دوقلو
/doqolu/
مترادف دوقلو: توامان، جنابه
برابر پارسی: توامان، همایند، همزاد
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
لِنگ جمو
جمو ( جمبلو )
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] دوقلو: دوبچه ی تولد یافته از یک زایمان را می گویند.
به دوفرزندی که با فاصله ی کوتاهی از یکدیگر (کمتر از شش ماه) از یک مادر به دنیا می آیند دوقلو اطلاق می شود. در صورتی که فاصله بیش از شش ماه باشد، دومی محصول آبستنی جدید و محکوم به احکام ی مستقل خواهد بود.
از عنوان دوقلودر باب های طهارت، طلاق، لعان و ارث سخن گفته اند.
احکام دوقلو
۱. ↑ مسالک الافهام،ج ۹، ص ۲۶۰
...
از عنوان دوقلودر باب های طهارت، طلاق، لعان و ارث سخن گفته اند.
احکام دوقلو
۱. ↑ مسالک الافهام،ج ۹، ص ۲۶۰
...
wikifeqh: دوقلو
دانشنامه عمومی
دوقلو یا همزاد به دو فرزندی می گویند که از یک دوره بارداری به دنیا می آیند. [ ۱] دوقلوها را می توان به دو گروه تقسیم بندی نمود. منوزایگوتیک ( همسان ) که به دوقلوهایی گفته می شود که از یک تخمک لقاح یافته که بعد از تقسیم به دو جنین تبدیل شده است، باشند و دیزایگوتیک ( غیر همسان ) که به معنای دوقلوهایی است از دو تخمک جدا که توسط دو اسپرم جداگانه لقاح یافته اند متولد شوند.
دوقلوهای همسان یا دوقلوهای تک تخمکی ( به انگلیسی: Monozygotic ( "identical" ) twins ) به دوقلوهایی گفته می شود که از یک تخمک واحد به وجود آمده باشند لذا ماده ژنتیکی و خصوصیات ارثی آن ها مثل هم است. دوقلو یا همزاد به دو فرزندی می گویند که از یک دوره بارداری به دنیا می آیند. [ ۲]
دوقلوها می توانند تک تخمکی یا همسان باشند یا دوتخمکی و غیر همسان. قطعاً در هنگام حاملگی دوقلوهای تک تخمکی جنسیت مشابه دارند ولی ممکن است جفت یا کیسه آمنیوتیک واحد یا جدا داشته باشند.
دوقلو یک واژه ترکی به معنای همزاد یا دوپهلوست. اما در زبان عامیانه، از حروف ابتدایی این واژه یعنی ( دو ) ، به اشتباه عدد ۲ برداشت شده است و به دنبال این برداشت اشتباه و با توجه به تعداد نوزدان متولد شده، واژگانی مانند سه قلو و چهارقلو نیز ساخته شده که همگی از اساس اشتباه هستند. [ ۳]
در فارسی سره به آن هَمال می گویند که از ریشه هَمول ( Hamul ) پهلوی[ ۴] و در اصل به معنای همتا و مانند است مانند بیت زیر از داستان ضحاک در شاهنامه که در وصف کیانوش و برمایه دوبرادر فریدون آمده است:
دوست به از برادر
ازو هر دو آزاده، مهتر به سال[ ۵]
دوقلوهای همسان یا دوقلوهای تک تخمکی ( به انگلیسی: Monozygotic ( "identical" ) twins ) به دوقلوهایی گفته می شود که از یک تخمک واحد به وجود آمده باشند لذا ماده ژنتیکی و خصوصیات ارثی آن ها مثل هم است. دوقلو یا همزاد به دو فرزندی می گویند که از یک دوره بارداری به دنیا می آیند. [ ۲]
دوقلوها می توانند تک تخمکی یا همسان باشند یا دوتخمکی و غیر همسان. قطعاً در هنگام حاملگی دوقلوهای تک تخمکی جنسیت مشابه دارند ولی ممکن است جفت یا کیسه آمنیوتیک واحد یا جدا داشته باشند.
