ذراع رشیدیه

لغت نامه دهخدا

ذراع رشیدیه. [ ذِ ع ِرَ دی ی َ ] ( ترکیب وصفی ، اِمرکب ) در تاریخ قم آمده است : و از قومی اهل قم روایت است که ذراع رشیدیه ابراهیم بن شاذو که نام او ملک بن محمّد احوص بود به قم آورد و این غلط است زیرا که ابراهیم روزگار رشید را درنیافت ولیکن ابراهیم بن الیسع بود و او را در آن مساحت اثری محمود بود و سیرت پسندیده از وی باز ماند و حمزةبن معلی اشعری او را و مصقلةبن اسحاق را در شعری که منسوب است بدو مدح کرده است و الیسع را ذم و نکوهش. مگر ابراهیم در این مساحت از عراق ذراعی دیگر به قم آورده است امّا من که مصنف این کتابم این روایت و این خبر ندیده ام و نشنیده ام. واﷲ اعلم. ( تاریخ قم ص 104 ). و باز در تاریخ قم آمده است : هارون الرشید التماس حمزه ٔبن یسع مبذول داشت و سؤال او را بنجاح مقرون گردانید... و گزی را بدو داد که آن را ذراع رشیدیّه میخوانند و آن گز درازترین و بزرگترین گزهای دنیا بود. حمزه را گفت این ذراع را بستان و در زیر بغل نه و آنقدر که توانی دست خود را بکش تا آن مقدار که سر انگشت تو بدان رسد از حساب ذراع گیر. حمزه گز رابستد و محکم بزیر بغل خود کوفت تا غایت که بعضی از گز در زیر بغل او رفت و خون ازو روان شد او را گفتنداین چه بود که تو با خود کردی گفت من صلاح قوم خود وآسانی ایشان میخواستم. واﷲ اعلم. ( تاریخ قم ص 28 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس