ذات خدا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] توحید در ابعاد گوناگون آن از مهم ترین موضوعات کلامی است که امام درباره آن سخن گفته و بویژه توحید ذات و توحید صفات بیشترین بحث ها را به خود اختصاص داده است. اما این نکته شایسته توجه است که مباحث مربوط به توحید ذات و بخشی از مباحث صفات، بیش از آن که سبک کلامی داشته باشد، رنگ و بوی عرفانی دارد. امام در این مباحث با ذوق عرفانی و با اصطلاحات و دیدگاه های عارفان سخن گفته است و از همین رو با آن که موضوع کلامی است، اما نمی توان مباحث مطرح شده پیرامون آن را مباحث کلامی اصطلاحی دانست.
توانایی عقل در شناخت خداوند
این مسأله از دیرباز در میان اندیشمندان مطرح بوده است که آیا عقل توانایی شناخت خدا و صفات او را دارد یا نه؟ آیا عقل می تواند در مورد خدا و صفات و افعال او داوری کند یا خیر؟
حقیقت ذات خدا
آنچه همه بر آن اتفاق نظر دارند این است که کنه ذات الهی برای بشر نه باعقل و نه با شهود قابل دسترسی نیست، بشر توانایی آن را ندارد که حقیقت ذات خدا را بشناسد. اما بحث در این است که آیا وجود خدا و همچنین صفت او را می توان از راه عقل اثبات کرد یا نه؟ و آیا می توان به چگونگی رابطه صفات با ذات، شناخت عقلی به دست آورد یا خیر؟
← نظریه کانت درشناخت ماوراء طبعت
...

پیشنهاد کاربران

درون خدا
یک عین بود و تجلیات بسیار
یک ذات بود و صفات بسیار
در دو عالم به جز یکی نبود
در وجودِ یکی شکی نبود
این ابیات از شاه نعمت الله ولی می باشند.
در زبان فلسفی غرب واژه ذات را با کلماتی بیان نموده اند که معادل آن در زبان عربی فی نفسه و در زبان فارسی بخودی خود می باشند. کانت فیلسوف آلمانی بر این باور بود که ذات اشیاء و موجودات برای فهم و عقل انسان همیشه غیر قابل شناخت باقی خواهند ماند. لذا ذات چیست؟
...
[مشاهده متن کامل]

این حقیر بر این باور است که ذات چیزی نیست غیر از نام اشیاء و موجودات و مخلوقات و خداوند به زبان طبیعت و خداوند و نه به زبان های مختلف انسانی. به عنوان مثال زنبور عسل یک نام واحد و تجزیه ناپذیر طبیعی به زبان طبیعت دارد که در زبان انسانی به کثرت رسیده است. این نام واحد طبیعی برای همه زنبور های عسل در همه قاره های روی کره زمین یکی می باشد. از آنجاییکه انسان تاکنون با زبان طبیعت و خداوند آشنا نگردیده است، لذا ذات ها یا نام های مخلوقات و موجودات کثیره هم برای انسان پنهان باقی خواهد ماند. ذات خداوند نامی است که خود خداوند به زبان خویش بر خود نهاده است و انسان فقط در غایت راه و در پایان دور و دراز سفر سیر و سلوک به سوی سر حد کمال با زبان خداوند آشنا خواهد گردید و نام اورا به زبان خود خداوند بر زبان خویش جاری خواهد نمود. فرض کنیم که ملائک و یا فرشتگان حقیقتا وجود داشته باشند، آنگاه از خود می پرسیم که خداوند متعال با آنان با چه زبانی گفت و شنود می نماید. در پاسخ به این سوال میتوانیم به یک باور حقیقی و یقینی برسیم و آن اینکه آن گفت و شنود به زبان های مختلف انسانی صورت نخواهد گرفت، نه عبری، نه عربی و نه فارسی . خداوند در قالب جزییات با زبان های کثیره موجودات با خویشتن در حال گفت و شنود است، اما در قالب کل با چه زبانی با خویشتن در حال گفت و شنود است؟ از دیدگاه این حقیر پاسخ مطابق با حقیقت به این سوال به شکل زیر می باشد : با زبان خویش.
همانطور که در بالا اشاره شد، ذات خداوند همان نام خداوند است به زبان خود خداوند و ذات اشیاء و موجودات و مخلوقات همان نام آنها به زبان طبیعت و خداوند که کثرات نام خداوند اند. لذا نام و یا ذات خداوند علارغم رسیدن به کثرت همیشه وحدت خودرا حفظ می نماید و بطور جاودانه یک نام واحد باقی می ماند. به تقلید از حکیم فردوسی که نامه بلند حماسی خودرا شاه نامه ها یا شاهنامه نام نهاده است، میتوان ذات خداوند را نام نام ها یا شاه نام ها نامگذاری نمود. شناخت ذات یا نام خداوند کار فهم و عقل و کشف و شهود دل انسان نیست بلکه آشنایی و علم به زبان خداوند. زبان های انسانی هم زبان خود خداوند اند، اما در قالب جزییات و نه در قالب کلی. این حقیر دوست دارد که در این مسابقه اولین کسی باشد که نام خداوند را به زبان کلی خداوند بر زبان آورد. زیرا فرموده است که آخرین شما در پیشگاه من اولین شما خواهد بود و این حقیر در این زندگی دنیوی در آخر صف ایستاده است.
نظریه نعمت الله ولی در اینکه محتوای دو عالم ( معنوی و مادی ) یکی میباشد مورد تایید دیدگاه این حقیر می باشد با این تفاوت که نه تنها دو عالم بلکه تعداد بیشماری عالم های معنوی و مادی وجود دارند و خلق آنها به سوی بیکرانی هرگز به پایان نخواهد رسید و اختلاف زندگی در جهان های معنوی و مادی فقط در سیر نزولی و صعودی می باشد و الا از لحاظ شکل و محتوا مطلقا برابر و هم ارز می باشند. در این جا در حال حاظر مشغول زندگی اول هستیم و در آنجا مشغول زندگی هفتم. این زندگی با میل درونی و باطنی به سمت صعود و کمان و آن زندگی با میل درونی و باطنی به سوی نزول و نقصان.

بپرس