دوقلو یک واژه ترکی به معنای همزاد یا دوپهلوست. اما در زبان عامیانه، از حروف ابتدایی این واژه یعنی ( دو ) ، به اشتباه عدد ۲ برداشت شده است و به دنبال این برداشت اشتباه و با توجه به تعداد نوزدان متولد شده، واژگانی مانند سه قلو و چهارقلو نیز ساخته شده که همگی از اساس اشتباه هستند. [ ۳]
در فارسی سره به آن هَمال می گویند که از ریشه هَمول ( Hamul ) پهلوی[ ۴] و در اصل به معنای همتا و مانند است مانند بیت زیر از داستان ضحاک در شاهنامه که در وصف کیانوش و برمایه دوبرادر فریدون آمده است:
دوست به از برادر
ازو هر دو آزاده، مهتر به سال[ ۵]
wiki: دوقلو
دوقلو (رمان). دوقلو ( به انگلیسی: The Twin ) رمانی نوشته گربراند باکر نویسندهٔ هلندی است. کتابخانه های آمستردام، لاهه، اوترخت و آیندهوون همگی «دوقلو» را برای جایزه ایمپک دوبلین نامزد کردند. درنهایت دوقلو که ترجمه انگلیسی رمان «طبقه بالا ساکت است» در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۰ برنده جایزه ایمپک دوبلین شد. باکر تبدیل به اولین نویسنده هلندی شد که نفیس ترین جایزه ادبی جهان را به میزان یکصد هزار یورو دریافت کرد. «طبقه بالا ساکت است» که نام هلندی رمان است، در سال ۲۰۰۶ منتشر شد و ترجمه انگلیسی آن با عنوان «دوقلو» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این رمان توسط دیوید کولمر از هلندی به انگلیسی برگردانده شده است.
در سال ۲۰۰۲، باکر که برای تعطیلات در جزیره کُرس، و درحالیکه میان کوه ها پیاده روی می کرد؛ برای اولین بار به فکر نوشتن «دوقلو» افتاد. او در مورد پسری فکر کرد که ممکن است «کاری وحشتناک با پدرش انجام دهد» اما زمانی که این ایده بیشتر از این پیشرفت نکرد، ناامید شد؛ تا اینکه یک روز تصادفاً شروع به نوشتن کرد.
این رمان وضعیت اسفبار «هلمر» را دنبال می کند که با پدرش در یک مزرعه هلندی زندگی می کند. برادر دوقلوی او، «هنک»، سی سال قبل و مادرش چند سال بعد به طور تصادفی فوت کرده اند. رابطه بین پدر و پسر تیره است، زیرا هلمر همیشه فکر می کرد که پدرش برادر دوقلویش را به او ترجیح می دهد و می خواهد که او مزرعه را در اختیار بگیرد. هلمر هرگز ازدواج نکرد و در تمام آن سال ها مشغول کار در مزرعه بود و نیاز داشت که گاوهای شیری را دو بار در روز و برای چندین دهه، هر روز بدوشد. پدر او اکنون در حال مرگ است و هلمر با دوست دختر سابق برادر دوقلویش روبرو می شود؛ و از او می خواهد به او کمک کند تا از پسر نوجوانش که او نیز هنک نام دارد مراقبت کند. ورود غیرمنتظره شخص سومی به خانه همه چیز را تغییر می دهد و هلمر را وادار می کند تا به این فکر کند که پس از فوت پدرش می خواهد با بقیه زندگی خود چه کند. [ ۱]
در سال ۲۰۰۲، باکر که برای تعطیلات در جزیره کُرس، و درحالیکه میان کوه ها پیاده روی می کرد؛ برای اولین بار به فکر نوشتن «دوقلو» افتاد. او در مورد پسری فکر کرد که ممکن است «کاری وحشتناک با پدرش انجام دهد» اما زمانی که این ایده بیشتر از این پیشرفت نکرد، ناامید شد؛ تا اینکه یک روز تصادفاً شروع به نوشتن کرد.
این رمان وضعیت اسفبار «هلمر» را دنبال می کند که با پدرش در یک مزرعه هلندی زندگی می کند. برادر دوقلوی او، «هنک»، سی سال قبل و مادرش چند سال بعد به طور تصادفی فوت کرده اند. رابطه بین پدر و پسر تیره است، زیرا هلمر همیشه فکر می کرد که پدرش برادر دوقلویش را به او ترجیح می دهد و می خواهد که او مزرعه را در اختیار بگیرد. هلمر هرگز ازدواج نکرد و در تمام آن سال ها مشغول کار در مزرعه بود و نیاز داشت که گاوهای شیری را دو بار در روز و برای چندین دهه، هر روز بدوشد. پدر او اکنون در حال مرگ است و هلمر با دوست دختر سابق برادر دوقلویش روبرو می شود؛ و از او می خواهد به او کمک کند تا از پسر نوجوانش که او نیز هنک نام دارد مراقبت کند. ورود غیرمنتظره شخص سومی به خانه همه چیز را تغییر می دهد و هلمر را وادار می کند تا به این فکر کند که پس از فوت پدرش می خواهد با بقیه زندگی خود چه کند. [ ۱]
wiki: دوقلو (رمان)
دوقلو (شیمی آلی). در شیمی، عبارت دوقلو[ ۱] یا ژمینال ( به انگلیسی: Geminal ) به رابطه بین دو اتم یا گروه عاملی متصل به یک اتم اشاره دارد. این کلمه از لاتین gemini به معنی «دوقلوها» آمده است. [ ۲] به عنوان مثال، یک دی ال دوقلو، دی الی ( مولکولی که دارای دو گروه عاملی الکلی باشد ) است که در آن هر دو گروه هیدروکسیل به یک اتم کربن متصل هستند، مانند متان دی ال. همچنین پیشوند کوتاه شده gem ممکن است برای نشان دادن این رابطه بر روی یک نام شیمیایی اعمال شود، همانند ژم - دی برومید برای نشان دادن «دی بروید دوقلو».
