[ویکی فقه] رابطه دوستی یکی از روابط عام اجتماعی است که به نقش های اجتماعی وابسته نیست. دوستی دو نفر با هم به معنای مصاحبت اختیاری آنان با یکدیگر است؛ در حالی که به هم علاقه دارند. هر کس به اختیار خود دوست می گزیند و در میان انسان های بسیاری که با او در ارتباط هستند برخی از آنها را برای دوستی و مصاحبت انتخاب می کند.
رابطه دوستی دو جزء مهم دارد: نخست محبت و دیگر مصاحبت پایدار. جزء دوم رفتاری است که فرد خود اتنخاب می کند و از این رو دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی است. ولی جزء اول به خودی خود یک فعل ارادی نیست؛ محبت حالتی نفسانی است که به اختیار انسان محقق نمی شود ولی مقدمات تحقق آن اختیاری هستند. شناخت، مهم ترین مقدمه به وجود آمدن محبت است و تحصیل آن به اختیار انسان و افعال اختیاری او بستگی دارد. مصاحبت دوستان با یکدیگر ریشه در محبت های متنوعی دارد. بر حسب تفاوت محبت ها، دوستی اقسامی می یابد. محبت دو انسان به یکدیگر از سه حالت خارج نیست؛ بنابراین دوستی نیز سه قسم است:
← لذت مصاحبت
دوست خوب کسی است که در حرکت انسان به سوی کمال تاثیر مثبت داشته باشد. دوست خوب باید پیش از هر چیز انسانی مؤمن و صالح باشد. علاوه بر این در روایات شرایطی برای دوست خوب بیان شده است، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «لا تکون الصداقه الا بحدودها فمن کانت فیه هذه الحدود ای شی منها فانسبه الی الصداقة: فاولها ان یکون سریرته و علانیته لک واحدة و الثانیة ان یری زینک زینه و شینک شینه و الثالثه ان لا تغیره علیک ولایة و لا مال، و الرابعه ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته، و الخامسة و هی تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النکبات؛ دوستی مشروط به حدودی است کسی که او در این حدود یا بعضی از آن هست او را دوست خود قرار ده: اول آن که پنهان و آشکارش در نزد تو یکی باشد دوم آن که نیکوی (آبروی) تو را نیکوی خود و عیب (بی آبرویی) تو را عیب خود بداند سوم آن که هیچ مقام و مالی او را در برابر تو دگرگون نسازد، چهارم آن که از چیزی که توان آن را دارد برای تو فروگذار نکند و پنجم آن که همه این ویژگی ها را داشته باشد و تو را در بیچارگی رها نکند».
نشانه های دوست بد
دوست بد کسی است که از نظر عقیده و اخلاق گمراه است یا انسان را از خدا و حرکت به سوی او غافل می سازد. در روایات دوستی برخی انسان ها منع شده است. با توجه به این روایات اوصاف دوست بد معلوم می شود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: «ینبغی للمسلم این یجتنب مؤاخاة ثلاثه: الماجن و الحمق و الکذاب. فاما الماجن فیزین لک فعله و یحب ان تکون مثله، و لا یعینک علی امر دینک و معادک و مقاربته جفاه و قسوه و مدخله و مخرجه علیک عار و اما الاحمق فانه لا یشیر علیک بخیر و لا یرجی لصرف السوء عنک و لو اجهد نفسه و ربما اراد منفعتک فضرک فموته خیر من حیاته و سکوته خیر من نطقه و بعده خیر من قربه. و اما الکذاب فانه لا یهنئک معه عیش ینقل حدیثک و ینقل الیک الحدیث کلما افنی احدوثه مطها باخری حتی انه یحدث بالصدق فلا یصدق و یغری بین الناس بالعداوة و ینبت الشحناء فی الصدور، فاتقوا اللَّه و انظروا لا نفسکم؛ شایسته است که انسان مسلمان از دوستی با سه گروه بپرهیزد: بی پروا، احمق و دروغگو.اما شخص بی پروا، عمل خویش را نزد خود جلوه می دهد، خوش دارد که مانند او باشی و در کار دین و معاد تو را یاری نمی دهد، نزدیکی با او جفا و سنگدلی است، رفت و آمد با او برایت ننگ است. اما احمق، او تو را به خیر و صواب راهنمایی نمی کند در بازداشتن بدی از تو به او امیدی نیست، حتی اگر بکوشد. بسا که سود تو را خواهد ولی به تو زیان رساند. پس مرگش بهتر از حیات و سکوتش بهتر از سخن گفتن و دوری اش بهتر از نزدیکی است. و اما دروغگو، با او هیچ خوشی ای تو را گوارا نیست، سخن تو را نزد دیگران می برد و سخن دیگران را نزد تو می آورد. هر گاه سخنی را نقل کند آن را با چیزهای دیگر پر و بال دهد. چنان که حتی وقتی راست گوید تصدیق نمی شود. مردم را به دشمنی بر انگیزد و در سینه ها کینه رویاند. پس از خدا بترسید و مراقب خود باشید».روایت دیگری هم پنج گروه (دروغگو، فاسق، بخیل، احمق و تارک صله رحم) را شایسته دوستی نمی داند.
