راه اب

/rAh~Ab/

معنی انگلیسی:
drain, culvert, watercourse, gully(-hole)

لغت نامه دهخدا

( راه آب ) راه آب.( اِ مرکب ) آبراه. آبراهه. گذر آب. گذرگاه آب. مجرای آب. راه ِ آب. و نیز رجوع به ترکیبات ذیل راه شود.، راهاب. ( اِ مرکب ) راه آب. راه ِ آب. آبراه. آبراهه. معبر آب بحوض و استخر وجز آن. و رجوع به راه آب شود.

فرهنگ فارسی

( راه آب ) آبراه . آبراهه . گذر آب . گذرگاه آب . مجرای آب .

فرهنگ عمید

( راه آب ) ۱. آبراه، آبراهه، آبرو، مجرای آب، نهر و جایی که آب از آن می گذرد.
۲. گذرگاه سیل.

دانشنامه عمومی

راه آب. راه آب یا روا ( به لاتین: Rvo، همچنین ریوو Rivo ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان لنکران واقع شده است. راه آب ۱٬۴۶۲ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
راه آب یا روو در زبان تالشی به معنای رود باریک است و احتمالاً به دلیل سرچشمه گرفتن از رود لنکران ( لنکران چای ) به این نام شناخته می شود. [ ۲]
عکس راه آبعکس راه آب
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

راه آب
۱. آبراه، آبراهه، آبرو، مجرای آب، نهر و جایی که آب از آن می گذرد. ۲. گذرگاه سیل.

فارسی به عربی

خندق , مجری

پیشنهاد کاربران

مجرا
راهاب:آب گذر. آبراهه.
نمونه از دکتر شفیعی کدکنی: پشت آن پنجره در ابیانه /زنی استاده ومی خواند راهابِ رهایی را ( هزاره ۶۳ )
راه آب ؛ نهر آب و مجرا و ممر آب و قنوات و آبگذر. ( ناظم الاطباء ) . مجرای آب. ( فرهنگ نظام ) . آبراهه. و رجوع به آب راهه و ترکیبات راه در همین لغت نامه شود: تأتیة؛ راه آب باز کردن. ( منتهی الارب ) . راه آب وادادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . مهجل ؛ راه آب. ( منتهی الارب ) .
کانال

بپرس