این نوع متن ها معمولاً ترکیبی از برداشت های غیرعلمی و بازی با شباهت سطحی کلمات هستند. اجازه بدهید مرحله به مرحله و با منابع معتبر زبان شناسی بررسی کنیم:
- - -
۱. زبان سومری و ارتباطش با ترکی
... [مشاهده متن کامل]
سومری یک زبان ایزوله ( منزوی ) است؛ یعنی تا امروز هیچ زبان خویشاوند قطعی برای آن شناخته نشده ( Thomsen, The Sumerian Language, 1984 ) .
زبان ترکی شاخه ای از زبان های آلتایی/ترکی تبار است که هزاران سال بعد از سومری به صورت مکتوب پدیدار می شود ( Johanson & Csat�, The Turkic Languages, 1998 ) .
👉 بنابراین از نظر زبان شناسی تاریخی، هیچ پیوندی بین سومری و ترکی وجود ندارد. شباهت های ظاهری تصادفی است.
- - -
۲. واژه سومری duš
در فرهنگ های معتبر سومری مثل Pennsylvania Sumerian Dictionary ( ePSD ) ، واژه ی duš ( گاهی هم tuš ) ثبت شده.
معنی اصلی آن:
"to sit, to dwell" ( نشستن، ساکن شدن )
یا در بعضی متون "to crush" ( خرد کردن )
( منبع: ePSD, University of Pennsylvania ) .
هیچ کجا معنی �دختر� یا �پستان� یا �دوشیدن� برای duš وجود ندارد.
👉 بنابراین ادعای اینکه در سومری "duš" = دختر است، ساختگی است.
- - -
۳. واژه �دوشیزه� در فارسی
واژه ی فارسی دوشیزه از فارسی میانه ( پهلوی ) dušīzag آمده است ( MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971 ) .
ترکیب از duš ( به معنی �بکر، دست نخورده� ) پسوند صفت ساز - īzag.
هیچ ربطی به �دوشیدن� یا �سینه� ندارد.
معنی اصلی: "با کره، دختر جوان".
- - -
۴. واژه �دوش� در فارسی
�دوش� در فارسی کلاسیک چند معنا دارد:
۱. شانه ( مثلاً: بر دوش گرفتن )
۲. دیشب ( دوش = شب گذشته )
۳. در ترکیب هایی مثل �دوشیدن� ( شیر گرفتن از دام ) ریشه ی جداگانه ای دارد.
این ها از نظر ریشه شناسی هیچ ربطی به �دوشیزه� ندارند.
- - -
۵. چرا این جعلیات ساخته می شود؟
برخی افراد بدون آشنایی با زبان شناسی تطبیقی، صرفاً شباهت سطحی چند صدا ( مثل "duš" و "دوش" ) را دلیل خویشاوندی می دانند.
درحالی که زبان شناسی علمی به قوانین واجی، تحول تاریخی، و متون معتبر استناد می کند، نه به شباهت ظاهری.
- - -
✅ جمع بندی:
سومری duš به معنی �نشستن/خرد کردن� است، نه �دختر�.
واژه ی �دوشیزه� در فارسی از پهلوی dušīzag ( = بکر ) آمده است، نه از �دوش� یا �دوشیدن�.
هیچ ارتباطی میان سومری و ترکی وجود ندارد؛ شباهت های ظاهری تصادفی اند.
📚 منابع:
Thorkild Jacobsen, The Sumerian Language, Copenhagen, 1984.
ePSD ( Electronic Pennsylvania Sumerian Dictionary ) , University of Pennsylvania.
D. N. MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971.
Lars Johanson & �va �. Csat�, The Turkic Languages, Routledge, 1998.
