لطفا تا انتها با من همراه باشید
star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی آمده = تیره و تار= اشاره به کم نور بودن )
store = ذخیره
... [مشاهده متن کامل]
استور از است تور یا اس / از تور آمده
اگر از است . . . آمده باشد یعنی سفت / هستی /مقرر / قرار / . . . . یعنی اشاره به موجودیت و هستی و . . دارد
تور چند مینا دارد
1= تور / توران / طبر / تپر / تپ / تپیدن و . . . که همگی به ضربه و آسیب اشاره دارند
2 - تیر / تار / تور / طور یعنی چی؟؟؟ یعنی از تاریک و دیده نشدن آمده ؛ یعنی هر چیز تیری باریک و نازک است و کمتر دیده میشود و همچنین هر چیز نازک و باریکی هعمچون عَلَم است و خود نشانه یا پرچمی میباشد ( به این نشانه ذکر میگویند و خود ذکر همان زکر - - > از کر آمده میباشد کر در گذر زمان به کیر/ کار / کور / خور و . . . تبدیل شد که در برخی جاها اشاره به عَلَم همچون کیر / تیر و در برخی جاها به کور / خور و منبع یا دارنده اشاره یافت همچون کوروش / خورشید / خورشت / خرما / کورد / خوردن و . . .
پس ذکر همان اسکر - سکر - زکر - ذکر میباشد یعنی از نشان آمده این ذکر یا نشان بعدها به نشان مردانگی بنام شد همانطور که در زبان ایرانی به الت مردانه کیر گفتند که در همون راستا نوشته شد چرا کیر / تیر و . . . به پرچم و عَلَم مثال شد. => ذکر ایرانیست اما با نحوه نوشتی دیگر
همانطور که گفتم کر / کور / خر / خور همگی به منبه یا دارندگی اشاره دارند از اینرو یکی دیگر از حالات نوشتن ذکر ذخر شد و این ذخر برای اشاره به باب دیگری بکار رفت و شد دارنده یا ذخیره یعنی ذخر = ذ خر = ز خر = از خر ( خور ) => ذخر = از منبع / از دارندگی
پس هم ذکر را ریشه یابی کردم و هم ذخر را
بنابراین استور لالتین چه از است تور باشد چه از اس تور اشاره به از منبع و کور و خور آمده دارد هرچند اگر هم از است تور ( ضریب و شدت ) امده باشد هم اشاره به همان ذخیره و ذخایری که جمع بسته دارد و جمع و انبار بستن همان شدت و ضریب بخشیدن است. مثلا سطوران را چهارپایان گفتند چرا ؟؟ چون از س طور آمده یعنی از ضربه و وحشی گری / همانی که ایرانیان به تورانیان وحشی میگفتند و خود طبر/ تبر هم اشاره به ضربه و آسیب و شدت دارد
خرمایه هم اشاره به دارنده مایه دارد = منبع مایه از همینرو خَر نشان شدت و زیادی شد= منبع و دارندگی
رزرو، توشه، تهیه
حمید رضا مشایخی - اصفهان
ذخیره: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ستنج setanj ( دری )
اسفیژ esfiž ( سغدی: ثفیژ şfiž )
ذخیره در جدول:پس انداز
زاپاس
🇮🇷 همتای پارسی: اندوخته 🇮🇷
🇮🇷 واژه ی برنهاده: اندوخت 🇮🇷
گِردآورده ( در کنار دیگر برابرهای یاد شده در بالا و در برخی باره ها )
نمونه:
همه ی جنگ ابزار های هسته ای راهبردی ما در انبارهای کانونمند در خاک روسیه گرد آورده ( ذخیره ) شده و نمی تواند زهر چشمی ( تهدیدی ) برای �ایالات متحد� باشد.
از ویرایش پیش نویسِ یادداشتی در دستِ کار
معلومات پول . مال . طـــ لا
ذخیره. Saeve
توشه
پُر
کردی کرمانجی: تومار
کردی کلهری و سورانی و لکی و گورانی: هَلگِردِن، هَلگِرتِن
ستنگ
و ستنج که تازی شده همان ستنگ است.
انبارش یا هنبارش.
نیک است برای هرچیز گیتایی انبارش ب کار آید
و برای هرچه انگاری و هست نماست، ستنگ ( ماننده ستنگیدن نام در دستگاه آوابر یا رایانه )
پس انداز .
اندوخته، پس افت، پس انداز، پستا، تدارک، توشه، تهیه، ذخر، رزرو
دو کلمه ذخیره و اندوخته، در عمل دارای دو مفهوم کاملا متفاوت در حسابداری میباشند.
پس انداز
انباشت، گنجینه، نگهداری
ذخیره گذاشتن: دریغ کردن
در زبان پارسی واژه " تلنبار و هنبارش " نیز به معنای ذخیره بکار می رود.
رزرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)