پس بر سر این دوراهه آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمی آیی باز.
خیام ( از سندبادنامه ).
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن.
حافظ.
رجوع به دوراه و دوراهی شود.- دوراهه گمان ؛ موضع میل از یقین به شک و تردید :
بس دیده ز دست او به صد میل
امید دوراهه گمان را.
سیف اسفرنگ.
|| قسمی ساخت جای شیشه در درها. ( یادداشت مؤلف ).