دسی

لغت نامه دهخدا

دسی. [ دَس ْی ْ ] ( ع مص )کم شدن. ( از منتهی الارب ). ضد زَکْو، یعنی گوالیدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دسو. دسوة. و رجوع به دسو و دسوة شود. || ناپاک بودن و پلید گشتن. || بی دین بودن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کم شدن . پوشیده شدن

گویش مازنی

/dassi/ قرض – وام - اهلی ۳کار با دست

دانشنامه عمومی

دسی (روستا). دسی ( به لاتین: Desi ) یک روستا در گرجستان است که در شهرداری کازبگی واقع شده است. [ ۱] دسی ۰ نفر جمعیت دارد و ۲٬۲۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس دسی (روستا)عکس دسی (روستا)

دسی (شتاب دهنده). دسی ( به آلمانی: DESY ) بزرگترین مرکز تحقیقات فیزیک ذرات آلمان است که هامبورگ و زاتن قرار دارد. این مرکز در ۱۸ دسامبر ۱۹۵۹ در هامبورگ به وجود آمد.
هدف اصلی دسی پژوهش های بنیادی در فیزیک ذرات و پژوهش از طریق تابش سنکروترون است. به همین دلیل دسی شتاب دهنده های ذره ای را توسعه داده و اجرا می کند. هزینه های دسی از مقامات دولتی تأمین می شود و این مرکز عضو از انجمن مراکز پژوهشی آلمانی هلمهولتز نیز هست.
از بزرگترین نتایج این مرکز کشف گلوئون است.
عکس دسی (شتاب دهنده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دِسی
پیشوندی در دستگاه متری، به مفهومِ یک دهم، با نماد d. دسی متر معادل با۰.۱ متر و دسی بِل معادل با۰.۱ بِل است.

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

دسیدسیدسیدسی
به جای "دِسی"، "دَهُم" را، به جای "سانتی"، "صَدم، سَدم" را، به جای "میلی"، "هزارم" را بکار ببریم.
بدرود!

بپرس