[ویکی فقه] گاهی تصور می شود که عصمت با اختیار منافات دارد. بنابراین فرد ] که فاقد اختیار است، ترک گناه برای او، کمال و مایه افتخار نخواهد بود. این اشکال را به دو صورت می توان پاسخ داد:۱. خداوند متعال نیز در عین این که مصون از هرگونه خطا می باشد، فاعلِ مختار است. چه اشکال دارد پیامبران الهی و دیگر معصومان نیز چنین باشند.۲. برای روشن شدن پاسخ حلی، نخست لازم است حقیقت عصمت و اختیار را در انسان بررسی کنیم، آن گاه با بررسی عوامل عصمت در انسان، علت منافات نداشتن عصمت را با اختیار بیان نماییم:
عصمت عبارت است از ملکه یا صفتی در فرد معصوم که وی را از انجام هرگونه گناه باز می دارد، یعنی با داشتن چنین حالت و صفتی برای انجام گناه، انگیزه ای در او پدید نمی آید. و در نتیجه مرتکب گناه نمی شود.
تعریف اختیار
اختیار حالت یا صفتی است در فاعل که به سبب آن «فعل» و «ترک» را تصور کرده و پس از یک رشته محاسبات و ملاحظات یکی از دو طرف را بر می گزیند، یعنی یا فعل را انجام می دهد یا آن را ترک می کند، و به گفتة مولوی:این که گویی این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار است ای صَنَماین نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که پس از انتخاب فعل یا ترک و ارادة قطعی نسبت به آن، طرف گزیده شده از حالت تردید و امکان خارج شده و به سرحد لزوم و حتمیت می رسد تا آن جا که در آن شرایط، طرف دیگر، امکان ظهور و بروز پیدا نمی کند، لیکن این حتمیت و لزوم، نتیجة اختیار و ناشی از آن است، و به همین دلیل با اختیاری بودن «فعل» منافات ندارد.
منشا عصمت
اکنون باید دید منشا عصمت چیست، و آیا منشا و سبب آن با اختیار منافات دارد یا نه؟به طور کلی، منشا و سبب عصمت دو چیز است:
← معرفت به خدا
...
عصمت عبارت است از ملکه یا صفتی در فرد معصوم که وی را از انجام هرگونه گناه باز می دارد، یعنی با داشتن چنین حالت و صفتی برای انجام گناه، انگیزه ای در او پدید نمی آید. و در نتیجه مرتکب گناه نمی شود.
تعریف اختیار
اختیار حالت یا صفتی است در فاعل که به سبب آن «فعل» و «ترک» را تصور کرده و پس از یک رشته محاسبات و ملاحظات یکی از دو طرف را بر می گزیند، یعنی یا فعل را انجام می دهد یا آن را ترک می کند، و به گفتة مولوی:این که گویی این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار است ای صَنَماین نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که پس از انتخاب فعل یا ترک و ارادة قطعی نسبت به آن، طرف گزیده شده از حالت تردید و امکان خارج شده و به سرحد لزوم و حتمیت می رسد تا آن جا که در آن شرایط، طرف دیگر، امکان ظهور و بروز پیدا نمی کند، لیکن این حتمیت و لزوم، نتیجة اختیار و ناشی از آن است، و به همین دلیل با اختیاری بودن «فعل» منافات ندارد.
منشا عصمت
اکنون باید دید منشا عصمت چیست، و آیا منشا و سبب آن با اختیار منافات دارد یا نه؟به طور کلی، منشا و سبب عصمت دو چیز است:
← معرفت به خدا
...
wikifeqh: رابطه_عصمت_و_اختیار