این مفهوم در بسیاری از شاخه های شیمی از جمله سنتز و طیف سنجی مهم است، زیرا گروه های عاملی متصل به یک اتم اغلب رفتار متفاوتی از زمان جدا بودن از خود نشان می دهند. به عنوان مثال دی ال های ژمینال با از دست دادن آب به راحتی به کتون یا آلدهید تبدیل می شوند. [ ۳]
اصطلاح مجاور یا ویسینال به رابطه بین دو گروه عاملی که به اتمهای مجاور متصل هستند گفته می شود. آرایش نسبی دو گروه عاملی را می توان توسط عبارات α و β توصیف کرد.
مثال زیر تبدیل سیکلوهگزیل متیل کتون به یک ژم - دی کلرید از طریق واکنش با فسفر پنتاکلرید را نشان می دهد. سپس می توان از این ژم - دی کلرید برای سنتز یک آلکین استفاده کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین مفهوم در بسیاری از شاخه های شیمی از جمله سنتز و طیف سنجی مهم است، زیرا گروه های عاملی متصل به یک اتم اغلب رفتار متفاوتی از زمان جدا بودن از خود نشان می دهند. به عنوان مثال دی ال های ژمینال با از دست دادن آب به راحتی به کتون یا آلدهید تبدیل می شوند. [ ۳]
اصطلاح مجاور یا ویسینال به رابطه بین دو گروه عاملی که به اتمهای مجاور متصل هستند گفته می شود. آرایش نسبی دو گروه عاملی را می توان توسط عبارات α و β توصیف کرد.
مثال زیر تبدیل سیکلوهگزیل متیل کتون به یک ژم - دی کلرید از طریق واکنش با فسفر پنتاکلرید را نشان می دهد. سپس می توان از این ژم - دی کلرید برای سنتز یک آلکین استفاده کرد.
wiki: دوقلو (شیمی آلی)
دانشنامه آزاد فارسی
دوقلو (twin)
دو فرد حاصل از یک حاملگی. ممکن است از بارورشدن یک یا دو تخمک پدید آمده باشند. دوقلوهای یک تخمی از بارورشدن یک تخمک پدید می آیند. چنین تخمکی در مراحل اولیه تکامل، پس از لقاح، به دو قسمت مساوی و جدا از هم تقسیم می شود. هریک از این دو قسمت یک جنین پدید می آورد. اگر این دو قسمت کاملاً از هم جدا نشوند، دوقلوها از نوع به هم چسبیده یا سیامی خواهند بود. دوقلوهای یک تخمی یک جفت دارند و به رغم این که هنگام تولّد غالباً یکی از آن ها بسیار بزرگ تر از دیگری است، همیشه از یک جنس اند و شباهت زیادی به یکدیگر دارند. دوقلوهای حاصل از باروری دو تخمک دوقلوهای دوتخمی نامیده می شوند. در این حالت، تخمک ها از یک یا هردو تخمدان رها و در یک زمان بارور می شوند. هر یک از این دوقلوها دارای جفت مستقل اند و شباهت آن ها بیش از شباهت دو فرد حاصل از دو زایمان نیست. این دوقلوها ممکن است از یک جنس باشند یا نباشند. معمولاً در هر ۸۰ حاملگی، یک مورد دوقلوزایی دیده می شود. در زنان مسن، زنانی که چندین بار حامله شده اند یا زنانی که سابقۀ خانوادگی دوقلوزایی دارند، احتمال تولّد دوقلوهای دوتخمی بیشتر است. این نوع دوقلوزایی در افریقا و آسیا شایع تر است. در زنانی که برای درمان نازایی با داروهای هورمونی تحت درمان اند نیز فراوانی دوقلوزایی بیشتر است. این عوامل در تولد دوقلوهای یک تخمی اثر ندارند. احتمال مرگ دوقلوها قبل از تولد، هنگام زایمان، و بلافاصله پس از زایمان بیش از یک قلوهاست.
