[ویکی فقه] امروزه تعیین مرزهای علوم و مشخص کردن وزن دانش های نو پیدا، به عنوان علم جدید یا ادامه همان علم سابق، امری ناگزیر است. در مورد کلام قدیم و کلام جدید و رابطه آن ها با یکدیگر، دیدگاه های گوناگونی میان اندیشمندان معاصر مطرح شده است. از یک سو، برخی آن ها را دو علم جداگانه با دو هویت معرفتی مستقل می دانند که در همه اضلاع - حتی در موضوع و غایت - متفاوت اند و در نتیجه، تفاوت ماهوی دارند و از سوی دیگر، بیشتر دانشوران تفاوتی ماهوی میان آن دو قائل نیستند و کلام جدید را دنباله کلام قدیم و مرحله کمالی و تحول یافته آن، در برخی با تمام اضلاع معرفتی می دانند. این پژوهش، با تاکید بر تفاوت میان کلام جدید و الاهیات جدید و خاستگاه متفاوت آن دو، با واکاوی و نقد رهیافت های کلام جدید، آنها را به شیوه ای علمی و منطقی بررسیده و کوشیده است نظریه ای را که در این بزنگاه به صواب نزدیک تر است بیابد. در نهایت، حاصل این کوشش، برگزیدن نظریه یکسان انگاری ماهوی کلام جدید و کلام قدیم، با محوریت تجدد در برخی اضلاع معرفتی آن، بوده است.
پیشرفت سریع و گسترش دانش بشری، پیدایش علوم جدید و انشعاب در آن ها را به ارمغان آورده و شاخه های جدیدی از دانش را فراراه بشر قرار داده است. از اینرو، امروزه تعیین مرزهای علوم و مشخص کردن وزن دانش های نوپیدا، به عنوان علم جدید یا ادامه همان علم سابق، امری ناگزیر است.درباره رابطه کلام قدیم و کلام جدید نظریه های گوناگونی میان متکلمان معاصر وجود دارد. از یک سو، برخی آن ها را دو علم جداگانه می دانند که در موضوع، مبانی، مسائل، روش و اهداف متفاوت اند و از سوی دیگر، برخی میان آن دو تفاوتی قائل نیستند و کلام جدید را همان کلام قدیم، با همان موضوع، مبانی، روش و اهداف می دانند که در مصاف با پرسش ها و شبهات متناسب با عصر خود قرار گرفته است. در واقع، این گروه کلام جدید را چیزی جز مسائل کلامی جدید نمی دانند. در این میان، نظریه های دیگری نیز وجود دارد که بیش تر رویکردهای میانه ای را در پیش گرفته اند.این پژوهش، درصدد واکاوی معنای تجددپذیری و جدید بودن است، تا به ثمره ای مهم برسد که زدودن ابهام و اجمال از این معنا است؛ با پاسخ به این پرسش که آیا علمی جدید با ماهیتی نو و دگرگون شده به نام «کلام جدید» داریم با این که منظور از این اصطلاح صرف مسائل جدید کلامی است یا شاخه ای جدید از علم کلام و یا صورت و ساختار تکامل یافته ای از این علم.بنابراین، با توجه به لفظی نبودن نزاع، ابتدا لازم است تصویر دقیقی از چیستی علم کلام و نیز کلام جدید داشته باشیم؛ سپس با شیوه ای علمی و منطقی، به واکاوی و نقد رهیافت های گوناگون در باب «کلام جدید» و نسبت آن با «کلام قدیم» بپردازیم، تا بتوانیم نظریه ای را که در این بزنگاه به صواب نزدیک تر است بیابیم.
چیستی علم کلام
در صدر اسلام علم مدون و مکتوبی به نام کلام نبوده است؛ بلکه، همانند ادیان دیگر، ابتدا برخی مسائل اعتقادی مطرح شده که در گذر زمان به تدوین دانشی انجامیده که هدف آن دفاع از عقاید دینی است. آغاز بحث های کلامی و استدلالی درباره اصول دین اسلام را می توان از قرآن و در بحث توحید دانست، که در سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و امیرمؤمنان (علیه السّلام) دنبال شده است. اما اگر علم کلام را با ویژگی های خاص آن در نظر آوریم، آغاز آن به زمان رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) باز می گردد.
