راز افرینش

پیشنهاد کاربران

سرّ پیدایش
داستان پیدایش
بیا تا سقف فلک را به شکافیم
و طرحی نو در اندازیم .
گویا طرح فعلی مورد پسند شاعر و عارف بزرگ نبوده باشد و الا خیال شکافتن سقف فلک به سر و دلش نمیزد. بهتر بود که اول چهار چوب و مفاد طرح نوین از طرف وی به خواننده ارائه گردد تا تعدادی از خوانندگان و مستمعین که دارای مشاغل معماری و بنایی اند، ببیند که آیا اولا سقف فلک اصولا قابل شکافتن است و ثانیا آیا چنان طرحی قابل اجرا و پیاده کردن خواهد بود یا نه ؟ تئوری تکاملی داروین افسانه دینی خلقت آدم از گل بهشتی و دمیدن روح در کالبد وی و پس از آن راست شدن و راه افتادنش و پس از آن آفرینش حوا از دنده های چپ و راستش جهت رهایی از تنهایی و انزوا و تولید مثل، را نقش بر آب نمود و در قرن گذشته نظریه علمی مه بانگ آفرینش شش روزه جهان توسط خداوند را به چالش کشید. البته تئوری تکاملی در علم زیست شناسی و نظریه مه بانگ در علم کیهان شناسی منکر وجود خداوند نیستند بلکه این نظریات و این علوم به ما انسان ها می آموزند که خداوند به احتمال قریب به یقین عالم مادی و انسان و همه موجودات را از راه دیگری آفریده است تا آن راه هایی که در کتب دینی به آنها اشاره شده است. در مورد کتب دینی و محتوای آن ها دو راه بیشتر وجود ندارد. اول اینکه محتوای این کتب توسط خداوند بطور مستقیم و بدون واسطه یا شخصا در گوش پیامبران دیکته و زمزمه گردیده است و یا بطور غیر مستقیم و با واسطه از طریق موجودی غیر مادی به نام روح مقدس و یا فرشته ای تحت نام جبرئیل. دوم اینکه محتوای کتب دینی حاصل اندیشه خود پیامبران میباشد. در هردو حالت خلقت و آفرینش جهان و آدم و حوا توسط علوم تجربی زیر سوال قرار گرفته اند. پیروان ادیان دو راه بیشتر در پیش پای خود ندارند، اول اینکه جملات یا آیات کتب دینی خودرا که با منطق و عقل سلیم انسان موافق و با اکتشافات و نظریات علمی مطابقت دارد نگه دارند و آنرا از نسلی به نسل دیگر منتقل کنند و جملات و آیاتی که مخالف منطق و عقل سلیم انسانی و نظریات علوم تجربی است به دست فراموشی بسپارند. دوم اینکه اگر این کار را نکنند به تدریج در طول اعصار آینده بالاجبار ادیان به دست فراموشی سپرده خواهند شد و دین علمی و جهانشمول جایگزین آنها خواهد گردید. غیر از دو افسانه آفرینش شش روزه و خلقت آدم و حوا، چیزی که با هر عقل سلیم انسانی منافات دارد، اعتقاد به بر پایی روز قیامت ( در ادیان مسیحیت و اسلام ) و رستاخیز و بر انگیخته شدن بدن های به خاک تبدیل شده مردگان از قبور یا قبر ها می باشد. همچنین برگزاری دادگاه عدل الاهی و استنطاق و بازجویی و باز پرسی از انسان ها و متعاقب آن پاداش های بهشتی و کیفر و عذاب و جزای دوزی و جهنمی با منطق و عقل سلیم و وجدان پاک جور در نمی آید. زیرا پاداش و عذاب موقت بر اساس اعمال خوب و بد دنیوی در عالم برزخ که طبق باور دین اسلام پس از مرگ و مهاجرت از عالم دنیوی در انتطار انسان نشسته اند و تعیین کننده سرنوشت