[ویکی فقه] احکام شرعی ، در جاهایی با ابزار، پیوستگی دارند و سپس این مسأله طرح می شود که آیا، با دگرگونی این ابزار، حکم شرعی دگرگون می شود یا خیر؟ بناست که از هر یک از این موارد و نمونه ها، تحلیل فقهی بشود و در پایان نتیجه گیری کلی صورت پذیرد، شاید از این رهگذر بتوان، به یک قاعده فقهی دست یافت.
در این گفتار، به بررسی ابزار فقهی لهو می پردازیم: در آغاز بحث، شایسته است موضوع پژوهش به درستی روشن شود و در این راستا، چند نکته را یادآور می شویم:۱. فقیهان، لهو را حرام می دانند و گرچه در معنی و حدّ و مرز آن، نظر روشنی ندارند، بلکه شماری از آنان ادعای اجمال کرده اند و به اندازه ای که یقین آور است، گرفته اند. ۲. لهو، بیش تر با ابزار پدید می آید؛ از این روی، بهره بردن از ابزار لهو و سرگرمی بدان ها و به کارگرفتن آن ها، حرام خواهد بود.۳. در کتاب های فقهی و حدیثی، رسم چنین است که این بحث، با عنوان: (آلات لهو) مطرح می شود.۴. غنا، از گونه صوت و صداست و پیوندی با ابزار خارجی ندارد، گرچه در چیستی غنا، فقهاء آرای گوناگونی دارند. بنابراین، در این نوشتار (ابزار لهو)، در بوته بررسی قرار می گیرد. در کتاب های فقهی، ابزار لهو، از زاویه های گوناگون، به بوته نقد و بررسی نهاده شده است: به کار بردن، شنیدن، بهره گیری در غیر لهو، بهره گیری از ابزار ناشناخته و مهیا نشده برای لهو و… روشن است که بیش تر این بحث ها، به روشن کردن حکم شرعی ابزار لهو می انجامد.
هدف از نوشتار پیش رو
در این نوشتار، در پی آن نیستیم حکم مسأله را روشن کنیم، بلکه بر آنیم خود مسأله را روشن سازیم. در دسته ای از روایات، از پاره ای ابزار لهو، نام برده شده است: طنبور ، دف ، طبل . در دسته ای دیگر، عنوان ها کلی بیان شده است: ملاهی، معازف… حال، پرسش این است: آیا رابطه بین این دو دسته از خطاب های شرعی، رابطه قاعده و مثل است که دگرگونی می پذیرد، یا خطاب های مستقل و جدای از یکدیگرند و باید به هر دو عمل کرد. بدین معنی که به کار بردن ابزار یاد شده، بی قید و شرط حرام خواهند بود، گرچه اینک ابزار رایج، لهو نباشند. و حکم دسته دیگر نیز مستقل است. البته کلی و شایسته هماهنگ شدن با هر محیطی و شرایطی، یعنی ابزارهای جدید و نو را نیز در بر می گیرد. به دیگر سخن، آیا عنوان های یادشده در دسته نخست از روایات، موضوعیت دارند و در تمامِ دوره ها، پایدار خواهند بود، گرچه شارع قاعده فراگیری صادرکرده باشد؟ یا این که آن نام ها ویژگی ندارند، بلکه معیار، همان عنوان کلی و فراگیر است و رابطه این ها، بسان رابطه (من رباط الخیل) با (من قوّة) در آیه شریفه ۶۰ سوره انفال است. این پرسش اصلی است که باید پاسخی روشن برای آن بجوییم:
پاره ای از سخنان فقهاء در این باب
فقیهان، به گونه جدا و مستقل، به این بحث نپرداخته اند و از لابه لای کلمات آنان نیز، نمی توان رأی روشنی به آنان نسبت داد. بلکه پاره ای از سخنان آنان با ویژگی ابزار سازگار است و پاره ای با نبود ویژگی. اینک پاره ای از سخنان آنان در این باب:ملا احمد نراقی می نویسد: آنچه از اخبار استفاده می شود، دو چیز است:الف. آنچه به روشنی حرام بودن آن بیان شده، مانند: طنبور (سه تار)، عود (نی)، مزمار (ساز)، طبل (دهل)، بربط (نوعی ساز) و دف (دایره).