دهدشت
لغت نامه دهخدا
دهدشت. [ دِ دَ ] ( اِخ ) نام یکی از نواحی سه گانه کهکیلویه. به طور کلی می توان در کهکیلویه سه ناحیه متمایز از هم معین نمود: 1 - ناحیه اطراف بهبهان. 2 - ناحیه زیدون. 3 - ناحیه دهدشت ، مشتمل بر: آزادگان ، پشت پر، بوا، چرمه ، چاه بردی ، چنگلوا، دشت خضر، دزک ، باک ، روشن آباد، سرمور، سرپر، سنقرآباد و غیره. ( از جغرافیای غرب ایران ص 187 ).
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
دهدشت مرکز شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد است. دهدشت سومین شهر پر جمعیت استان کهگیلویه و بویراحمد است.
این شهر در دوره ساسانیان توسط پسر اردشیر اول ساخته شده و در آن دوران به نام بلاد شاپور شهرت داشت؛ در دوره های پسین نیز رونق داشت اما شروع پی ریزی شهر کنونی دهدشت را پس از دوره مغولان و به عبارتی از اواخر تیموریان و پس از آن جستجو می کنند، ولی بافت قدیم دهدشت را که بخش هایی از آن بر جای مانده است، منسوب به دوره صفوی می دانند. بافت قدیم دهدشت که ۳۵هکتار وسعت دارد در سال ۱۳۶۴در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. [ ۱]
شهر دهدشت هویت و خاطره تاریخی خود را از مجموعه بلادشاپور ( بافت قدیم شهر ) می گیرد این مجموعه که در گذشته مطمئن ترین و نزدیک ترین مرکز ارتباط تجاری بین اصفهان ( مرکز ایران ) و بنادر جنوبی کشور بوده است در همسو نگری و همگرایی اقوام و شهروندان شهر دهدشت نقش بسزایی داشته و دارد.
علاوه بر این دهدشت محل عبور سپاهیان اسکندر مقدونی در حمله به تخت جمشید بوده است. تنگ تکاب در نزدیکی شهر دهدشت که محل درگیری سپاهیان آریوبرزن با اسکندر مقدونی بوده است؛ گذرگاهی بسیار مهمی تلقی می شد؛ چرا که مسیر اصلی دو استان باستانی ایران، یعنی فارس و خوزستان بود. مسیر عبور شوش به پارسه از ارجان ( بهبهان ) به بلادشاپور ( دهدشت ) و سپس به تخت جمشید بوده؛ به همین خاطر یونانی ها به تنگ تکاب می گفتند. شاید کمتر مسیر ترددی در ایران بتوان پیدا کرد که به اندازهٔ این تنگه مورد اشارهٔ تاریخ نگاران و باستان شناس ها قرار گرفته باشد.
دهدشت علیرغم ثبت ملی شدن در سال ۶۴ و مورد بازدید قرار گرفتن توسط یونسکو در سال ۱۴۰۰، پس از دوره صفویه هیچ گاه مورد توجه و اقدام جدی جهت بازسازی، مرمت یا حتی نگهداری قرار نگرفت و همواره مورد بی مهری واقع شد که بخش عمده ای از این بی مهری و کم لطفی از عدم آگاهی دوگانه مردم مسئولان از پتانسیل های اجتماعی فرهنگی این مجموعه ناشی می شود بلادشاپور که باور برخی پیشینهٔ آن به دورهٔ ساسانیان هم می رسد یک هویت تاریخی زنده اما غیر پویا است که می توان با توجه نقش هویت ساز آنچه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی اجتماعی آورده ها و منافع زیادی را نصیب شهروندان کرد[ ۲]
مردم فعلی دهدشت لرتبار هستند و به زبان لری صحبت میکنند. [ ۳] در کتاب ارجان و کهگیلویه اثر هاینس گاوبه اشاره شده است که مردم دهدشت در گذشته از ادیان مختلفی چون مسیحی و مندائیان بوده اند. منابع غیررسمی اشاره دارند که شماری یهودی نیز در این شهر سکونت داشته است؛ چنان که در دهه های اخیر هم در بین مردمان مسن در ضلع غربی دهدشت ( مناطق مجاور خوزستان ) پوشیدن کیپا مشاهده می شد اما اکنون کمتر دیده می شود. تعدادی یهودی دهدشتی نیز در خارج از ایران سکونت دارند.
