دستیار کامل ( به انگلیسی: The Perfect Assistant ) یک فیلم درام ساخته شده برای تلویزیون آمریکا و کانادا محصول سال ۲۰۰۸ با بازی جوزی دیویس و کریس پاتر است.
فیلم با استخدام ریچل پارتسون ( جوزی دیویس ) به عنوان دستیار اداری، در بخش روابط عمومی اداره دیوید وسکات ( کریس پاتر ) شروع می شود. [ ۱]
ریچل یک منشی به ظاهر کوشا، وفادار، مهربان و همیشه سازگار است. او به مدت سه سال به عنوان دستیار اجرایی مدیرش دیوید ، که مخفیانه عاشق او است، اما با همسری به نام کارول دارد ، کار کرده است. خواهر ناتنی او، نورا، که با ریچل نقل مکان کرده است، سعی می کند او را متقاعد کند که مرد مناسبی را برای ارتباط پیدا کند، اما ریچل قبلاً انتخاب خود را انجام داده است. [ ۲]
وقتی همسر دیوید بیمار می شود، ریچل شانس خود را با مراقبت خوب از او و دختر جوانش ایزابل می بیند. با گذشت زمان، ریچل از اینکه خود را جای کارل ببیند، لذت بسیاری می برد. چند روز بعد هنگام صرف شام ریچل متوجه می شود، بیماری که که کارول آن رنج میبرد، انسفالیت است، که احتمالاً هرگز به طور کامل بهبود نخواهد یافت؛ اما به تدریج کارول رو به بهبودی است، بنابراین ریچل تصمیم می گیرد به بیمارستان برود و او را با یک سرنگ پر از هوا بکشد. [ ۳]
ریچل با گذشت زمان بیشتر و بیشتر موفق می شود در زندگی دیوید و ایزابل ورود کند. ریچل و دیوید در یک سفر کاری به نیویورک ، در یک آپارتمان مهمانی مختصری می گیرند و وقتی دیوید به ریچل هدیه ای برای خدمات دوستانه اش با یک لیوان شامپاین می دهد، او فکر می کند که به آرزوهایش رسیده است. او سعی می کند با شور و اشتیاق دیوید را ببوسد، اما او آن را خیلی دوست ندارد زیرا او احساسات مشابهی نسبت به او ندارد. در طول سفر، نورا به طور تصادفی یک ویدیوی خصوصی از خانواده دیوید را که ریچل مخفیانه از خانه او دزدیده بود، پیدا می کند و به طور فزاینده ای متوجه می شود که به نظر می رسد ریچل از ارتومانیا رنج می برد . ریچل که از نیویورک زودتر از حد انتظار برگشته بود، نورا را در حال تماشای این ویدئو می بیند. در حین مشاجره، نورا توسط ریچل از پله ها به پایین هل داده می شود و می میرد. ریچل این حادثه را طوری جلوه می دهد که انگار نورا تصادف کرده است.
به تدریج دیوید و جودیت ( ریچل هانتر ) شریک تجاری او و سایر کارمندان شرکت متوجه ناهماهنگی های بیشتر و بیشتری از آخرین بار که با ریچل در ارتباط بوده اند، می شوند و بنابراین دیوید تصمیم می گیرد ریچل را اخراج کند. با این حال، ریچل نمی خواهد نگرش منفی دیوید را بپذیرد و در ناامیدی خود را متقاعد می کند که او را اخراج کرده اند تا بتواند بدون اینکه مافوق او باشد، او را ملاقات کند. او در ماشین جلوی خانه دیوید منتظر می ماند تا او به خانه بیاید. او به بهانه دادن هدیه تولد ایزابل موفق می شود با دیوید صحبت کند و آشکارا عشق خود را به او ابراز می کند. با این حال، دیوید به او می فهماند که او را دوست ندارد و هرگز نخواهد داشت. در یک مهمانی شرکتی، ریچل بدون اعلام قبلی با اسلحه وارد می شود و در را پشت سر خود قفل می کند. او کارکنان را متهم می کند که در استعفای خود و رد پیشنهاد او توسط دیوید مقصر هستند. او اشاره می کند که قصد دارد به دیوید و خودش شلیک کند تا "آنها برای همیشه در زندگی پس از مرگ با هم باشند. " با این حال، هنگامی که او به شانه یک کارمند شلیک می کند، دیوید می تواند اسلحه را از او بگیرد. سکانس پایانی ریچل را نشان می دهد که از زندان نامه ای به دیوید می نویسد که می داند آنها قرار است برای همیشه با هم باشند. [ ۴]