دو فرد حاصل از یک حاملگی. ممکن است از بارورشدن یک یا دو تخمک پدید آمده باشند. دوقلوهای یک تخمی از بارورشدن یک تخمک پدید می آیند. چنین تخمکی در مراحل اولیه تکامل، پس از لقاح، به دو قسمت مساوی و جدا از هم تقسیم می شود. هریک از این دو قسمت یک جنین پدید می آورد. اگر این دو قسمت کاملاً از هم جدا نشوند، دوقلوها از نوع به هم چسبیده یا سیامی خواهند بود. دوقلوهای یک تخمی یک جفت دارند و به رغم این که هنگام تولّد غالباً یکی از آن ها بسیار بزرگ تر از دیگری است، همیشه از یک جنس اند و شباهت زیادی به یکدیگر دارند. دوقلوهای حاصل از باروری دو تخمک دوقلوهای دوتخمی نامیده می شوند. در این حالت، تخمک ها از یک یا هردو تخمدان رها و در یک زمان بارور می شوند. هر یک از این دوقلوها دارای جفت مستقل اند و شباهت آن ها بیش از شباهت دو فرد حاصل از دو زایمان نیست. این دوقلوها ممکن است از یک جنس باشند یا نباشند. معمولاً در هر ۸۰ حاملگی، یک مورد دوقلوزایی دیده می شود. در زنان مسن، زنانی که چندین بار حامله شده اند یا زنانی که سابقۀ خانوادگی دوقلوزایی دارند، احتمال تولّد دوقلوهای دوتخمی بیشتر است. این نوع دوقلوزایی در افریقا و آسیا شایع تر است. در زنانی که برای درمان نازایی با داروهای هورمونی تحت درمان اند نیز فراوانی دوقلوزایی بیشتر است. این عوامل در تولد دوقلوهای یک تخمی اثر ندارند. احتمال مرگ دوقلوها قبل از تولد، هنگام زایمان، و بلافاصله پس از زایمان بیش از یک قلوهاست.
wikijoo: دوقلو
مترادف ها
دوقلو
جفت، زوج، دوتا، توام، دوقلو، جوزا، همشکمان
جفت، زوج، دوتا، توام، دوقلو، چند قلو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
«دوقلو» ( فرانسوی: Le jumeau ) فیلمی در ژانر کمدی رمانتیک به کارگردانی ایو روبر است که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به پیر ریچارد، آندریا فریول، ژان - پیر کاستالدی، و ایو روبر اشاره کرد.
برخلاف ذهنیت بسیاری از افراد، دو در این واژه هیچ پیوندی با شمارۀ ۲ در پارسی ندارد. این واژه تورکی است و به شکل /دُق لو/ یا /doq. lu/ خوانده میشود. دوقلو از ریشه دوقماقِ ترکی به چَمِ زاییدن گرفته شده. ما
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
در پارسی این دو را به عنوان شمارۀ ۲ در نظر گرفتیم و از آن ۳قلو و ۴قلو ساختیم. پس ریشۀ این واژه تورکی است و نه پارسی
دو قلو در جدول میشه:توام
قسمت اول این کلمه شبیه به ( دو do ) به معنی عدد دو هست اما درباره ی قسمت قلو ( qolu ) اطلاعاتی مشخص نیست. آیا این کلمه ترکی هست یا ایرانی؟ یا آیا به نوعی از نیا هندو اروپایی *gʷelbʰ - به معنی رَحِم مشتق شده است؟ یا یک چیز دیگر؟
همبوگان، هَمبُگان
جدا از ریشه ی لغوی دوقلو که بر سر آن اختلاف نظر وجود دارد، پیشنهاد می گردد از واژه ی هَمبوگان یا هَمبُگان به معنای هم بطن و هم رحم استفاده شود.
جدا از ریشه ی لغوی دوقلو که بر سر آن اختلاف نظر وجود دارد، پیشنهاد می گردد از واژه ی هَمبوگان یا هَمبُگان به معنای هم بطن و هم رحم استفاده شود.
.
پارسی پهلوی: دوگانَک
پارسی نوین: دوگانه، دوقلو
پارسی تاجیکستان: دوگانیک
.
واژه دوقلو دگرگون شده واژه پارسی �دوگانه� است و امروز در تاجیکستان دوقلو را مانند زبان پارسی پهلوی �دوگانیک� می گویند.
