دوره سوم میانی مصر با مرگ فرعون رامسس یازدهم در سال ۱۰۷۰ پیش از میلاد و پایان پادشاهی نوین مصر آغاز شد و پایان این دوره، آغاز دوره متأخر مصر باستان است. رخدادهای گوناگونی به عنوان آغاز دوره متأخر ارائه شده اند، ولی معمولاً تأسیس دوره بیست و ششم توسط پسامتیک یکم در سال ۶۶۴ پیش از میلاد به عنوان مرز میان دو دوره در نظر گرفته می شود. تأسیس دوره بیست و ششم همزمان با اخراج حاکمان نوبه ای دودمان بیست و پنجم ( پادشاهی کوش ) توسط آشوریان تحت فرمانروایی آشوربانی پال بود. مفهوم دوره سوم میانی مصر در سال ۱۹۷۸ توسط مصرشناس بریتانیایی به نام کنت کیچن ارائه شد. [ ۱]
این دوره مقارن با سقوط و ناپایداری سیاسی و همزمان با فروپاشی تمدنهای خاور نزدیک باستان و مدیترانه شرقی در اواخر عصر برنز بود.
شاخصهٔ دوره دودمان بیست و یکم گسستگی پادشاهی بود. البته در دوران حکومت رامسس یازدهم نیز کاهنان تبس در حال قدرت گرفتن بودند و دودمان بیستم به تدریج تسلط بر این شهر را از دست داد. پس از مرگ رامسس، جانشینش اسمندس در شهر تانیس حاکم بود؛ ولی تنها در مصر سفلی قدرت داشت. در همین زمان، عملاً کاهنان عالی آمون در تبس بر مصر میانه و علیا فرمان می راندند. البته از آنجایی که کاهنان و فرعون ها از یک خاندان بودند، این تقسیم اهمیت چندانی نداشت.
ششونک یکم، بنیان گذار دودمان بیست و دوم، از نوادگان مهاجران مش وش از اهالی لیبی باستان بود. در این دودمان، کشور دوباره متحد شد و به مدت بیش از یک سده، ثبات به کشور بازگشت. ولی پس از مرگ اوسورکن دوم، کشور دوباره به دو دولت تقسیم شد. در سال ۸۱۸ پ. م ششونک سوم از دودمان بیست و دوم بر مصر سفلی و تاکلوت دوم و پسرش اوسورکن بر مصر وسطی و علیا فرمان می راندند. در تبس، جنگ داخلی به راه افتاد و در نهایت اوسورکن دشمنان خود را شکست داد. او دودمان بیست و سوم را بنیان نهاد؛ ولی پس از مرگ رودامون، دولت شهرهای محلی در هراکلئوپولیس، هرموپولیس و تبس برآمدند.
پادشاهی کوش از این تقسیم و بی ثباتی سیاسی ناشی از آن بهره برد. کاشتا نفوذ نوبه را به درون تبس گسترش داد. بیست سال بعد، در سال ۷۳۲ پ. م جانشینش بعنخی به شمال لشکر کشید و ارتش متحد حاکمان بومی مصری را شکست داد.
بعنخی دودمان بیست و پنجم را تأسیس کرد و حاکمان شکست خورده را به عنوان فرماندار استان ها منصوب کرد. پادشاهی دوباره متحد شدهٔ درهٔ نیل به بزرگی پادشاهی نوین بود. فرعون های این دودمان از جمله تهارقا معابد و یادبودهایی در درهٔ نیل بنا کردند. با عقب نشینی حاکمان نوبی به سرزمین اصلی خود نپته، دودمان بیست و پنجم به پایان رسید. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین دوره مقارن با سقوط و ناپایداری سیاسی و همزمان با فروپاشی تمدنهای خاور نزدیک باستان و مدیترانه شرقی در اواخر عصر برنز بود.
شاخصهٔ دوره دودمان بیست و یکم گسستگی پادشاهی بود. البته در دوران حکومت رامسس یازدهم نیز کاهنان تبس در حال قدرت گرفتن بودند و دودمان بیستم به تدریج تسلط بر این شهر را از دست داد. پس از مرگ رامسس، جانشینش اسمندس در شهر تانیس حاکم بود؛ ولی تنها در مصر سفلی قدرت داشت. در همین زمان، عملاً کاهنان عالی آمون در تبس بر مصر میانه و علیا فرمان می راندند. البته از آنجایی که کاهنان و فرعون ها از یک خاندان بودند، این تقسیم اهمیت چندانی نداشت.
ششونک یکم، بنیان گذار دودمان بیست و دوم، از نوادگان مهاجران مش وش از اهالی لیبی باستان بود. در این دودمان، کشور دوباره متحد شد و به مدت بیش از یک سده، ثبات به کشور بازگشت. ولی پس از مرگ اوسورکن دوم، کشور دوباره به دو دولت تقسیم شد. در سال ۸۱۸ پ. م ششونک سوم از دودمان بیست و دوم بر مصر سفلی و تاکلوت دوم و پسرش اوسورکن بر مصر وسطی و علیا فرمان می راندند. در تبس، جنگ داخلی به راه افتاد و در نهایت اوسورکن دشمنان خود را شکست داد. او دودمان بیست و سوم را بنیان نهاد؛ ولی پس از مرگ رودامون، دولت شهرهای محلی در هراکلئوپولیس، هرموپولیس و تبس برآمدند.
پادشاهی کوش از این تقسیم و بی ثباتی سیاسی ناشی از آن بهره برد. کاشتا نفوذ نوبه را به درون تبس گسترش داد. بیست سال بعد، در سال ۷۳۲ پ. م جانشینش بعنخی به شمال لشکر کشید و ارتش متحد حاکمان بومی مصری را شکست داد.
بعنخی دودمان بیست و پنجم را تأسیس کرد و حاکمان شکست خورده را به عنوان فرماندار استان ها منصوب کرد. پادشاهی دوباره متحد شدهٔ درهٔ نیل به بزرگی پادشاهی نوین بود. فرعون های این دودمان از جمله تهارقا معابد و یادبودهایی در درهٔ نیل بنا کردند. با عقب نشینی حاکمان نوبی به سرزمین اصلی خود نپته، دودمان بیست و پنجم به پایان رسید. [ ۲]
wiki: دوره سوم میانی مصر