رای مند
فرهنگ اسم ها
معنی: صاحب نظر و دانا
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
خنک مرد داننده رای مند
به دل بی گناه و به تن بی گزند.
اسدی.
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{voter , qualified elector, qualified voter, legal voter} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فردی که واجد شرایط رأی دادن است
پیشنهاد کاربران
رای ور، دانشی، خردمند، صاحب نظر، متفکر، فکور، دانا، اگاه،
رایمند ترکیب دو کلمه " رای" بمعنی نظر و رای و " مند" بمعنی صاحب و دارنده است لذا " رایمند" بمعنی " صاحب نظر" می باشد.
صاحب نظر و اندیشه