[ویکی فقه] دلالت تنبیهی به معنی دلالت سیاقیِ مقصود متکلم و غیر دخیل در صحت یا صدق کلام است.
دلالت تنبیهی، از اقسام دلالت سیاقی بوده و عبارت است از دلالتی که هنگام استعمال ، مراد و مقصود گوینده می باشد، ولی صحت و یا صدق کلام متوقف بر آن نیست، بلکه از سیاق کلام گوینده به دست می آید که وی آن را _ به عنوان لازم کلام خویش _ قصد نموده است.
کاربرد دلالت تنبیهی
مهم ترین موارد کاربرد دلالت تنبیهی عبارت است از:۱ ـ در جایی که متکلم، لازمه عقلی و غرض اصلی کلام خود را قصد نماید، مانند این که با گفتن " من تشنه هستم " در خواست آوردن آب کند؛۲ ـ در مواردی که در پاسخ به پرسشی، کلامی ذکر و درآن به نکته ای اشاره شود که آن نکته بر علیت، یا شرطیت، یا مانعیت یا جزئیت شیئی برای حکم و یا عدم آن دلالت کند، مانند آن که مجتهدی در پاسخ به سؤالی پیرامون شک در تعداد رکعت های نماز دو رکعتی بگوید: " اعد الصلاة " که از آن به دست می آید که شک مذکور، علت بطلان نماز است.۳ ـ در جایی که متکلم در کلام خود دو فعل یا بیشتر می آورد و در یک مورد، متعلقات فعل را ذکر می کند و با این قرینه متعلقات افعال دیگر را نمی آورد، اما از کنار هم قرار گرفتن این افعال، به دست می آید که متکلم قصد کرده متعلقات فعل دوم نیز همان متعلقات فعل اول باشد، مانند این که بگوید: " وصلت الی النهر و شربت؛ به جوی آب رسیدم و نوشیدم " که به قرینه مقارنت این دو فعل، معلوم می شود که شرب ( نوشیدن ) نیز از آب همان جوی صورت گرفته است.
دلالت تنبیهی، از اقسام دلالت سیاقی بوده و عبارت است از دلالتی که هنگام استعمال ، مراد و مقصود گوینده می باشد، ولی صحت و یا صدق کلام متوقف بر آن نیست، بلکه از سیاق کلام گوینده به دست می آید که وی آن را _ به عنوان لازم کلام خویش _ قصد نموده است.
کاربرد دلالت تنبیهی
مهم ترین موارد کاربرد دلالت تنبیهی عبارت است از:۱ ـ در جایی که متکلم، لازمه عقلی و غرض اصلی کلام خود را قصد نماید، مانند این که با گفتن " من تشنه هستم " در خواست آوردن آب کند؛۲ ـ در مواردی که در پاسخ به پرسشی، کلامی ذکر و درآن به نکته ای اشاره شود که آن نکته بر علیت، یا شرطیت، یا مانعیت یا جزئیت شیئی برای حکم و یا عدم آن دلالت کند، مانند آن که مجتهدی در پاسخ به سؤالی پیرامون شک در تعداد رکعت های نماز دو رکعتی بگوید: " اعد الصلاة " که از آن به دست می آید که شک مذکور، علت بطلان نماز است.۳ ـ در جایی که متکلم در کلام خود دو فعل یا بیشتر می آورد و در یک مورد، متعلقات فعل را ذکر می کند و با این قرینه متعلقات افعال دیگر را نمی آورد، اما از کنار هم قرار گرفتن این افعال، به دست می آید که متکلم قصد کرده متعلقات فعل دوم نیز همان متعلقات فعل اول باشد، مانند این که بگوید: " وصلت الی النهر و شربت؛ به جوی آب رسیدم و نوشیدم " که به قرینه مقارنت این دو فعل، معلوم می شود که شرب ( نوشیدن ) نیز از آب همان جوی صورت گرفته است.
wikifeqh: دلالت_تنبیهی