راحل

/rAhel/

معنی انگلیسی:
traveller

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

راحل. [ ح ِ ] ( ع ص ) کوچ فرما. ج ، رُحَّل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کوچ کننده : این چه خطب و خطر بود که نازل گردید و چه نصر وظفر بود که راحل گشت ؟ ( ترجمه تاریخ یمینی ص 443 ).

راحل. [ ح ِ ] ( اِخ ) نام مادر یوسف علیه السلام. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به راحیل شود.

فرهنگ فارسی

کوچ کننده
( اسم ) کوچ کننده رحلت کننده کوچنده جمع راحلین .
نام ما در یوسف علیه السلام .

فرهنگ معین

(حِ ) [ ع . ] (اِفا. ) کوچ کننده ، رحلت کننده . ج . راحلین .

فرهنگ عمید

۱. کوچ کننده.
۲. [مجاز] وفات یافته.

پیشنهاد کاربران

راحال یا راحیل ( به عبری: רחל ) همسر دوم و محبوب یعقوب و مادر یوسف و بنیامین است که کتاب مقدس از او یاد شده است. نام و سرگذشت او در سفر پیدایش تورات ذکر گشته است. راحیل، دختر لابان و خواهر کوچک تر لیه ( همسر اول یعقوب ) است.
...
[مشاهده متن کامل]

راحیل در ۱۱ حشوان در تقویم عبری و در هنگام وضع حمل درگذشت. مقبره راحل، از بناهای با اهمیت مذهبی اورشلیم محسوب می شود و سالیانه مورد بازدید زائرین یهودی، قرار دارد.

راحلراحل
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/راحل
گذار نموده مانند ستاره هاو سیارات چند قرن یکبار
معنای مجاز آن وفات و درگذشت میباشد. فوت شده، از میان ما رفته
ازمیان گذشته

بپرس