این شهر در دوره ساسانیان توسط پسر اردشیر اول ساخته شده و در آن دوران به نام بلاد شاپور شهرت داشت؛ در دوره های پسین نیز رونق داشت اما شروع پی ریزی شهر کنونی دهدشت را پس از دوره مغولان و به عبارتی از اواخر تیموریان و پس از آن جستجو می کنند، ولی بافت قدیم دهدشت را که بخش هایی از آن بر جای مانده است، منسوب به دوره صفوی می دانند. بافت قدیم دهدشت که ۳۵هکتار وسعت دارد در سال ۱۳۶۴در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. [ ۱]
شهر دهدشت هویت و خاطره تاریخی خود را از مجموعه بلادشاپور ( بافت قدیم شهر ) می گیرد این مجموعه که در گذشته مطمئن ترین و نزدیک ترین مرکز ارتباط تجاری بین اصفهان ( مرکز ایران ) و بنادر جنوبی کشور بوده است در همسو نگری و همگرایی اقوام و شهروندان شهر دهدشت نقش بسزایی داشته و دارد.
علاوه بر این دهدشت محل عبور سپاهیان اسکندر مقدونی در حمله به تخت جمشید بوده است. تنگ تکاب در نزدیکی شهر دهدشت که محل درگیری سپاهیان آریوبرزن با اسکندر مقدونی بوده است؛ گذرگاهی بسیار مهمی تلقی می شد؛ چرا که مسیر اصلی دو استان باستانی ایران، یعنی فارس و خوزستان بود. مسیر عبور شوش به پارسه از ارجان ( بهبهان ) به بلادشاپور ( دهدشت ) و سپس به تخت جمشید بوده؛ به همین خاطر یونانی ها به تنگ تکاب می گفتند. شاید کمتر مسیر ترددی در ایران بتوان پیدا کرد که به اندازهٔ این تنگه مورد اشارهٔ تاریخ نگاران و باستان شناس ها قرار گرفته باشد.
دهدشت علیرغم ثبت ملی شدن در سال ۶۴ و مورد بازدید قرار گرفتن توسط یونسکو در سال ۱۴۰۰، پس از دوره صفویه هیچ گاه مورد توجه و اقدام جدی جهت بازسازی، مرمت یا حتی نگهداری قرار نگرفت و همواره مورد بی مهری واقع شد که بخش عمده ای از این بی مهری و کم لطفی از عدم آگاهی دوگانه مردم مسئولان از پتانسیل های اجتماعی فرهنگی این مجموعه ناشی می شود بلادشاپور که باور برخی پیشینهٔ آن به دورهٔ ساسانیان هم می رسد یک هویت تاریخی زنده اما غیر پویا است که می توان با توجه نقش هویت ساز آنچه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی اجتماعی آورده ها و منافع زیادی را نصیب شهروندان کرد[ ۲]
مردم فعلی دهدشت لرتبار هستند و به زبان لری صحبت میکنند. [ ۳] در کتاب ارجان و کهگیلویه اثر هاینس گاوبه اشاره شده است که مردم دهدشت در گذشته از ادیان مختلفی چون مسیحی و مندائیان بوده اند. منابع غیررسمی اشاره دارند که شماری یهودی نیز در این شهر سکونت داشته است؛ چنان که در دهه های اخیر هم در بین مردمان مسن در ضلع غربی دهدشت ( مناطق مجاور خوزستان ) پوشیدن کیپا مشاهده می شد اما اکنون کمتر دیده می شود. تعدادی یهودی دهدشتی نیز در خارج از ایران سکونت دارند.