برنجکار، رضا، آشنایی با علوم اسلامی، کلام، فلسفه، عرفان، ج۱، ص۱۶، چ اول، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸.
در طول تاریخ، دانشمندان اسلامی تعریف های متفاوتی از علم کلام ارائه کرده اند که به یک یا چند جنبه از علم کلام، مانند موضوع، غایت و روش توجه کرده اند؛ از جمله:
← تعریف به روش
...
پیشرفت سریع و گسترش دانش بشری، پیدایش علوم جدید و انشعاب در آن ها را به ارمغان آورده و شاخه های جدیدی از دانش را فراراه بشر قرار داده است. از اینرو، امروزه تعیین مرزهای علوم و مشخص کردن وزن دانش های نوپیدا، به عنوان علم جدید یا ادامه همان علم سابق، امری ناگزیر است.درباره رابطه کلام قدیم و کلام جدید نظریه های گوناگونی میان متکلمان معاصر وجود دارد. از یک سو، برخی آن ها را دو علم جداگانه می دانند که در موضوع، مبانی، مسائل، روش و اهداف متفاوت اند و از سوی دیگر، برخی میان آن دو تفاوتی قائل نیستند و کلام جدید را همان کلام قدیم، با همان موضوع، مبانی، روش و اهداف می دانند که در مصاف با پرسش ها و شبهات متناسب با عصر خود قرار گرفته است. در واقع، این گروه کلام جدید را چیزی جز مسائل کلامی جدید نمی دانند. در این میان، نظریه های دیگری نیز وجود دارد که بیش تر رویکردهای میانه ای را در پیش گرفته اند.این پژوهش، درصدد واکاوی معنای تجددپذیری و جدید بودن است، تا به ثمره ای مهم برسد که زدودن ابهام و اجمال از این معنا است؛ با پاسخ به این پرسش که آیا علمی جدید با ماهیتی نو و دگرگون شده به نام «کلام جدید» داریم با این که منظور از این اصطلاح صرف مسائل جدید کلامی است یا شاخه ای جدید از علم کلام و یا صورت و ساختار تکامل یافته ای از این علم.بنابراین، با توجه به لفظی نبودن نزاع، ابتدا لازم است تصویر دقیقی از چیستی علم کلام و نیز کلام جدید داشته باشیم؛ سپس با شیوه ای علمی و منطقی، به واکاوی و نقد رهیافت های گوناگون در باب «کلام جدید» و نسبت آن با «کلام قدیم» بپردازیم، تا بتوانیم نظریه ای را که در این بزنگاه به صواب نزدیک تر است بیابیم.
چیستی علم کلام
در صدر اسلام علم مدون و مکتوبی به نام کلام نبوده است؛ بلکه، همانند ادیان دیگر، ابتدا برخی مسائل اعتقادی مطرح شده که در گذر زمان به تدوین دانشی انجامیده که هدف آن دفاع از عقاید دینی است. آغاز بحث های کلامی و استدلالی درباره اصول دین اسلام را می توان از قرآن و در بحث توحید دانست، که در سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و امیرمؤمنان (علیه السّلام) دنبال شده است. اما اگر علم کلام را با ویژگی های خاص آن در نظر آوریم، آغاز آن به زمان رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) باز می گردد.
برنجکار، رضا، آشنایی با علوم اسلامی، کلام، فلسفه، عرفان، ج۱، ص۱۶، چ اول، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۷۸.
در طول تاریخ، دانشمندان اسلامی تعریف های متفاوتی از علم کلام ارائه کرده اند که به یک یا چند جنبه از علم کلام، مانند موضوع، غایت و روش توجه کرده اند؛ از جمله:
← تعریف به روش
...
wikifeqh: رابطه_کلام_جدید_و_کلام_سنتی