... [مشاهده متن کامل]
.
در واژه نامه دهخدا آمده که واژه �دوقلو� از واژه تورکی دقماق ( =زاییدن ) گرفته شده است، در صورتی که اگر دوقلو را از آن ریشه بدانیم، تنها به معنی �زاییده شده� است و زاده شدن همزمان دو کودک را بیان نمی کند. جدای از این، امروز در هیچ یک از زبان های تورکی استانبولی، ازبکی و آذری و قزاقی و قرقیزی و . . . زایش همزمان دو کودک را دوقلو نمی گویند و بجای آن واژه egizak از ریشه iki ( دو ) و zak ( زاده، بچه ) را به کار می برند. در زبان انگلیسی هم دوقلو را twin می گویند که از ریشه two به معنی �دوگانه� است.
.
همچنین دوقلو را می توان ساخته شده از دو بخش دو ( 2 ) و قلو ( فرزند ) دانست که واژه قلو یا قلی ریخت دیگری از واژه پارسی کور یا کُرّه است که امروز در لرستان به معنی �فرزند پسر� به کار می رود و هم قلی و هم کور از ریشه خور به معنی �خروج� و �بیرون آمدن� گرفته شده اند.
پارسی پهلوی: دوگانَک
پارسی نوین: دوگانه، دوقلو
پارسی تاجیکستان: دوگانیک
.
واژه دوقلو دگرگون شده واژه پارسی �دوگانه� است و امروز در تاجیکستان دوقلو را مانند زبان پارسی پهلوی �دوگانیک� می گویند.
... [مشاهده متن کامل]
.
در واژه نامه دهخدا آمده که واژه �دوقلو� از واژه تورکی دقماق ( =زاییدن ) گرفته شده است، در صورتی که اگر دوقلو را از آن ریشه بدانیم، تنها به معنی �زاییده شده� است و زاده شدن همزمان دو کودک را بیان نمی کند. جدای از این، امروز در هیچ یک از زبان های تورکی استانبولی، ازبکی و آذری و قزاقی و قرقیزی و . . . زایش همزمان دو کودک را دوقلو نمی گویند و بجای آن واژه egizak از ریشه iki ( دو ) و zak ( زاده، بچه ) را به کار می برند. در زبان انگلیسی هم دوقلو را twin می گویند که از ریشه two به معنی �دوگانه� است.
.
همچنین دوقلو را می توان ساخته شده از دو بخش دو ( 2 ) و قلو ( فرزند ) دانست که واژه قلو یا قلی ریخت دیگری از واژه پارسی کور یا کُرّه است که امروز در لرستان به معنی �فرزند پسر� به کار می رود و هم قلی و هم کور از ریشه خور به معنی �خروج� و �بیرون آمدن� گرفته شده اند.
آقای سروش در این کلمه اصلا سر و کار با دوغو ( شرق ) نیست و �لو� هم جدا از دوغولماق نیست و پسوند مالکیت نیست. مثل بسیاری از لغات دیگر ترکیک: یومولو ( بسته، روی هم نهاده شده ) ، قورولو ( چیده شده و بنا شده
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
) ، دوغولو هم مثل آنهاست یعنی زاده شده. بو ایکی کؤرپه دوغولودو ( این دوتا نوزاد همزادند، توأمانند، یعنی دوتایشان باهم زاده شده اند ) . البته در ترکی برای بسیار از معانی واژه های متعددی هست و اینکه کلمه ائکیز ( ایکیز ) هم به معنای دوقلو است دلیل ترکی نبودن واژه دوقلو نمی شود.
واژه دوقلو
معادل ابجد 146
تعداد حروف 5
تلفظ doqolu
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [ترکی] ‹دوغلو› ( زیست شناسی، پزشکی )
مختصات ( دُ ) [ تر. ] ( ص مر. )
آواشناسی doqolu
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
واژه دو قلو ترکی ولی یک چیز خیلی جالب در ترکی از ق وغ خبری نیست. بعضی دوستان که گفتند پارسی اشتباه کردند
معادل ابجد 146
تعداد حروف 5
تلفظ doqolu
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [ترکی] ‹دوغلو› ( زیست شناسی، پزشکی )
مختصات ( دُ ) [ تر. ] ( ص مر. )
آواشناسی doqolu
الگوی تکیه WWS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
واژه دو قلو ترکی ولی یک چیز خیلی جالب در ترکی از ق وغ خبری نیست. بعضی دوستان که گفتند پارسی اشتباه کردند
دوقلو. [ دُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) ( مرکب از دوق = [ دوغ ، دغ ] از مصدر دقماق [ دغماق ] به معنی زادن و لو علامت نسبت در ترکی ) . دوقلی. دوغلو. توأم. توأمان. همزاد. دوپهلو. ( یادداشت مؤلف ) . و در تداول
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
کلمه را به غلط مرکب از دو ( عدد فارسی ) و لو پندارند و به ضم قاف تلفظ کنند به قیاس آن سه قلو و چهارقلو وپنج قلو به کار برند برای چهار یا پنج بچه که به یک شکم زاده شوند. دُغُلی. ( لغت محلی شوشتر ) . رجوع به دوغلو و مترادفات دیگر شود.