- - -
تو زبان سومری
که یه زبانی هست ریشه تورکی هم تو کلماتش موجوده
به کلمه دختر duš
یا همون دُش یا دوش گفته میشه
که بعدا واژه دوشیزه هم ساخته شده
یعنی کسی که دارای ممه هست
کسی که قابلیت دوشیدن دارد
مثل دوش حمام
دوشیزه مرکب است ازدوش وایزه؛دوش درپهلوی بمعنی شیر ( خوراکی ) است وایزه دراصل ودرپهلوی ایزک بوده که بعدا بعربی ک به ج تبدیل شده وبصورت ایزج درآمده ازاین مرحله نیزگذشته وبادستورزبان پهلوی اختلاط پیداکرده
... [مشاهده متن کامل] همچون واژه جوجه که دراصل جوجک بوده ک به ه تبدیل وبصورت ایزه درآمدوبازهم اعراب آن را تغییرداده ودرنوشتار به جای ز حرف ذرا بکاربرده اند. پس دوشیزه دراصل دوشیزک بوده است . وایزهم بمعنی هم مرز ، آماده ورود معنی دارد. ودوش هم درپهلوی بمعنی شیر ( خوراکی ) است. لذا ازترکیب دوش وایزک شیرده یاشیری کوچک دربرابرشیری بزرگ یعنی مادرویاآماده ورود به مرحله شیردهی است. باعرض پوزش اینگونه طبقه بندی درمیان سایرپستاندان وحتی پرندگان نیز مرسوم است وبراساس نوع بازدهی یا سن آنها درهرمرحله به اسم خاصی که گویای اهمیت ثمربخشی آنهاست نامیده می شوند.
به دوش در جمله های زیر دقت کنید
دوش گرفتن= زیر باران و چیزی که می بارد قرار گرفتن
دوشیدن= باریدن و چکاندن از چیزی
بر دوش کشیدن = به بار کشیدن = کنایه از حمل
دوشیزه = دوش ایزه ( is = هست / شد ) = به بار آمده = کسی که به سن بلوغ میرسد و میتواند شیر دهد یا کسی که میتواند کار دوشیدن را انجام دهد
... [مشاهده متن کامل]
دوغ = دوغتر = دوختر = داتر لاتین = کسی که میتواند دوغ را به بار آورد
در همه اینها دوش = بار
همچنین اصطلاح بارش کردم = بر دوش کسی چیزی قرار دادن است => دوش کنایع از مسئولیت نیز شد اما با بررسی دقیق میتوان فهمید دوش یعنی باریدن که خود دو چم دارد
1 - مسئولیت
2 - هر آنچه که بر سر ما می افتد = واران = از بالا به پایین => bar = واحدی برای فشار در لاتین نیز شد => برای اشاره به مسعولیت در ایران بکار رفت
همچنین در باریک نشانه قطره های ریز و کشیده باران شد ؛ پس میبینیم برای یک واژه در چند جا بستگی به نیاز کاربرد های خاصی یافت.
دوشیزه =این کلمه را درابتدا ودرزمان هخامنشیان به دخترانی اطلاق می شد که هنوز ازدواج نکرده بودن و چون پاک ومعصوم محسوب میشدند ، دوشیدن شیر گاوها رابرعهده ی آنها می گذاشتند واعتقادشان این بود که برکت دست این دختران باعث افزایش شیر گاوها میود .
... [مشاهده متن کامل]
دوش ایزه =دوغ شیزه =دوشنده ی شیر
دوغ =در زمان زرتشت برای کلمه شیر از کلمه دوغ استفاده می شد
هَرَل
واژه دوشیزه
معادل ابجد 332
تعداد حروف 6
تلفظ dušize
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: dušičak]
مختصات ( زِ ) ( اِمصغ . )
آواشناسی duSize
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
دوشیزه میتواند از دوخ به معنی دختر و یزه پسوند کوچک ساز باشد و سرهم میشود
دختری که کوچک و جوان است به مانند دخترک.
این تنها یک حدس بود.
دوشیزه میتواند به دوشِس یا دوک اشاره داشته باشد این کلمه در لاتین dux در فرانسوی duchesse به طبقه اشرافی و پاک اشاره دارد و بنظر میرسد در زبان فارسی به دختری که پاک هست وارد و معنا شده
{دوشیزه}: دارای ( دوش ) پستان کوچک
( چون هنوز مادَر و شیردِه نشده است ) .
با احترام به خواهران گلم.
وَ یک واژه ی ( پارسی ) است به این ریخت در گذشته:
دوشیچَک: دوشیزه
( گذشته ) چَک ← ( امروزه ) چِه ( کوچک )
... [مشاهده متن کامل]
کویچَک← کویِ کوچک - کوچِه
ماهیچَک← ماهیچه
کنیچَک← کنیزَک - کنیز ( زن کوچک )
هرل
دختر نوجوان که متاهل ودختر که ازدو
ماه زیبارو فرشته
دوش و پسوند اسم ساز شباهت ( یزه! )
یعنی کسی که مشغول دوشیدن! می باشد و قصد ازدواج ندارد ( قصد ادامه تحصیل دارد! ) ، پاک کننده بدی ها، پاکدامن، دلپاک، دختر!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)