رئیس جمهور

/ra~isjomhur/

برابر پارسی: فرمِهان

معنی انگلیسی:
chief executive, commander in chief, president

فرهنگ معین

(رَ جُ ) (اِ. ) شخصی که از سوی انتخاب کنندگان مسئولیت اجرایی کشور را بر عهده دارد.

فرهنگ عمید

رئیس قوۀ مجریه در کشورهای جمهوری که مدت زمامداری و حدود اختیارات آن در کشورهای مختلف متفاوت است.

دانشنامه عمومی

رئیس جُمهور یا پرزیدِنت ( به انگلیسی: President ) [ ۱] بالاترین مقام سیاسی در کشورهای دارای حکومت جمهوری است. او با رأی مردم از میان نامزدهای ریاست جمهوری برای مدت معینی برگزیده می شود.
رئیس جمهور در اکثر کشورها جایگاهی است که دارای اختیارات بالای نظارتی و هدایتی است. قدرت معمولاً میان رئیس جمهور و نخست وزیر یا صدراعظم تقسیم می شود، هرچند در برخی کشورهای دارای نظام ریاست جمهوری مانند ایالات متحدهٔ آمریکا، پست های قابل توجهی مانند نخست وزیری یا صدراعظمی وجود ندارد و رئیس جمهور که با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود، دارای اختیاراتی دوچندان است.
در تاریخ ۱۹ فوریه ۱۹۱۳، در انتخابات ریاست جمهوری کشور ایالات متحده مکزیک، پدرو لاسکورائین به مدت کمتر از یک ساعت به عنوان سی وچهارمین رئیس جمهور مکزیک خدمت کرد، که کوتاه ترین دوران ریاست جمهوری در جهان است. [ ۲]
عکس رئیس جمهور

رئیس جمهور (فیلم ۱۹۶۱). «رئیس جمهور» ( فرانسوی: Le Président ) فیلمی در ژانر سیاست و درام به کارگردانی آنری ورنوی است که در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ژان گابن، رنه فاوره، برنار بلیه، و لوئی سنیه اشاره کرد.
عکس رئیس جمهور (فیلم ۱۹۶۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

فارسی به عربی

رئیس الجمهوریة

پیشنهاد کاربران

رئیس جمهور
سَرکشوردار ، فَرمَدار
نکته : مَدار در فرمدار با مَدار اَرَبی به مینه ی چَرخِشگاه یا گشتگاه از ریشه ی دَوَرَ ناهمسان اند ، مَدار در واژه ی آمیخته ی فَرمَدار ، به مینش با اندیشه گرداندن و چرخاندن کارها است و با moderate و moderator انگلیسی و مُدیر و مُدیریت ، مدیریت کردن به نمایان اَرَبی ولی از بُن پارسی همریشه است.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه واژه ی مَد به مینه اندیشه ، فکر است ، مانند : هومَد= اندیشه یا پندار نیک.
به دیس مود در کارواژه های آمیزه ای به جای مانده است مانند : آزمودن ، آمودن ، فرمودن ، نمودن ، پیمودن
مینه بنیادین و ریشه ای مود : اندازه ، سنجش است که آن هم با اندیشیدن شدنی است.

رئیس جمهور دو واژه ی عربی است و بهترین و زیباترین پارسی جایگزین، واژه ی ناسیکو nāsiko می باشد که در پارسی کهن ( مادها ) به کار می رفته و به معنی رئیس قبیله بوده است.
( تاریخ ماد، نوشته دیاکونوف ا. م. ترجمه کریم کشاورز، چاپ دوم، انتشارات پیام، تهران 1357 )
اگه اکثریّت مردم دانشمند میشن، پس؛ فکر میکنی کی رئیس جمهور بشه؟!
جمهور یعنی کل مردم جامعه و رئیس جمهوری یعنی رئیس مردم . برای همین این واژه برگردان نامناسبی است از سمت president در کشورهای جمهوری زیرا president از representative به معنای نماینده و وکیل می اید یعنی سمت
...
[مشاهده متن کامل]
پرزیدنت یعنی نماینده و وکیل مردم یعنی وکیل جمهور و نه رییس جمهور. وظیفه ان شخص رئیس قوه مجریه و رسیدگی به مطالبات مردم است و نه مالک مردم. پیشنهاد برای این کلمه وکیل مردم و یا واژه جایگزین پارسی

به کوردی سروک میگن. بژی کوردستان
Boss of country
رئیس جمهوری در ایالات متحدهٔ آمریکا عبارت است از ریاست یکی از قوای سه گانه در دولت ایالات متحدهٔ آمریکا.
فرماندهی کل قوا، فرماندهی کل نیروهای مسلح و نیروهای شبه نظامیان، عقد قرارداد با کشورهای خارجی ، معرفی سفرا و پذیرش سفرای دیگر کشورهای جهان ،
...
[مشاهده متن کامل]

اعلام جنگ صلح اعمال، تحریم علیه یک کشور، اعلام وضعیت فوق العاده ملی،
وتوی مصوبات کنگره

رئیس جمهور در ایران عالی ترین مقام رسمی کشور بعد از ولایت فقیه است که با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود. مطابق با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رئیس جمهوری مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوهٔ مجریه را عهده دار است.
...
[مشاهده متن کامل]

امضای عهدنامه ها، موافقت نامه ها و مسائل مربوط به دیگر کشورها و سازمان های بین المللی،
برنامه ریزی ملی، بودجه و وظیفه گماشتن های دولتی، گماشتن وزیرها استاندارها وسفیرها تابع تصدیق مجلس شورای اسلامی.
همچنین رئیس جمهوری در ایران، رئیس شورای عالی امنیت ملی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز هست

واژه " رئیس" یک واژه تازی است که در زبان پارسی برابر آن " فرنشین " برساخته و پیشنهاد گردیده ، واژه " جمهور " نیز به معنای هازه ( جامعه ) و توده مردم است که این دو واژه آمخیته روی هم " فرنشین توده " معنا
...
[مشاهده متن کامل]
می دهدولی رسایی و روایی ندارد ، از اینرو با رویکرد به سرچشمه کهن زبان پارسی ، یعنی اوستا می توان واژه ای رساتر ساخت و پیشنهاد نمود بنابرین از واژه " ویسپ رتو " که امروزه" ویسپرد" گردیده بجای واژه " رئیس جمهور " و " پرزیدنت " که همان معنا و مفهوم را دارد بهره می گیرم و برای کاربردی شدن پیشنهاد می نمایم .

بپرس