wiki: دهدشت
دهدشت (دلگان). دهدشت روستایی در دهستان هودیان بخش مرکزی شهرستان دلگان استان سیستان و بلوچستان ایران است بادهدشت کهگیلویه اشتباه نشود.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱۵۰ نفر ( ۴۵خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۱۵۰ نفر ( ۴۵خانوار ) بوده است. [ ۱]
wiki: دهدشت (دلگان)
پیشنهاد کاربران
فقط می دانم که در استان کهگیلویه و بویر احمد است ، و مثل بنده از قوم بزرگ لر ( البته ما لر لرستان هستیم ) یکی از هم کلاسی هایم در دانشگاه شهید چمران اهل این شهر بود حدود سال های هفتاد و پنج تا هفتاد و نه .
دهدشت یا کهگیلویه
یکی از روستاهایی که ایلات اصیل و اصلی لر در انجا سکونت دارند و تمام ساکنان دهدشت رالرهای اصیل زندگی میکنند
نام گذاری کهگیلویه به خاطر سرباز دلاور لُر به نام گیلویه هست
یکی از روستاهایی که ایلات اصیل و اصلی لر در انجا سکونت دارند و تمام ساکنان دهدشت رالرهای اصیل زندگی میکنند
نام گذاری کهگیلویه به خاطر سرباز دلاور لُر به نام گیلویه هست
دهدشت:یکی از اقوام ساکن در دهدشت آغاجاری ها هستند
آغاجاری یا آغاجری:نام مردمی ترک نژاد
این تیره در قدیم ایلی بزرگ و داراى شاخه هاى طایفه ای: قره جری، تیلکوهی، جغتائی، جامه بزرگی، ویسی، شهروئی، شیرالی، بیگدلی، بیجنی، بوالی، باولی، بالیاوی، گشتیل، خلیفه ای، عبداللهی، قراماسوقی ( سوقی ) ، چنگلوائی بوده است. آنها از عم زادگان افشارها و همراهان اتابک سنقر بن مودود سلغرى ( ۵۵۷ ـ ۵۴۰ق ) مىیباشند که پس از حاکمیت آن سنقر در فارس که بعدها به اتابکان فارس مشهور شدند در کهکیلویه اقامت کرده اند.
... [مشاهده متن کامل]
این طایفه که در منطقهٔ بلاد شاپور ( شهر قدیم دهدشت و توابع ) سکونت داشته اند به مرور زمان در اثر اتفاقات تاریخی ضعیف شده و سازمان قومی آنها از هم گسسته است تا جائیکه از آنان طایفه هاى کوچکی مانده اند که بعضی از آنان مستقل هستند و قسمتی به صورت پراکنده در حومهٔ بهبهان و ایلات دیگر زندگی مینمایند
آغاجاری یا آغاجری:نام مردمی ترک نژاد
این تیره در قدیم ایلی بزرگ و داراى شاخه هاى طایفه ای: قره جری، تیلکوهی، جغتائی، جامه بزرگی، ویسی، شهروئی، شیرالی، بیگدلی، بیجنی، بوالی، باولی، بالیاوی، گشتیل، خلیفه ای، عبداللهی، قراماسوقی ( سوقی ) ، چنگلوائی بوده است. آنها از عم زادگان افشارها و همراهان اتابک سنقر بن مودود سلغرى ( ۵۵۷ ـ ۵۴۰ق ) مىیباشند که پس از حاکمیت آن سنقر در فارس که بعدها به اتابکان فارس مشهور شدند در کهکیلویه اقامت کرده اند.
... [مشاهده متن کامل]
این طایفه که در منطقهٔ بلاد شاپور ( شهر قدیم دهدشت و توابع ) سکونت داشته اند به مرور زمان در اثر اتفاقات تاریخی ضعیف شده و سازمان قومی آنها از هم گسسته است تا جائیکه از آنان طایفه هاى کوچکی مانده اند که بعضی از آنان مستقل هستند و قسمتی به صورت پراکنده در حومهٔ بهبهان و ایلات دیگر زندگی مینمایند