دومین جنگ داخلی سولا ( به انگلیسی: Sulla's second civil war ) در جمهوری روم بین سال های ۸۳ تا ۸۲ پیش از میلاد میان جناح های سیاسی اپتیمات ها به رهبری لوکیوس کورنلیوس سولای اشراف زاده، و پوپولارها یا ماریان هایی که پیروان گایوس ماریوس ( ژنرال متوفی ۸۶ ق. م. و متصدی هفت مرتبه منصب کنسولی ) بودند، درگرفت. جناح دومی تا ۸۶ ق. م. توسط ماریوس، و اکنون با مرگ وی توسط فرزندش گایوس ماریوس جوان و گنایوس پاپیریوس کاربو∗ رهبری می شد. در این جناح دموکرات، اقوام جنگ دیدهٔ سامنیت ها و لوکانی ها نیز حضور داشتند و با آنان متحد شده بودند؛ چراکه خوف آنرا داشتند که در صورت پیروزی طرفداران سولا، حقوق شهروندی که در خلال جنگ داخلی روم ( ۸۸ - ۹۱ پ. م ) کسب نموده بودند از دست برود.
این جنگ داخلی که مملو از جنگ های با نتایج متناوب، و سرکوب ها و قتل عام های فجیع بود، در ایتالیا، سیسیل، هیسپانیا، و آفریکا به وقوع پیوست، و با پیروزی قاطع سولا در نبرد پورتا کولینا و مرگ یا تبعید رهبران جناح دموکرات به پایان رسید.
نبرد برسر قدرت به زودی از حوزه سیاسی به نظامی منتقل شد، اینچنین بود که، به لطف لژیون های وفادارش، سولا توانست ماریان ها ( طرفداران گایوس ماریوس ) را از شهر بیرون کرده و فرماندهی در جنگ مهردادی یکم را به خود اختصاص دهد. از سوی دیگر، با مشغول شدن سولا به جنگ با مهرداد در آسیای صغیر و درنتیجه خروج وی از روم، پوپولارها و گایوس ماریوس از خروج وی استفاده کرده و توانستند وارد پایتخت شده و کنترل آنرا در دست بگیرند؛ آن هم تا زمانی که سولا باردیگر در ۸۳ق. م بازگشت.
چنان که از منابع برمی آید، سولا در یونان دستاوردهای پُرشمار و پراهمیتی بدست آورد، اول از همه در آتن ( مارس این سال ) ، سپس در پیرئاس، سپس در کایرونیا∗ ، جایی که به گفته تیتوس لیویوس ۱۰۰٬۰۰۰ کشته و اسیر به پادشاهی پنتوس تحمیل کرد، و در نهایت در نبرد ارکومنوس∗ . [ ۱] با این همه، در روم گایوس ماریوس و لوسیوس کورنلیوس کینا وی را دشمن مردم خواندند. منزلگاه شهری و ویلای وی در روم تخریب شده و حامیانش را به مرگ محکوم کردند. [ ۲] همزمان سنا لوسیوس والریوس فلاکوس را با دو لژیون به یونان فرستاد تا جای سولا را در مقام فرماندهی نیروها بگیرد. [ ۲]
سولا، آنچه را که جنگ مهردادی یکم نامیده شد با معاهده ی داردانوس∗ در ۸۵ ق. م با شتاب به پایان رساند، تا به ایتالیا بازگردد و پاسخ مانورهای حزب رقیب، پوپولارها، را بدهد؛ حزبی که اکنون حتّی وی را دشمن ملت خوانده بود. فعالترین دشمنان وی در جناح پوپولارها، کنسولهای سال ۸۵ و ۸۴ ق. م یعنی لوسیوس کورنلیوس کینا و گنایوس پاپیریوس کاربو∗ بودند[ ۳] که در این میان تلاش نمودند در آنکونا ارتشی برای مقابله با سولا تشکیل دهند، و منتظر بودند که نبرد وی در آسیای صغیر تمام شود. امّا این همکاری فرجامی نداشت چراکه در ۸۴ ق. م ارتش آنان ــ احتمالاً از شرایط سخت زندگی که دو کنسول بدانان تحمیل کرده بودند به ستوه آمده بودند ــ شورش کرده و کینا را کشتند و کاربو نیز گریخت. بسیاری به امید فرار از جباریت دو کنسول، روم را رها کرده و به کمپ سولا، همچون پناهگاهی، گرویدند. همچنین همسر سولا، چچیلیا متلا∗ ، که به سختی موفق شده بود به همراه فرزندانش گریخته و در یونان به همسرش ملحق شود، به وی اطلاع داد که دشمنانش، منزل وی در شهر و ویلاهایش در روستا را آتش زده اند، و به وی التماس کرد به ایتالیا بازگشته و به کمک حامیان خود بشتابد. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین جنگ داخلی که مملو از جنگ های با نتایج متناوب، و سرکوب ها و قتل عام های فجیع بود، در ایتالیا، سیسیل، هیسپانیا، و آفریکا به وقوع پیوست، و با پیروزی قاطع سولا در نبرد پورتا کولینا و مرگ یا تبعید رهبران جناح دموکرات به پایان رسید.
