لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. گذرگاه سیل.
دانشنامه عمومی
راه آب. راه آب یا روا ( به لاتین: Rvo، همچنین ریوو Rivo ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان لنکران واقع شده است. راه آب ۱٬۴۶۲ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
راه آب یا روو در زبان تالشی به معنای رود باریک است و احتمالاً به دلیل سرچشمه گرفتن از رود لنکران ( لنکران چای ) به این نام شناخته می شود. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفراه آب یا روو در زبان تالشی به معنای رود باریک است و احتمالاً به دلیل سرچشمه گرفتن از رود لنکران ( لنکران چای ) به این نام شناخته می شود. [ ۲]
wiki: راه آب
جدول کلمات
۱. آبراه، آبراهه، آبرو، مجرای آب، نهر و جایی که آب از آن می گذرد. ۲. گذرگاه سیل.
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مجرا
راهاب:آب گذر. آبراهه.
نمونه از دکتر شفیعی کدکنی: پشت آن پنجره در ابیانه /زنی استاده ومی خواند راهابِ رهایی را ( هزاره ۶۳ )
نمونه از دکتر شفیعی کدکنی: پشت آن پنجره در ابیانه /زنی استاده ومی خواند راهابِ رهایی را ( هزاره ۶۳ )
راه آب ؛ نهر آب و مجرا و ممر آب و قنوات و آبگذر. ( ناظم الاطباء ) . مجرای آب. ( فرهنگ نظام ) . آبراهه. و رجوع به آب راهه و ترکیبات راه در همین لغت نامه شود: تأتیة؛ راه آب باز کردن. ( منتهی الارب ) . راه آب وادادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . مهجل ؛ راه آب. ( منتهی الارب ) .
کانال