ذافنی

لغت نامه دهخدا

ذافنی. ( معرب ، اِ ) صاحب مخزن الادویة گوید به کسر قاف لغت یونانی است. بمعنی غار الاسکندرانی. گیاهی است برگ آن قریب بدرخت غار جبلی و شبیه ببرگ مورد واز آن بزرگتر و سفید و طولانی و شاخهای آن بقدر شبری. و از ساق مابین برگ آن ثمر میروید بقدر نخودی سبز و مدوّر و بیخ آن خوشبو و شبیه بعود و تندطعم و منبت آن کوهستانهاست. طبیعت آن در دوّم گرم و خشک. آشامیدن بیخ آن بقدر شش درم با طلا که نوعی از شراب است جهت ادرار بول و حیض و اخراج مشیمة و رفع تقطیرالبول وحبس آن نافع. مقدار شربت از بیخ و ثمر آن تا دو مثقال است - انتهی. و صاحب برهان قاطع گوید: ذاقی بر وزن ساقی به یونانی درخت غار را گویند و آن درختی است که برگش از برگ بید درازتر و از برگ مورد بزرگتر و نرمتر و سفیدتر میباشد و میوه آن از فندق کوچکتر و از نخود بزرگتر است. اسهال خونی را نافع بود و یکنوع از آن را ذاقی الاسکندری خوانند - انتهی. و صاحب تحفه گوید: ذاقنی الاسکندرانی ، گیاهی است برگش قریب بدرخت غار جبلی شبیه ببرگ مورد و از آن بزرگتر و سفید و طول شاخها بقدر شبری و از ساق و مابین برگ ثمری رسته بقدر نخودی ، سبز و مدوّر بیخش خوشبو و شبیه بعود و تندطعم و در دوّم گرم و خشک و مدور و مخرج جنین و جهت تقطیر و حبس البول و حیض نافع و قدر شربتش از بیخ و ثمر تا دو مثقال است. و صاحب اختیارات بدیعی گوید: ذاقی الاسکندرانی معنی آن به یونانی غارالأسکندرانی بود دیسقوریدس گوید ورق او از ورق مورد بزرگتر و نرم تر وبغایت سپیدتر بود و ثمر وی در میان ورق بود بمقدار نخودی و در کوهستانها روید و بیخ وی مانند بیخ مورد بود لیکن بزرگتر و خوشبوی تر بود و چون بیخ وی بگیرندمقدار شش درم و با طلا بیاشامند نافع بود جهت دشوار زادن و چکیدن کمیز و جهت کسی که بجای کمیز از وی خون آید و جالینوس گوید طبیعت وی بغایت گرم بود و در طعم وی تلخی بود و مجرب است با نمک بول و حیض براند.
اما خاماذاقی معنی آن غارالارض بود. دیسقریدوس گوید ورق وی مانند ورق غار بود و لون وی سبز بود و قضبان وی به اندازه یک گز بود و ثمر وی گرد بود و سرخ رنگ و پیوسته بورق. و ورق چون نیک کوبند و ضماد کنند صداع را ساکن گرداند و عصاره وی چون با شراب بیاشامند مغص ساکن گرداندو بول و حیض براند و چون زن فرزجه کند و بخود برگیرد همین فعل کند. جالینوس گوید قوت وی مانند قوت ذاقی الاسکندرانی بود و عبداﷲبن صالح گوید فرق میان ذاقی الاسکندرانی و خاماذاقی آن است که ورق ذاقی الأسکندرانی اول پهن بود و با قضبان بود و خاماذاقی و ورق وی کوچکتر بود و از قضبان جدا بود و باقی همه مانند یکدیگرند - انتهی. صورتهای مختلف که به این کلمه داده اند از قبیل ذاقی و ذاقنی و غیره همگی غلط و تصحیف است. اصل این کلمه دافنه یونانی است به معنی غار و رند و نزدیک سی نوع از این درختچه یا بُته در نزد گیاه شناسان معروف و مضبوط است.

فرهنگ فارسی

صاحب مخزن الدویه گوید بکسر قاف لغت یونانیست .

پیشنهاد کاربران

بپرس