ذهن، خود و جامعه ( به انگلیسی: Mind, Self and Society ) کتابی است بر اساس آموزه های جامعه شناس آمریکایی جورج هربرت مید ( ۲۷ فوریه ۱۸۶۳–۲۶ آوریل ۱۹۳۱ ) که سه سال پس از مرگش در ۱۹۳۴ توسط شاگردانش منتشر شد. به عنوان منبع نظریه کنش متقابل نمادین اعتبار دارد. چارلز دبلیو. موریس ( ( ۲۳ مه ۱۹۰۱–۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ ) بر اساس گفتمان شفاهی و یادداشت های شاگردان مید، نسخه «ذهن، خود و جامعه» را آماده و منتشر ساخت. [ ۱]
جورج هربرت مید تحلیل روان شناختی را از طریق رفتار و تعامل خود فرد با واقعیت نشان می دهد. [ ۲]
این رفتار بیشتر از طریق تجربیات و برخوردهای جامعه شناختی شکل می گیرد. چنین تجربیاتی منجر به رفتارهای فردی می شود که عوامل اجتماعی ایجاد کننده ارتباطات در جامعه را تشکیل می دهد. [ ۳] ارتباط را می توان به عنوان درک حرکات فرد دیگر توصیف کرد. مید توضیح می دهد ارتباط یک کنش اجتماعی است زیرا به دو یا چند نفر برای تعامل نیاز دارد. [ ۴]
او همچنین توضیح می دهد خود یک فرایند اجتماعی با ارتباط بین «من I»، شکل ناب خود، و «به من Me»، شکل اجتماعی خود است. «من I»، پاسخی به «به من Me» می شود و بالعکس. هم «من I» که با پاسخ یک فرد سروکار دارد و هم «من Me» که نگرش هایی است که شما اتخاذ می کنید، هر دو مربوط به خود اجتماعی هستند. [ ۵]
جورج هربرت مید جامعه شناس و فیلسوف آمریکایی بود. او در ۲۷ فوریه ۱۸۶۳ در هدلی جنوبی، ماساچوست زاده شد[ ۶] و در ۲۶ آوریل ۱۹۳۱ در شیکاگو، ایلینوی درگذشت. جورج هربرت مید در کالج اوبرلین و دانشگاه هاروارد تحصیل کرد. [ ۶] مید از ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۴ مدرس فلسفه و روان شناسی اجتماعی در دانشگاه میشیگان بود. [ ۶] در سال ۱۸۹۴، مید در دانشگاه شیکاگو حضور یافت. مربی شد و تا پایان عمرش در آنجا ماند. مید به سبب فعالیت هایش در زمینه روان شناسی اجتماعی و پراگماتیسم شناخته شده بود. [ ۶]
مشارکت جورج مید در روان شناسی اجتماعی نشان داد چگونه خود انسان در فرایند تعامل اجتماعی به وجود می آید. [ ۴] مید یکی از متفکران اصلی در میان پراگماتیست های آمریکایی بود که به شدت تحت تأثیر نظریه نسبیت و دکترین «ظهور» قرار گرفت. [ ۴] هدف نسبی گرایی مرکز کار فلسفی مید است. ذهن های بزرگی مانند مید مورد بهره برداری فیلسوفان بزرگ دیگری مانند جان دیویی ( ۲۰ اکتبر ۱۸۵۹–۱ ژوئن ۱۹۵۲ ) و جوشیا رویس ( ۲۰ نوامبر ۱۸۵۵–۱۴ سپتامبر ۱۹۱۶ ) قرار گرفت. [ ۴] مید هرگز کتابی را منتشر نکرد. شاگردانش، سخنرانی ها و یادداشت های او را از نوارهای ضبط شده و مقالات منتشرنشده ویرایش کردند و آثارش را پس از مرگش منتشر کردند. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجورج هربرت مید تحلیل روان شناختی را از طریق رفتار و تعامل خود فرد با واقعیت نشان می دهد. [ ۲]
این رفتار بیشتر از طریق تجربیات و برخوردهای جامعه شناختی شکل می گیرد. چنین تجربیاتی منجر به رفتارهای فردی می شود که عوامل اجتماعی ایجاد کننده ارتباطات در جامعه را تشکیل می دهد. [ ۳] ارتباط را می توان به عنوان درک حرکات فرد دیگر توصیف کرد. مید توضیح می دهد ارتباط یک کنش اجتماعی است زیرا به دو یا چند نفر برای تعامل نیاز دارد. [ ۴]
او همچنین توضیح می دهد خود یک فرایند اجتماعی با ارتباط بین «من I»، شکل ناب خود، و «به من Me»، شکل اجتماعی خود است. «من I»، پاسخی به «به من Me» می شود و بالعکس. هم «من I» که با پاسخ یک فرد سروکار دارد و هم «من Me» که نگرش هایی است که شما اتخاذ می کنید، هر دو مربوط به خود اجتماعی هستند. [ ۵]
جورج هربرت مید جامعه شناس و فیلسوف آمریکایی بود. او در ۲۷ فوریه ۱۸۶۳ در هدلی جنوبی، ماساچوست زاده شد[ ۶] و در ۲۶ آوریل ۱۹۳۱ در شیکاگو، ایلینوی درگذشت. جورج هربرت مید در کالج اوبرلین و دانشگاه هاروارد تحصیل کرد. [ ۶] مید از ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۴ مدرس فلسفه و روان شناسی اجتماعی در دانشگاه میشیگان بود. [ ۶] در سال ۱۸۹۴، مید در دانشگاه شیکاگو حضور یافت. مربی شد و تا پایان عمرش در آنجا ماند. مید به سبب فعالیت هایش در زمینه روان شناسی اجتماعی و پراگماتیسم شناخته شده بود. [ ۶]
مشارکت جورج مید در روان شناسی اجتماعی نشان داد چگونه خود انسان در فرایند تعامل اجتماعی به وجود می آید. [ ۴] مید یکی از متفکران اصلی در میان پراگماتیست های آمریکایی بود که به شدت تحت تأثیر نظریه نسبیت و دکترین «ظهور» قرار گرفت. [ ۴] هدف نسبی گرایی مرکز کار فلسفی مید است. ذهن های بزرگی مانند مید مورد بهره برداری فیلسوفان بزرگ دیگری مانند جان دیویی ( ۲۰ اکتبر ۱۸۵۹–۱ ژوئن ۱۹۵۲ ) و جوشیا رویس ( ۲۰ نوامبر ۱۸۵۵–۱۴ سپتامبر ۱۹۱۶ ) قرار گرفت. [ ۴] مید هرگز کتابی را منتشر نکرد. شاگردانش، سخنرانی ها و یادداشت های او را از نوارهای ضبط شده و مقالات منتشرنشده ویرایش کردند و آثارش را پس از مرگش منتشر کردند. [ ۴]

wiki: ذهن خود و جامعه