آریایی های عزیز درست میگن اذیتشون نکنید. دو در اینجا همان دو هست و قلو هم از قلوه سنگ میاد
قدیما هم کسی سه بچه یا بیشتر همزمان نمیزایید
این واژه در پهلوی بصورت
تو کروه آمده که تغییر ک به قاف و ر به لام کاملا متداول است این واژه در لری به صورت دو کوره یا دو کره آمده. بهرحال چیزی که مشخه دو در ابتدای کلمه نشان دهنده ی همان عدد دو هست
... [مشاهده متن کامل]
قدیما هم کسی سه بچه یا بیشتر همزمان نمیزایید
این واژه در پهلوی بصورت
تو کروه آمده که تغییر ک به قاف و ر به لام کاملا متداول است این واژه در لری به صورت دو کوره یا دو کره آمده. بهرحال چیزی که مشخه دو در ابتدای کلمه نشان دهنده ی همان عدد دو هست
... [مشاهده متن کامل]
واژه دوقلو کاملا پارسی است در ترکی می شود یکیز واژه دوقلو صد درصد پارسی است.
ترتیب قلو ها در انگلیسی:
twin = دو قلو
triplet = سه قلو
quadruplet / quad = چهارقلو
quintuplet / quin / quint = پنج قلو
sextuplet = شش قلو
septuplet = هفت قلو
... [مشاهده متن کامل]
octuplet = هشت قلو
nonuplet = نه قلو
decuplet = ده قلو
بقیش هم هنوز کسی نزاییده
اگه قسمت شما شد یه اسم برا ۱۱ قلو اختراع کنید بذارید اینجا 😉
twin = دو قلو
triplet = سه قلو
quadruplet / quad = چهارقلو
quintuplet / quin / quint = پنج قلو
sextuplet = شش قلو
septuplet = هفت قلو
... [مشاهده متن کامل]
octuplet = هشت قلو
nonuplet = نه قلو
decuplet = ده قلو
بقیش هم هنوز کسی نزاییده
اگه قسمت شما شد یه اسم برا ۱۱ قلو اختراع کنید بذارید اینجا 😉
قلوه یا کلوه یا کلیه و کلوخ و قلوه سنگ و دوقلو و . . . همگی فارسی و از یک ریشه هستند و معنای جسم گردمیدن مانند بازی یه قل دو قل
پانترکای نامحترم ریشه زبانی شما با فارسی متفاوته و آلتایی هست لطفا به زبانهای چینی و مغولی و . . مراجعه کنید نه زبانهای هندواروپایی
پانترکای نامحترم ریشه زبانی شما با فارسی متفاوته و آلتایی هست لطفا به زبانهای چینی و مغولی و . . مراجعه کنید نه زبانهای هندواروپایی
در فارسی تاجیکی دوگانک یا دوگانه
در کردی دوانه
در کردی دوانه
با سلام و کمال تشکر
آقای دهخدا گفتند ق کلمه اضافه در قل هست و آن لو پسون تعداد ترکیست که گفته انسنان های نادان میگن ۳ قلو که غلط است!!!!
Doğmak زاییدن
Doğum gunu زادروز
Doğulu همزاد
... [مشاهده متن کامل]
Doğu شرق
از شما خواسته میشود حداقل یبار مطالعه کنید در زندگیتان
همانطور که شما اصرار دارید در ترکی شفق میشود شافاق
در فارسی کومک میشود کمک
دوشک میشود تشک
کوتک میشود کمک
درست کلمه دوغولو هست ن ۲ قلو 😇
ممنون
آقای دهخدا گفتند ق کلمه اضافه در قل هست و آن لو پسون تعداد ترکیست که گفته انسنان های نادان میگن ۳ قلو که غلط است!!!!
