از اصحاب حضرت رسول ص و از راویان بشمار می رفت یعقوب بن شبه گفته است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
ربیعة بن نزار بن معد از قبایل بزرگ عدنانی (شمالی). برخی مفسّران، نزول آیه 140 سوره انعام(6) را در شأن دو قبیله ربیعه و مُضر دانسته اند که از روی سفاهت، دخترانشان را به سبب ترس از فقر و ننگِ اسارت، زنده به گور می کردند. خداوند در این آیه، عمل جاهلانه آنان را نکوهش کرد.
فرهنگ قرآن، جلد 14، صفحه 376.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: ربیعة بن نزار) از قبایل بزرگ عرب عدنانی. این قبیله در نجد و تهامه می زیست و چندی تحت استیلای دولت یمن بود و پیش از اسلام دین مسیحیت داشت، اما در سال نهم ق اسلام را پذیرفت. قبیلۀ تغلب، از قبایل ربیعه ظاهراً در زمان منذر سوم، پادشاه حیره از شبه جزیرۀ عربی (جزیرةالعرب) به بین النهرین مهاجرت کرد و این نخستین تغییر موطن قبایل ربیعه بود. پس از اسلام، طوایف دیگری از ربیعه نیز به بین النهرین کوچیدند و در شمال این سرزمین مستقر شدند. ناحیه ای که قبایل ربیعه در آن جای گزیدند، واقع در شمال بین النهرین، یعنی سرزمین اسلامی جزیره بود و پس از سکونت ربیعه در آن جا دیار ربیعه نام گرفت. گروه هایی از ربیعه در جنگ اعراب با ایران ساسانی شرکت داشتند و تا خراسان پیش رفتند.

پیشنهاد کاربران

بپرس