نبرد برسر قدرت به زودی از حوزه سیاسی به نظامی منتقل شد، اینچنین بود که، به لطف لژیون های وفادارش، سولا توانست ماریان ها ( طرفداران گایوس ماریوس ) را از شهر بیرون کرده و فرماندهی در جنگ مهردادی یکم را به خود اختصاص دهد. از سوی دیگر، با مشغول شدن سولا به جنگ با مهرداد در آسیای صغیر و درنتیجه خروج وی از روم، پوپولارها و گایوس ماریوس از خروج وی استفاده کرده و توانستند وارد پایتخت شده و کنترل آنرا در دست بگیرند؛ آن هم تا زمانی که سولا باردیگر در ۸۳ق. م بازگشت.
چنان که از منابع برمی آید، سولا در یونان دستاوردهای پُرشمار و پراهمیتی بدست آورد، اول از همه در آتن ( مارس این سال ) ، سپس در پیرئاس، سپس در کایرونیا∗ ، جایی که به گفته تیتوس لیویوس ۱۰۰٬۰۰۰ کشته و اسیر به پادشاهی پنتوس تحمیل کرد، و در نهایت در نبرد ارکومنوس∗ . [ ۱] با این همه، در روم گایوس ماریوس و لوسیوس کورنلیوس کینا وی را دشمن مردم خواندند. منزلگاه شهری و ویلای وی در روم تخریب شده و حامیانش را به مرگ محکوم کردند. [ ۲] همزمان سنا لوسیوس والریوس فلاکوس را با دو لژیون به یونان فرستاد تا جای سولا را در مقام فرماندهی نیروها بگیرد. [ ۲]
سولا، آنچه را که جنگ مهردادی یکم نامیده شد با معاهده ی داردانوس∗ در ۸۵ ق. م با شتاب به پایان رساند، تا به ایتالیا بازگردد و پاسخ مانورهای حزب رقیب، پوپولارها، را بدهد؛ حزبی که اکنون حتّی وی را دشمن ملت خوانده بود. فعالترین دشمنان وی در جناح پوپولارها، کنسولهای سال ۸۵ و ۸۴ ق. م یعنی لوسیوس کورنلیوس کینا و گنایوس پاپیریوس کاربو∗ بودند[ ۳] که در این میان تلاش نمودند در آنکونا ارتشی برای مقابله با سولا تشکیل دهند، و منتظر بودند که نبرد وی در آسیای صغیر تمام شود. امّا این همکاری فرجامی نداشت چراکه در ۸۴ ق. م ارتش آنان ــ احتمالاً از شرایط سخت زندگی که دو کنسول بدانان تحمیل کرده بودند به ستوه آمده بودند ــ شورش کرده و کینا را کشتند و کاربو نیز گریخت. بسیاری به امید فرار از جباریت دو کنسول، روم را رها کرده و به کمپ سولا، همچون پناهگاهی، گرویدند. همچنین همسر سولا، چچیلیا متلا∗ ، که به سختی موفق شده بود به همراه فرزندانش گریخته و در یونان به همسرش ملحق شود، به وی اطلاع داد که دشمنانش، منزل وی در شهر و ویلاهایش در روستا را آتش زده اند، و به وی التماس کرد به ایتالیا بازگشته و به کمک حامیان خود بشتابد. [ ۳]
wiki: دومین جنگ داخلی سولا