Doğmak زاییدن
Doğum gunu زادروز
Doğulu همزاد
... [مشاهده متن کامل]
Doğu شرق
از شما خواسته میشود حداقل یبار مطالعه کنید در زندگیتان
همانطور که شما اصرار دارید در ترکی شفق میشود شافاق
در فارسی کومک میشود کمک
دوشک میشود تشک
کوتک میشود کمک
درست کلمه دوغولو هست ن ۲ قلو 😇
ممنون
دوقلو هیچ ارتباطی با زادن ترکی نداره اگر اینجور قراره ریشه یابی بشه که گوز و گوزل ترکی به فارسی معنی بدی پیدا میکنه
یکی از بازیهای قدیمی در ایران بازی یه قل، دو قل بوده که با چندتا سنگ گرد و صاف انجام میشده و همچنین واژه های قلوه سنگ و قلوه یا کلوه یا همون کلیه از همین واژه گرفته شده و به زادن و زایش مربوط نیست
... [مشاهده متن کامل]
یکی از بازیهای قدیمی در ایران بازی یه قل، دو قل بوده که با چندتا سنگ گرد و صاف انجام میشده و همچنین واژه های قلوه سنگ و قلوه یا کلوه یا همون کلیه از همین واژه گرفته شده و به زادن و زایش مربوط نیست
... [مشاهده متن کامل]
ریشۀ اوستایی و سنسکریتی چهار واژۀ دوقلو، گوساله، بیمار و چراغ
واژۀ دو گلو فارسی است: ریشۀ اوستایی واژۀ دوگلو/دوقلو
ریشۀ اوستایی واژۀ دوگلو/دوقلو واژه های گولی بلوچی و گلو در کُردی و گیله در آذری به معنی حبه و خوشه و سیاهی مرکز چشم است: دو گیله ( دو حبه ) و سه گیله ( سه حبه ) . کَلَ در سنسکریت به معنی نطفه و اتم و دانه است با گلو کُردی ( قلو، گیله ) و کل مازندرانی به معنی دانه مرتبط می نماید. لذا دو گلو میشود دو دانه و دو حبه. در هیچ لهجه ترکی واژۀ دوقلو یافت نمیشود. ترکی دوقلو، اِکیز است ( دو گانه، دو دانه ) . به سبب عدم مراجعه به لهجه های محلی ایرانی در انتساب آن به زبان ترکی دچار سهو شده اند. لو در ترکی علامت نسبت و مالکیت است. دوغو در ترکیه به معنی محل زایش خورشید ( شرق ) به کار میرود، بنابراین دوغولو در زبان ترکی یعنی شرقی یا منسوب به زایش، نه دوقلو/دوگلو. گلو/قلو در دوقلو/دوگلو بر گرفته از واژۀ اوستایی گَرِوَ ( تخمۀ بچه در زهدان ) است ( علی القاعده تبدیل “ر” به “ل” اتفاق افتاده است ) . گَرِوَ در فرهنگ واژه های احسان بهرامی صفحه ۴۶۹ بدین معنی آمده است: “تخمۀ بچه در زهدان”. کلمات گلوله و گروهه ( هر چیز گرد ) هم از این ریشه به نظر می رسند.
... [مشاهده متن کامل]
ریشۀ فارسی واژۀ گوساله: علامت پسوند ه در گوساله را در فارسی می توان علامت تصغیر به جای اَک پهلوی گرفت. بنابراین ساله در گوساله یعنی خرد سال و گوساله یعنی گاو خرد سال
واژۀ دو گلو فارسی است: ریشۀ اوستایی واژۀ دوگلو/دوقلو
ریشۀ اوستایی واژۀ دوگلو/دوقلو واژه های گولی بلوچی و گلو در کُردی و گیله در آذری به معنی حبه و خوشه و سیاهی مرکز چشم است: دو گیله ( دو حبه ) و سه گیله ( سه حبه ) . کَلَ در سنسکریت به معنی نطفه و اتم و دانه است با گلو کُردی ( قلو، گیله ) و کل مازندرانی به معنی دانه مرتبط می نماید. لذا دو گلو میشود دو دانه و دو حبه. در هیچ لهجه ترکی واژۀ دوقلو یافت نمیشود. ترکی دوقلو، اِکیز است ( دو گانه، دو دانه ) . به سبب عدم مراجعه به لهجه های محلی ایرانی در انتساب آن به زبان ترکی دچار سهو شده اند. لو در ترکی علامت نسبت و مالکیت است. دوغو در ترکیه به معنی محل زایش خورشید ( شرق ) به کار میرود، بنابراین دوغولو در زبان ترکی یعنی شرقی یا منسوب به زایش، نه دوقلو/دوگلو. گلو/قلو در دوقلو/دوگلو بر گرفته از واژۀ اوستایی گَرِوَ ( تخمۀ بچه در زهدان ) است ( علی القاعده تبدیل “ر” به “ل” اتفاق افتاده است ) . گَرِوَ در فرهنگ واژه های احسان بهرامی صفحه ۴۶۹ بدین معنی آمده است: “تخمۀ بچه در زهدان”. کلمات گلوله و گروهه ( هر چیز گرد ) هم از این ریشه به نظر می رسند.
