دین الهی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دینی که اکبر شاه پادشاه هند در سال ۱۵۸۲ م . بیاری ابو الفضل بن مبارک پدید آورد .
پیشنهاد کاربران
توحید الهی یا دین الهی نام آیینی بود که اکبر کبیر، پادشاه گورکانیان در هندوستان، با توجه به علاقه اش به ادیان و عقاید به صورت دینی تلفیقی و جدید در حدود ۱۵۶۰ میلادی ابداع کرد. این آیین آمیزه ای از ادیان اسلام، هندوئیسم، مسیحیت، جینیسم و مزدیسنا به شمار می رفت.
... [مشاهده متن کامل]
دوران فرمانروایی اکبرشاه و جانشینانش، تنها حکومت اسلامی ثبت شده در تاریخ است که بدون فشار خارجی اتباع غیرمسلمان حقوقی برابر با مسلمانان داشتند. اکبرشاه پس از تعاملات، مباحثات و مجادله های بسیاری که با علمای ادیان مختلف در «عبادت خانه» انجام داد، برای اتحاد مذهبی مردم هندوستان و شاید ارتقای جایگاه مذهبی خود، این آیین نوین را بنیان گذاشت.
اکبرشاه در راستای مفاهیم «صلح کل» و «عبادت خانه» که پیش تر مطرح کرده بود و با توجه به گذشت هزار سال از بعثت محمد، خود را مصلح دین اسلام و «هزاره» معرفی کرد و «توحید الهی» را مذهب خود دانست. توحید الهی احتمالاً در اثر اشتباه مترجمان انگلیسی زبان در دوره های بعدی، با نام «دین الهی» شناخته شد. اکبرشاه پس از ارائهٔ دین الهی، گاه شمار رسمی امپراتوری را نیز به «تقویم الهی» تغییر داد که همانند تقویم خورشیدی است که مبدأ آن از آغاز دین الهی است. نشر این آیین توسط اکبرشاه مخالفت های بسیاری در میان علمای مسلمان اهل سنت به وجود آورد و عده ای از روحانیان او را به کفر و بدعت متهم کردند.
احکام و عقاید دین الهی متأثر از ادیان پیشین بود و با تکیه بر این مسئله بود که چرا باید حقیقت را محدود به یک مذهب دانست، در حالی که حقیقتِ پشت تمامی ادیان واحد و یگانه است. دین الهی سیستمی اخلاقی است که نفس پرستی، شهوت، اختلاس، نیرنگ، افترا، ستم، ارعاب و غرور را نهی می کرد، کشتن و خوردن حیوانات را عملی قبیح می شمرد و آزادگی، بردباری، پرهیز و اجتناب از دلبستگی شدید به مادیات، تقوا، ایثار، دوراندیشی، نجابت و ملاطفت را از اصول کار خود قرار داده بود. این آیین نوزده عضو داشت که یکیشان پیشتر هندو بود. دین الهی پس از مرگ اکبرشاه هیچ پیروِ دیگری نیافت ولی تأثیرات عمیقی بر جامعهٔ هند بر جای گذاشت.
اکبر از نسل چنگیزخان و تیمور گورکانی بود و سیاست تساهل دینی اسلافش بر او تأثیرگذار بوده است. بابُر، مؤسس پادشاهی مسلمان گورکانیان در هند که پدربزرگ اکبر بود، در وصیت نامه اش اخلاف خود را به اجتناب از «تعصب دینی» فراخواند و به رفتار بر مبنای عدالت و بر اساس آیین هر دین، با پیروان ادیان توصیه کرد و فرزندانش را به تبلیغ اسلام با حجت، به جای شمشیر فراخواند. او همچنین اختلاف تسنن و تشیع را سبب ضعف اسلام و آسیب پذیری آن می دانست.
... [مشاهده متن کامل]
دوران فرمانروایی اکبرشاه و جانشینانش، تنها حکومت اسلامی ثبت شده در تاریخ است که بدون فشار خارجی اتباع غیرمسلمان حقوقی برابر با مسلمانان داشتند. اکبرشاه پس از تعاملات، مباحثات و مجادله های بسیاری که با علمای ادیان مختلف در «عبادت خانه» انجام داد، برای اتحاد مذهبی مردم هندوستان و شاید ارتقای جایگاه مذهبی خود، این آیین نوین را بنیان گذاشت.
اکبرشاه در راستای مفاهیم «صلح کل» و «عبادت خانه» که پیش تر مطرح کرده بود و با توجه به گذشت هزار سال از بعثت محمد، خود را مصلح دین اسلام و «هزاره» معرفی کرد و «توحید الهی» را مذهب خود دانست. توحید الهی احتمالاً در اثر اشتباه مترجمان انگلیسی زبان در دوره های بعدی، با نام «دین الهی» شناخته شد. اکبرشاه پس از ارائهٔ دین الهی، گاه شمار رسمی امپراتوری را نیز به «تقویم الهی» تغییر داد که همانند تقویم خورشیدی است که مبدأ آن از آغاز دین الهی است. نشر این آیین توسط اکبرشاه مخالفت های بسیاری در میان علمای مسلمان اهل سنت به وجود آورد و عده ای از روحانیان او را به کفر و بدعت متهم کردند.
احکام و عقاید دین الهی متأثر از ادیان پیشین بود و با تکیه بر این مسئله بود که چرا باید حقیقت را محدود به یک مذهب دانست، در حالی که حقیقتِ پشت تمامی ادیان واحد و یگانه است. دین الهی سیستمی اخلاقی است که نفس پرستی، شهوت، اختلاس، نیرنگ، افترا، ستم، ارعاب و غرور را نهی می کرد، کشتن و خوردن حیوانات را عملی قبیح می شمرد و آزادگی، بردباری، پرهیز و اجتناب از دلبستگی شدید به مادیات، تقوا، ایثار، دوراندیشی، نجابت و ملاطفت را از اصول کار خود قرار داده بود. این آیین نوزده عضو داشت که یکیشان پیشتر هندو بود. دین الهی پس از مرگ اکبرشاه هیچ پیروِ دیگری نیافت ولی تأثیرات عمیقی بر جامعهٔ هند بر جای گذاشت.
اکبر از نسل چنگیزخان و تیمور گورکانی بود و سیاست تساهل دینی اسلافش بر او تأثیرگذار بوده است. بابُر، مؤسس پادشاهی مسلمان گورکانیان در هند که پدربزرگ اکبر بود، در وصیت نامه اش اخلاف خود را به اجتناب از «تعصب دینی» فراخواند و به رفتار بر مبنای عدالت و بر اساس آیین هر دین، با پیروان ادیان توصیه کرد و فرزندانش را به تبلیغ اسلام با حجت، به جای شمشیر فراخواند. او همچنین اختلاف تسنن و تشیع را سبب ضعف اسلام و آسیب پذیری آن می دانست.