نهایی انسان اند، برگزاری دادگاه عدل الاهی را مازاد بر احتیاج می نماید. دین اسلام هدف از خلقت انسان را بندگی و طاعت می پندارد و از طرفی دیگر خداوند متعال را بی نیاز مطلق میداند. این دو باور منافی همدیگر می باشند. موجودی که نامتناهی و بی نیاز مطلق است، هیچگونه احتیاجی به بندگی و طاعت موجودی مثل انسان را ندارد. راز برتر و ژرف تر آفرینش این است که خداوند متعال جهان را از عدم و نیستی نیآفریده است بلکه از وجود خویش و آنهم نه تنها یک جهان و یا یک عالم بلکه تعداد بیشماری جهان ها و عالم ها. خداوند وجود نامتناهی خود را به وجود های متناهی و محدود تقسیم نموده است. جهان ها دو نوع اند. نوع اول جهان های معنوی و نوع دوم جهان های مادی. خلقت جهان های معنوی از لحاظ زمانی مقدم بر خلقت جهان های مادی می باشد. منطقه یا بخش نیمه متناهی در اطراف جهان های معنوی هیچ سرنوشت دیگری ندارد جز نزول و تبدیل شدن به جهان های معنوی. سرنوشت جهان های معنوی چیزی دیگری نیست غیر از نزول و تبدیل شدن به جهان ها یا عوالم مادی. سرنوشت جهان های مادی چیز دیگری نیست غیر از صعود و تبدیل شدن دوباره به جهان های معنوی. طول عمر جهان های معنوی توسط لحظه ازل رقم میخورد و طول عمر عوالم مادی توسط لحظه ابد. لحظه ازل و لحظه ابد هردو برابرند با زمان پلانک که برابر است با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه. شکل و محتوای جهان های معنوی مطلقا یکسان و همچنین شکل و محتوای جهان های مادی بطور مطلق همسان می باشند. انسان بخش مهمی از وجود خداوند می باشد و هدف از خلقت انسان دست یابی به شناخت مطلق خویش، شناخت کامل جزئیات و کلیات طرح مطلق خلقت و آشنایی کامل با خداوند می باشد. اعمال دنیوی انسان چه خوب و چه بد در سرنوشت های کلی انسان هیچ گونه تاثیری ندارند، حتا به اندازه یک ذره نور و یک ذره اتمی و زیر اتمی. یک راز بزرگ دیگری از راز های آفرینش که در کتب دینی و نظام های حِکمی و فلسفی و عرفانی و حتا در کتب علوم تجربی یافت نمیگردد، این است که افراد انسانی چه زن و چه مرد و چه جنس قلیل میانی، تنها دارای یک سرنوشت جنسی و عشقی و یک زندگانی دنیوی نیستند بلکه دارای پنج سرنوشت جنسی و عشقی و هفت زندگانی . این هفت زندگی که هرکدام مربوط به یک مرتبه وجودی می باشند، هرکدام در یک نظم و سامان طبیعی و کیهانی خاص و ویژه خویش پشت سر هم با ترتیب و نظم خارق العاده ای در چهار چوب طرح مطلق آفرینش، پدیدار می شوند، به ظهور می رسند ، تجلی می یابند و تجربه میگردند. این هفت نظم و سامان کیهانی هرکدام بر اثر نوسانات متوالی کیهانی پشت سر هم آفریده می شوند.
...
[مشاهده متن کامل]

انسان از طریق نوسان غیر مادی تولد و مرگ به همراه سلسله تولد و مرگ کیهان به سوی زندگی اولیه ملکوتی در حال سیر و سلوک می باشد و نه از راه برگزاری روز رستاخیر و قیامت. در مورد سرنوشت های جنسی پنج گانه خواننده گرامی میتواند در همین سایت به بحث هفت عالم، حضرات خمس مراجعه نماید.

بپرس