دودل

/dodel/

مترادف دودل: سرگشته، متردد، مذبذب، مردد، وسواس، وسواسی

متضاد دودل: مصمم

معنی انگلیسی:
hesitant, infirm, scrupulous, shaky, undecided, vacillating, double-minded, wavering, free-floating, oscillator, weak-minded, dubious, indecisive, irresolute, uncertain, waverer

لغت نامه دهخدا

دودل. [ دُ دِ ] ( ص مرکب ) دودله. بی ثبات. متردد. مردد. شکاک. مریب. مذبذب. مرتاب. شاک. مقابل یکدل. ( یادداشت مؤلف ). کسی را گویند که در امری متردد باشد ( برهان ). متفکر و سراسیمه ، برعکس یکدله. ( آنندراج ). رجوع به دودله شود.
- دودل بودن ؛ تردید. ارتیاب. شک ورزیدن. مردد بودن. تردید داشتن. تذبذب. ( یادداشت مؤلف ). دودلی :
دو دلبر داشتن از یکدلی نیست
دودل بودن طریق عاقلی نیست.
نظامی.
اندرین اندیشه می بود او دودل
تا سلیمان گشت شاه مستقل.
مولوی.
آنکه در یاد کسی چون گل رعنا دودل است
مفتی عشق بر این است که خونش بحل است.
تأثیر ( از آنندراج ).
- دودل شدن ؛ مردد شدن. به تردید افتادن. دچار شک گردیدن. ( از یادداشت مؤلف ).
- || به دو معشوق عشق ورزیدن.به دو کس دل دادن.
|| کسی را گویند که در دو جا اظهار محبت کند و گرفتار باشد. ( برهان ) ( از لغت محلی شوشتر ) :
دلارام گفت ای شه نیکدان
نه هر زن دودل باشد و ده زبان.
اسدی.
- دودل شدن ؛ به دو جا اظهار محبت کردن.
دودل شوم چو به زلفش مرا نگاه افتد
چو رهروی که رهش بر سر دو راه افتد.
صائب ( از آنندراج ).
|| مردم منافق. ( از برهان ) ( از لغت محلی شوشتر ). فریبنده :
دگر آنکه داری ز قیصر پیام
مرا خواندی دودل و خویش کام.
فردوسی.
با هیچ دودل مشو سوی حرب
تا سکه درست خیزداز ضرب.
نظامی.

فرهنگ فارسی

مردد، متردد، ضدیک دله، زودتصمیم نگرفتن
( صفت ) ۱ - متردد بی ثبات . ۲ - ریا کار . ۳ - آنکه به دو تن اظهار عشق کند .

فرهنگ معین

(دُ. دِ ) (ص مر. ) مردد، بی ثبات .

فرهنگ عمید

کسی که برای شروع کردن کاری در فکر و اندیشه باشد و نتواند زود تصمیم بگیرد، مردد، متردد.

واژه نامه بختیاریکا

دو ساق نظر

دانشنامه عمومی

دودل ( به انگلیسی: doodle ) ، طراحی است که درحالی که توجه شخص به گونه ای دیگر به خود مشغول شده است. دودل ها نقاشی های ساده ای هستند که می توانند معنای نمایشی مشخصی داشته باشند یا ممکن است فقط از خطوط یا اشکال تصادفی و انتزاعی تشکیل شده باشند، به طور کلی بدون برداشتن نوشت افزار از روی کاغذ، در این صورت معمولاً به آن خط خطی[ نیازمند منبع] ( به انگلیسی: scribble ) می گویند.
دودل سازی و خط خطی اغلب با کودکان خردسال و نوپا مرتبط است، زیرا عدم هماهنگ سازی دست و چشم و رشد ذهنی پایین آنها اغلب حفظ تلاش های رنگ آمیزی خود را در خط هنر موضوع برای هر کودک خردسالی دشوار می کند. با وجود این، دیدن چنین رفتاری با بزرگسالان غیرمعمول نیست، که در این صورت عموماً با شوخی و از روی کسالت انجام می شود. [ نیازمند منبع] نمونه های معمولی دودل سازی در دفترچه های مدرسه، اغلب در حاشیه، توسط دانش آموزانی که درحال خیال بافی یا از دست دادن علاقه خود در طول کلاس هستند، پیدا می شود. در صورت در دسترس بودن قلم و کاغذ، نمونه های رایج دیگر از دودل سازی در طول مکالمات تلفنی طولانی تولید می شوند.
کلمه دودل اولین بار در اوایل قرن هفدهم به معنای احمق یا ساده لوح ظاهر شد. [ ۱] ممکن است از Dudeltopf یا Dudeldop آلمانی مشتق شده باشد، به معنای ساده یا رشته فرنگی ( به معنای واقعی کلمه "شب کلاه" ) . [ ۲] منشأ فعل اوایل قرن هجدهم to doodle است که به معنای «کلاهبرداری کردن یا احمق کردن» است. معنای نوین به عنوان اصطلاحی برای سیاستمداری که هیچ کاری در مقام خود به قیمت از دست دادن رای دهندگان خود انجام نمی داد، پدیدار شد. [ ۳] این منجر به فعل تعمیم یافته تر «doodle» شد که به معنای انجام ندادن است. [ ۴]
در آخرین صحنه دادگاه فیلم آقای دیدز به شهر می رود در سال ۱۹۳۶، شخصیت اصلی مفهوم «دودل» را برای قاضی ناآشنا با این کلمه توضیح می دهد و می گوید: «مردم وقتی فکر می کنند احمقانه ترین تصاویر را می کشند». [ ۵] [ ۶] [ ۷] این شخصیت که از یک شهر خیالی در ورمونت سفر کرده است، کلمه ولنگاشت گر را به عنوان «نامی که در خانه ساخته ایم» برای افرادی توصیف می کند که وقتی ذهنشان روی چیز دیگری است، روی کاغذ «طرح های احمقانه» می سازند. [ ۸]
معنای «احمق، ساده لوح» در عنوان آهنگ «احمق آمریکایی» در نظر گرفته شده است که در ابتدا توسط نیروهای استعماری بریتانیا در طول جنگ انقلابی آمریکا خوانده شد. [ ۹]
عکس دودل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

hesitant (صفت)
مردد، دو دل، تامل کننده

irresolute (صفت)
مردد، دو دل، غیر قطعی، بی تصمیم، بی عزم

indecisive (صفت)
دو دل، غیر قطعی، بی تصمیم

wavery (صفت)
دو دل، متزلزل

shilly-shally (صفت)
دو دل

فارسی به عربی

غیر حاسم , متردد
متردد

پیشنهاد کاربران

دو رای
دو به شک
کسی که بین دو امر گرفتار است و نمی تواند یکی را بر دیگری ترجیح دهد و انتخاب کند.
سرگشته، متردد، مذبذب، مردد، وسواس، وسواسی

بپرس