ب. آنچه داخل عنوان معازف و ملاهی (آلات لهو) و هر چه بدان لهو شود، یعنی هر چیزی که برای لهو آماده شده باشد و عرف آن را ابزار لهو بداند. همو می نویسد: معنای لهو، اجمال دارد و اراده عموم از آن ممکن نیست، از این روی، باید به اندازه یقینی از آن، بسنده کرد و آن ابزار ویژه ای است که در فارسی به آن ساز می گویند، خواه در روایات، یادی از آن شده باشد، یا ابزار جدیدی باشد. همو می افزاید: آیا حرام بودن به کارگیری ابزار لهو، در جهتی ویژه است، که اگر در جای و جهت دیگر به کارگرفته شود، مانند: آگاهاندن، راندن حیوانات آزار دهنده و… حرام نخواهد بود؟ یا این که حرام بودن آن فراگیر است؟ احتمال دوّم برتر است و گویا در میان فقیهان مخالفی نباشد. این عبارت ها، نشان گر ویژگی ابزار وارد شده در روایاتند.شیخ انصاری می نویسد:حرام بودن بازی با ابزار لهو، به جهت لهو است و ابزار ویژگی ندارند… در روایت سماعه، معیار غفلت و خوش گذرانی، قرار داده شده است. از سوی دیگر، همو می نویسد: قدر متیقن از ابزار لهو، که استفاده از آن حرام است، ابزاری است که از جنس مزمار و طبل و ابزار غنا باشد. این دو عبارت، چندان سازگاری با هم ندارند.شیخ یوسف بحرانی می نویسد: اگر امکان بهره گیری در غیر جهت حرام داشته باشند، احتمال جایز بودنِ فروش این ابزار وجود دارد، لیکن، مورد این احتمال، بسیار نادر است؛ زیرا از این ابزار، جز لهو بهره دیگری به دست نمی آید، پس خرید و فروش آن ها، مطلقا حرام است. از این سخن، ویژگی نداشتن ابزار یاد شده در روایات را می شود استفاده کرد؛ زیرا اگر بهره غیر نادری بر آن ها مترتب گردد، استفاده از آن ها، مانعی نخواهد داشت. همین مطلب را شهید ثانی در مسالک، نگاشته و صاحب جواهر و محقق سبزواری آن را پذیرفته اند. این ها، نمونه هایی بود از سخنان به نسبت روشن فقیهان و دیگر سخنان آنان این روشنی را ندارند. خلاصه: دشوار است به این فقیهان، یکی از دو رأی را نسبت داد. به نگر ما، نام های یاد شده در روایات، ویژگی ندارند، برای ثابت کردن این سخن، باید دلیل ها را به بوته نقد و بررسی نهیم و شواهد این دیدگاه را در لابه لای آن، بازگوییم.
دلایل حرام بودن لهو
...
در این گفتار، به بررسی ابزار فقهی لهو می پردازیم: در آغاز بحث، شایسته است موضوع پژوهش به درستی روشن شود و در این راستا، چند نکته را یادآور می شویم:۱. فقیهان، لهو را حرام می دانند و گرچه در معنی و حدّ و مرز آن، نظر روشنی ندارند، بلکه شماری از آنان ادعای اجمال کرده اند و به اندازه ای که یقین آور است، گرفته اند. ۲. لهو، بیش تر با ابزار پدید می آید؛ از این روی، بهره بردن از ابزار لهو و سرگرمی بدان ها و به کارگرفتن آن ها، حرام خواهد بود.۳. در کتاب های فقهی و حدیثی، رسم چنین است که این بحث، با عنوان: (آلات لهو) مطرح می شود.۴. غنا، از گونه صوت و صداست و پیوندی با ابزار خارجی ندارد، گرچه در چیستی غنا، فقهاء آرای گوناگونی دارند. بنابراین، در این نوشتار (ابزار لهو)، در بوته بررسی قرار می گیرد. در کتاب های فقهی، ابزار لهو، از زاویه های گوناگون، به بوته نقد و بررسی نهاده شده است: به کار بردن، شنیدن، بهره گیری در غیر لهو، بهره گیری از ابزار ناشناخته و مهیا نشده برای لهو و… روشن است که بیش تر این بحث ها، به روشن کردن حکم شرعی ابزار لهو می انجامد.
