دیوان بلخ (نمایشنامه). دیوانِ بلخ نمایشنامه ای دوپرده ای از بهرام بیضایی است، نوشتهٔ سالِ ۱۳۴۷، بر اساسِ حکایتِ کهنی به همین نام.
نمایشنامه نوشتهٔ بهارِ ۱۳۴۷ است. انتشاراتِ امیر کبیر ( اسفندِ ۱۳۴۷ ) نخستین و انتشاراتِ نگاه دوّمین ناشرِ دیوان بلخ بوده است. سالِ ۱۳۸۲ بازنگریستهٔ این نمایشنامه در جلدِ دوّمِ دیوان نمایش منتشر شد.
محمود دولت آبادی به یاد آورده که:[ ۱]
شاید سال ۶−۱۳۴۵ بود که بیضایی نمایش نامه ی دیوان بلخ را در گروه ملی روخوانی کرد. صرف نظر از شگردهای اجرایی یی که او نو آورده بود، من شیفته ی زبان و بیانِ نمایش نامه شده بودم و از شوق در خود نمی گنجیدم. در باورِ من یک سعدی دیگر در زبان فارسی متولد شده بود، اما نه لزوماً با آن پیچ ها که در نثر سعدی هست، بل کسی که زبانِ نیاکان را امروزی کرده است، آن هم برای صحنه، برای نمایش. بله، چنین بود در نظر من؛ و در پایان روخوانی به او گفتم و تبریک گفتم پدید آمدن هنرمندی نواندیشِ کهن شناس را!
قاسم هاشمی نژاد شخصیت پردازیِ نمایشنامه را تنک مایه می دانست. [ ۲] وی همچنین به تأثّرِ بیضایی از برتولت برشت اشاره کرده است: ««دیوان بلخ» از «تآتر هوشمندانه» برشت، از «تآتر آموزندهٔ» برشت و از «تآتر متعهد» برشت بهره ها برده است . . . . »[ ۳]
حمید امجد دیوان بلخ را «مروری نمادین بر تجربه ی تاریخیِ شکستِ نهضتِ ملّی» دانسته. [ ۴]
محمّد آلتونجی دیوان بلخ را به عربی ترجمه و با نام محکمة العدل فی بلخ منتشر کرده است. [ ۵]
بیضایی دیوان بلخ را به نمایش درنیاورده است. سالِ ۱۳۴۷ قرار بود گروهِ هنرِ ملّی این نمایشنامه را به کارگردانیِ عبّاس جوانمرد برای جشنِ هنرِ شیراز آماده کند، ولی برای صرفه جویی در هزینهٔ تولید پیشنهاد شد هشتمین سفر سندبادِ بیضایی یا سگی در خرمن جای نصرت الله نویدی جایگزین شود – که سرانجام هیچ کدام نشد. [ ۶] در زمستانِ ۱۳۵۰ نیز جوانمرد از تمرینِ این نمایش برای اجرا در فروردینِ ۱۳۵۱ خبر داد، [ ۷] ولی این کوشش نیز نافرجام ماند. رضا کرم رضایی گفته که کمبودِ بازیگر سببِ تعطیلیِ تمرین های دیوان بلخ شد. [ ۸]
مهدی امیرشریفی در اوایلِ دههٔ ۱۳۲۰ کمدی ای اقتباسی به نامِ دیوان بلخ داشته است که به نمایش نیز درآمده بوده است. محمّدعلی افراشته نیز حوالی ۱۳۳۰ «تعزیه ی دیوان بلخ» را با همکاری خسرو پیله ور در روزنامهٔ چلنگر منتشر کرده بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنمایشنامه نوشتهٔ بهارِ ۱۳۴۷ است. انتشاراتِ امیر کبیر ( اسفندِ ۱۳۴۷ ) نخستین و انتشاراتِ نگاه دوّمین ناشرِ دیوان بلخ بوده است. سالِ ۱۳۸۲ بازنگریستهٔ این نمایشنامه در جلدِ دوّمِ دیوان نمایش منتشر شد.
محمود دولت آبادی به یاد آورده که:[ ۱]
شاید سال ۶−۱۳۴۵ بود که بیضایی نمایش نامه ی دیوان بلخ را در گروه ملی روخوانی کرد. صرف نظر از شگردهای اجرایی یی که او نو آورده بود، من شیفته ی زبان و بیانِ نمایش نامه شده بودم و از شوق در خود نمی گنجیدم. در باورِ من یک سعدی دیگر در زبان فارسی متولد شده بود، اما نه لزوماً با آن پیچ ها که در نثر سعدی هست، بل کسی که زبانِ نیاکان را امروزی کرده است، آن هم برای صحنه، برای نمایش. بله، چنین بود در نظر من؛ و در پایان روخوانی به او گفتم و تبریک گفتم پدید آمدن هنرمندی نواندیشِ کهن شناس را!
قاسم هاشمی نژاد شخصیت پردازیِ نمایشنامه را تنک مایه می دانست. [ ۲] وی همچنین به تأثّرِ بیضایی از برتولت برشت اشاره کرده است: ««دیوان بلخ» از «تآتر هوشمندانه» برشت، از «تآتر آموزندهٔ» برشت و از «تآتر متعهد» برشت بهره ها برده است . . . . »[ ۳]
حمید امجد دیوان بلخ را «مروری نمادین بر تجربه ی تاریخیِ شکستِ نهضتِ ملّی» دانسته. [ ۴]
محمّد آلتونجی دیوان بلخ را به عربی ترجمه و با نام محکمة العدل فی بلخ منتشر کرده است. [ ۵]
بیضایی دیوان بلخ را به نمایش درنیاورده است. سالِ ۱۳۴۷ قرار بود گروهِ هنرِ ملّی این نمایشنامه را به کارگردانیِ عبّاس جوانمرد برای جشنِ هنرِ شیراز آماده کند، ولی برای صرفه جویی در هزینهٔ تولید پیشنهاد شد هشتمین سفر سندبادِ بیضایی یا سگی در خرمن جای نصرت الله نویدی جایگزین شود – که سرانجام هیچ کدام نشد. [ ۶] در زمستانِ ۱۳۵۰ نیز جوانمرد از تمرینِ این نمایش برای اجرا در فروردینِ ۱۳۵۱ خبر داد، [ ۷] ولی این کوشش نیز نافرجام ماند. رضا کرم رضایی گفته که کمبودِ بازیگر سببِ تعطیلیِ تمرین های دیوان بلخ شد. [ ۸]
مهدی امیرشریفی در اوایلِ دههٔ ۱۳۲۰ کمدی ای اقتباسی به نامِ دیوان بلخ داشته است که به نمایش نیز درآمده بوده است. محمّدعلی افراشته نیز حوالی ۱۳۳۰ «تعزیه ی دیوان بلخ» را با همکاری خسرو پیله ور در روزنامهٔ چلنگر منتشر کرده بود.
wiki: دیوان بلخ (نمایشنامه)