دفتر خاطرات دوشیزه ایدیلیا

دانشنامه عمومی

خاطرات دوشیزه ایدیلیا: داستان غم انگیز عشق جوان گم شده ( به انگلیسی: The Diary of Miss Idilia: A Tragic Tale of Young Love Lost ) یک کتاب به ویراستاری جنویو هیل است. گفته می شود که این کتاب، دفترچه خاطرات اصلی دختری جوان به نام ایدیلیا دوب است. او در سال ۱۸۵۱ میلادی در منطقه راینلاند واقع در کشور آلمان، هنگامی که به همراه خانواده اش در تعطیلات به سر می برد، ناپدید شد.
این کتاب ، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۲ میلادی با نام دختر گم شده: گزارشاتی از ایدیلیا دوب ( به آلمانی: Das verschwundene Mädchen: die Aufzeichnungen der Idilia Dubb ) توسط نشریه آلمانی برتلسمان در شهر مونیخ منتشر شد. این کتاب در سال ۲۰۱۰ توسط نشریه کتاب های کوتاه به زبان انگلیسی منتشر شد.
ایدیلیا دوب دختری ۱۷ساله اهل اسکاتلند بود. او هنگامی که به همراه خانواده اش در سال ۱۸۵۱ میلادی در سفر تعطیلاتی در کشور آلمان به سر می برد، ناپدید شد. ایدیلیا هنگامی که سرگرم بازدید از یکی از برج های قلعه متروکه لانِک بود، راه پله چوبی برج پشت سر وی فرو ریخت و او در بالای برج بدون آب و غذا گیر افتاد. پس از اینکه جستجوی طولانی مدت برای پیدا کردن ایدیلیا به نتیجه نرسید، خانواده او به اسکاتلند بازگشتند. سرانجام در سال ۱۸۶۰ میلادی تعدادی کارگر استخوان های ایدیلیا را به همراه یک دفتر یادداشت، که او در آن روزهای پایانی زندگی خود را شرح داده بود، پیدا کردند. [ ۱]
درستی این داستان به چالش کشیده شده است. [ ۱] اگرچه نشریه کتاب های کوتاه این کتاب را به عنوان داستان واقعی منتشر کرد، اما این نشریه افزود که نمی تواند درستی مطالب این کتاب را به طور کامل تأیید کند.
• وبگاه قلعه لانِک
• The Girl on the Tower توسط Wayback Machine ( بایگانی شده دسامبر ۱۲, ۲۰۰۷ )
• کتاب: خاطرات دوشیزه ایدیلیا - ویرایش توسط جنویو هیل
عکس دفتر خاطرات دوشیزه ایدیلیا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

آخه افسوس دوشیزه دوب برای مرگ تو خیلی زود بوده باید برج خوب می گشتن مگه میشه خانواده ش باب. تمام قلعه می گشتن چطور ممکنه پله ها ریختن ولی متوجه نشدن حتما برج نگاه نکردن این دخترک میتونین نویسنده باشه این
...
[مشاهده متن کامل]
قلعه لعنتی چطور نگهبان نداشته متوجه ریزش این پله ها بشه خیلی دردناک بود خدا می دونه خانواده ش چقدر زجر کشیدندلم میخواد خاطرات اونو بخونم روحش شاد خیلی متاثر شدم 😭