هدف از نوشتار پیش رو
در این نوشتار، در پی آن نیستیم حکم مسأله را روشن کنیم، بلکه بر آنیم خود مسأله را روشن سازیم. در دسته ای از روایات، از پاره ای ابزار لهو، نام برده شده است: طنبور ، دف ، طبل . در دسته ای دیگر، عنوان ها کلی بیان شده است: ملاهی، معازف… حال، پرسش این است: آیا رابطه بین این دو دسته از خطاب های شرعی، رابطه قاعده و مثل است که دگرگونی می پذیرد، یا خطاب های مستقل و جدای از یکدیگرند و باید به هر دو عمل کرد. بدین معنی که به کار بردن ابزار یاد شده، بی قید و شرط حرام خواهند بود، گرچه اینک ابزار رایج، لهو نباشند. و حکم دسته دیگر نیز مستقل است. البته کلی و شایسته هماهنگ شدن با هر محیطی و شرایطی، یعنی ابزارهای جدید و نو را نیز در بر می گیرد. به دیگر سخن، آیا عنوان های یادشده در دسته نخست از روایات، موضوعیت دارند و در تمامِ دوره ها، پایدار خواهند بود، گرچه شارع قاعده فراگیری صادرکرده باشد؟ یا این که آن نام ها ویژگی ندارند، بلکه معیار، همان عنوان کلی و فراگیر است و رابطه این ها، بسان رابطه (من رباط الخیل) با (من قوّة) در آیه شریفه ۶۰ سوره انفال است. این پرسش اصلی است که باید پاسخی روشن برای آن بجوییم:
پاره ای از سخنان فقهاء در این باب
فقیهان، به گونه جدا و مستقل، به این بحث نپرداخته اند و از لابه لای کلمات آنان نیز، نمی توان رأی روشنی به آنان نسبت داد. بلکه پاره ای از سخنان آنان با ویژگی ابزار سازگار است و پاره ای با نبود ویژگی. اینک پاره ای از سخنان آنان در این باب:ملا احمد نراقی می نویسد: آنچه از اخبار استفاده می شود، دو چیز است:الف. آنچه به روشنی حرام بودن آن بیان شده، مانند: طنبور (سه تار)، عود (نی)، مزمار (ساز)، طبل (دهل)، بربط (نوعی ساز) و دف (دایره).ب. آنچه داخل عنوان معازف و ملاهی (آلات لهو) و هر چه بدان لهو شود، یعنی هر چیزی که برای لهو آماده شده باشد و عرف آن را ابزار لهو بداند. همو می نویسد: معنای لهو، اجمال دارد و اراده عموم از آن ممکن نیست، از این روی، باید به اندازه یقینی از آن، بسنده کرد و آن ابزار ویژه ای است که در فارسی به آن ساز می گویند، خواه در روایات، یادی از آن شده باشد، یا ابزار جدیدی باشد. همو می افزاید: آیا حرام بودن به کارگیری ابزار لهو، در جهتی ویژه است، که اگر در جای و جهت دیگر به کارگرفته شود، مانند: آگاهاندن، راندن حیوانات آزار دهنده و… حرام نخواهد بود؟ یا این که حرام بودن آن فراگیر است؟ احتمال دوّم برتر است و گویا در میان فقیهان مخالفی نباشد. این عبارت ها، نشان گر ویژگی ابزار وارد شده در روایاتند.شیخ انصاری می نویسد:حرام بودن بازی با ابزار لهو، به جهت لهو است و ابزار ویژگی ندارند… در روایت سماعه، معیار غفلت و خوش گذرانی، قرار داده شده است. از سوی دیگر، همو می نویسد: قدر متیقن از ابزار لهو، که استفاده از آن حرام است، ابزاری است که از جنس مزمار و طبل و ابزار غنا باشد. این دو عبارت، چندان سازگاری با هم ندارند.شیخ یوسف بحرانی می نویسد: اگر امکان بهره گیری در غیر جهت حرام داشته باشند، احتمال جایز بودنِ فروش این ابزار وجود دارد، لیکن، مورد این احتمال، بسیار نادر است؛ زیرا از این ابزار، جز لهو بهره دیگری به دست نمی آید، پس خرید و فروش آن ها، مطلقا حرام است. از این سخن، ویژگی نداشتن ابزار یاد شده در روایات را می شود استفاده کرد؛ زیرا اگر بهره غیر نادری بر آن ها مترتب گردد، استفاده از آن ها، مانعی نخواهد داشت. همین مطلب را شهید ثانی در مسالک، نگاشته و صاحب جواهر و محقق سبزواری آن را پذیرفته اند. این ها، نمونه هایی بود از سخنان به نسبت روشن فقیهان و دیگر سخنان آنان این روشنی را ندارند. خلاصه: دشوار است به این فقیهان، یکی از دو رأی را نسبت داد. به نگر ما، نام های یاد شده در روایات، ویژگی ندارند، برای ثابت کردن این سخن، باید دلیل ها را به بوته نقد و بررسی نهیم و شواهد این دیدگاه را در لابه لای آن، بازگوییم.
دلایل حرام بودن لهو
...
wikifeqh: دگرگونی_ابزار_لهو