حقوق دوستان
...
رابطه دوستی دو جزء مهم دارد: نخست محبت و دیگر مصاحبت پایدار. جزء دوم رفتاری است که فرد خود اتنخاب می کند و از این رو دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی است. ولی جزء اول به خودی خود یک فعل ارادی نیست؛ محبت حالتی نفسانی است که به اختیار انسان محقق نمی شود ولی مقدمات تحقق آن اختیاری هستند. شناخت، مهم ترین مقدمه به وجود آمدن محبت است و تحصیل آن به اختیار انسان و افعال اختیاری او بستگی دارد. مصاحبت دوستان با یکدیگر ریشه در محبت های متنوعی دارد. بر حسب تفاوت محبت ها، دوستی اقسامی می یابد. محبت دو انسان به یکدیگر از سه حالت خارج نیست؛ بنابراین دوستی نیز سه قسم است:
← لذت مصاحبت
دوست خوب کسی است که در حرکت انسان به سوی کمال تاثیر مثبت داشته باشد. دوست خوب باید پیش از هر چیز انسانی مؤمن و صالح باشد. علاوه بر این در روایات شرایطی برای دوست خوب بیان شده است، امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «لا تکون الصداقه الا بحدودها فمن کانت فیه هذه الحدود ای شی منها فانسبه الی الصداقة: فاولها ان یکون سریرته و علانیته لک واحدة و الثانیة ان یری زینک زینه و شینک شینه و الثالثه ان لا تغیره علیک ولایة و لا مال، و الرابعه ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته، و الخامسة و هی تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النکبات؛ دوستی مشروط به حدودی است کسی که او در این حدود یا بعضی از آن هست او را دوست خود قرار ده: اول آن که پنهان و آشکارش در نزد تو یکی باشد دوم آن که نیکوی (آبروی) تو را نیکوی خود و عیب (بی آبرویی) تو را عیب خود بداند سوم آن که هیچ مقام و مالی او را در برابر تو دگرگون نسازد، چهارم آن که از چیزی که توان آن را دارد برای تو فروگذار نکند و پنجم آن که همه این ویژگی ها را داشته باشد و تو را در بیچارگی رها نکند».
نشانه های دوست بد
دوست بد کسی است که از نظر عقیده و اخلاق گمراه است یا انسان را از خدا و حرکت به سوی او غافل می سازد. در روایات دوستی برخی انسان ها منع شده است. با توجه به این روایات اوصاف دوست بد معلوم می شود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: «ینبغی للمسلم این یجتنب مؤاخاة ثلاثه: الماجن و الحمق و الکذاب. فاما الماجن فیزین لک فعله و یحب ان تکون مثله، و لا یعینک علی امر دینک و معادک و مقاربته جفاه و قسوه و مدخله و مخرجه علیک عار و اما الاحمق فانه لا یشیر علیک بخیر و لا یرجی لصرف السوء عنک و لو اجهد نفسه و ربما اراد منفعتک فضرک فموته خیر من حیاته و سکوته خیر من نطقه و بعده خیر من قربه. و اما الکذاب فانه لا یهنئک معه عیش ینقل حدیثک و ینقل الیک الحدیث کلما افنی احدوثه مطها باخری حتی انه یحدث بالصدق فلا یصدق و یغری بین الناس بالعداوة و ینبت الشحناء فی الصدور، فاتقوا اللَّه و انظروا لا نفسکم؛ شایسته است که انسان مسلمان از دوستی با سه گروه بپرهیزد: بی پروا، احمق و دروغگو.اما شخص بی پروا، عمل خویش را نزد خود جلوه می دهد، خوش دارد که مانند او باشی و در کار دین و معاد تو را یاری نمی دهد، نزدیکی با او جفا و سنگدلی است، رفت و آمد با او برایت ننگ است. اما احمق، او تو را به خیر و صواب راهنمایی نمی کند در بازداشتن بدی از تو به او امیدی نیست، حتی اگر بکوشد. بسا که سود تو را خواهد ولی به تو زیان رساند. پس مرگش بهتر از حیات و سکوتش بهتر از سخن گفتن و دوری اش بهتر از نزدیکی است. و اما دروغگو، با او هیچ خوشی ای تو را گوارا نیست، سخن تو را نزد دیگران می برد و سخن دیگران را نزد تو می آورد. هر گاه سخنی را نقل کند آن را با چیزهای دیگر پر و بال دهد. چنان که حتی وقتی راست گوید تصدیق نمی شود. مردم را به دشمنی بر انگیزد و در سینه ها کینه رویاند. پس از خدا بترسید و مراقب خود باشید».روایت دیگری هم پنج گروه (دروغگو، فاسق، بخیل، احمق و تارک صله رحم) را شایسته دوستی نمی داند.
حقوق دوستان
...
wikifeqh: رابطه_دوستی