... [مشاهده متن کامل]
ریشۀ فارسی واژۀ گوساله: علامت پسوند ه در گوساله را در فارسی می توان علامت تصغیر به جای اَک پهلوی گرفت. بنابراین ساله در گوساله یعنی خرد سال و گوساله یعنی گاو خرد سال
دوقلو. [ دُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) ( مرکب از دوق = [ دوغ ، دغ ] از مصدر دقماق [ دغماق ] به معنی زادن و لو علامت نسبت در ترکی ) . دوقلی. دوغلو. توأم. توأمان. همزاد. دوپهلو. ( یادداشت مؤلف ) . و در تداول کلمه را به غلط مرکب از دو ( عدد فارسی ) و لو پندارند و به ضم قاف تلفظ کنند به قیاس آن سه قلو و چهارقلو وپنج قلو به کار برند برای چهار یا پنج بچه که به یک شکم زاده شوند. دُغُلی. ( لغت محلی شوشتر ) . رجوع به دوغلو و مترادفات دیگر شود.
... [مشاهده متن کامل]
■لو پسوند ترکی هست در بازی کارت u�lu ikili در معنی چند تایی و پسوند مکان
■دوست عزیز به تو نوشته دهخدا میگاه احمق ها فکر میکنن از دو و لو ( ترکی )
■دوغ یعنی بزا و به نظر بنده دختر از داوتر انگلیس که ریشه یونانی indo europian داره ترکی است
... [مشاهده متن کامل]
■لو پسوند ترکی هست در بازی کارت u�lu ikili در معنی چند تایی و پسوند مکان
■دوست عزیز به تو نوشته دهخدا میگاه احمق ها فکر میکنن از دو و لو ( ترکی )
■دوغ یعنی بزا و به نظر بنده دختر از داوتر انگلیس که ریشه یونانی indo europian داره ترکی است
[دوقلو] از دوغماق یعنی زاییدن
در خود ترکی ائکیز گفته میشود
در خود ترکی ائکیز گفته میشود
ترکی است و به صورت "دوغولو" یا "توخولو" تلفظ میشود. در خود ترکی "اِئکیز" هم میگویند.
دوقلو یک کلمه ترکی هست از مصدر دوغماق . نه فارسی!!
ابادیس کاملا درست معنی کردن لطفا در کامنت ها با نگاه مغرضانه و متعصبانه اطلاعات غلط به مردم ندین . با تشکر
ابادیس کاملا درست معنی کردن لطفا در کامنت ها با نگاه مغرضانه و متعصبانه اطلاعات غلط به مردم ندین . با تشکر
دوقلو ( از فعل دوغماق. و دوغولماق ) است. و، لی . و لو علامت نسبیت در تورکی است. مثل تبریزلی. تهرانلی. پنجه لی ( پنجعلی غلط است ) . . . آجرلو. خمارلو. اینانلو. . . اصطلاح. دوقلو ( برای دوتا بچه. بصورت قل
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اول، بازوی اول. قل دوم بازوی دوم ) سه قلو. چهار قلو. و سایر غلط مصطلح است. ( در فارسی غین. و قاف نیست ) . ایکیز ( دوتا ) اوچ اوز ( سه تا ) از لغات دیگر تورکی است. . و گفتن دوتا دوقلو. سه تا دوقلو. و چهارتا دوقلو درست تر است.
همزا، دوهمزا
توامان، همایند، همزاد
شادی انرژی
دو قلو از دو بخش دو ( شماره 2 ) و قلی ( پسر، فرزند ) ساخته شده و به معنی دو فرزند است.
خود واژه قلی در تورکی هم از واژه پارسی کور به معنی پسر گرفته شده است.
خود واژه قلی در تورکی هم از واژه پارسی کور به معنی پسر گرفته شده است.
اما اینک در گویش های عوامانه و حتی در رسانه ها، قلو را یک فرد دانسته و دو را عدد دو ، در نتیجه دوقلو یعنی دو فرد همزدا و جهار قلو یعنی چهار فرد همزاد.
توام
همزاد
دو قلو کلمه ی مغلی است و این کلمه فارسی نیست. در زبان فارسی همزاد درست است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)