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلففیلم با استخدام ریچل پارتسون ( جوزی دیویس ) به عنوان دستیار اداری، در بخش روابط عمومی اداره دیوید وسکات ( کریس پاتر ) شروع می شود. [ ۱]
ریچل یک منشی به ظاهر کوشا، وفادار، مهربان و همیشه سازگار است. او به مدت سه سال به عنوان دستیار اجرایی مدیرش دیوید ، که مخفیانه عاشق او است، اما با همسری به نام کارول دارد ، کار کرده است. خواهر ناتنی او، نورا، که با ریچل نقل مکان کرده است، سعی می کند او را متقاعد کند که مرد مناسبی را برای ارتباط پیدا کند، اما ریچل قبلاً انتخاب خود را انجام داده است. [ ۲]
وقتی همسر دیوید بیمار می شود، ریچل شانس خود را با مراقبت خوب از او و دختر جوانش ایزابل می بیند. با گذشت زمان، ریچل از اینکه خود را جای کارل ببیند، لذت بسیاری می برد. چند روز بعد هنگام صرف شام ریچل متوجه می شود، بیماری که که کارول آن رنج میبرد، انسفالیت است، که احتمالاً هرگز به طور کامل بهبود نخواهد یافت؛ اما به تدریج کارول رو به بهبودی است، بنابراین ریچل تصمیم می گیرد به بیمارستان برود و او را با یک سرنگ پر از هوا بکشد. [ ۳]
ریچل با گذشت زمان بیشتر و بیشتر موفق می شود در زندگی دیوید و ایزابل ورود کند. ریچل و دیوید در یک سفر کاری به نیویورک ، در یک آپارتمان مهمانی مختصری می گیرند و وقتی دیوید به ریچل هدیه ای برای خدمات دوستانه اش با یک لیوان شامپاین می دهد، او فکر می کند که به آرزوهایش رسیده است. او سعی می کند با شور و اشتیاق دیوید را ببوسد، اما او آن را خیلی دوست ندارد زیرا او احساسات مشابهی نسبت به او ندارد. در طول سفر، نورا به طور تصادفی یک ویدیوی خصوصی از خانواده دیوید را که ریچل مخفیانه از خانه او دزدیده بود، پیدا می کند و به طور فزاینده ای متوجه می شود که به نظر می رسد ریچل از ارتومانیا رنج می برد . ریچل که از نیویورک زودتر از حد انتظار برگشته بود، نورا را در حال تماشای این ویدئو می بیند. در حین مشاجره، نورا توسط ریچل از پله ها به پایین هل داده می شود و می میرد. ریچل این حادثه را طوری جلوه می دهد که انگار نورا تصادف کرده است.
به تدریج دیوید و جودیت ( ریچل هانتر ) شریک تجاری او و سایر کارمندان شرکت متوجه ناهماهنگی های بیشتر و بیشتری از آخرین بار که با ریچل در ارتباط بوده اند، می شوند و بنابراین دیوید تصمیم می گیرد ریچل را اخراج کند. با این حال، ریچل نمی خواهد نگرش منفی دیوید را بپذیرد و در ناامیدی خود را متقاعد می کند که او را اخراج کرده اند تا بتواند بدون اینکه مافوق او باشد، او را ملاقات کند. او در ماشین جلوی خانه دیوید منتظر می ماند تا او به خانه بیاید. او به بهانه دادن هدیه تولد ایزابل موفق می شود با دیوید صحبت کند و آشکارا عشق خود را به او ابراز می کند. با این حال، دیوید به او می فهماند که او را دوست ندارد و هرگز نخواهد داشت. در یک مهمانی شرکتی، ریچل بدون اعلام قبلی با اسلحه وارد می شود و در را پشت سر خود قفل می کند. او کارکنان را متهم می کند که در استعفای خود و رد پیشنهاد او توسط دیوید مقصر هستند. او اشاره می کند که قصد دارد به دیوید و خودش شلیک کند تا "آنها برای همیشه در زندگی پس از مرگ با هم باشند. " با این حال، هنگامی که او به شانه یک کارمند شلیک می کند، دیوید می تواند اسلحه را از او بگیرد. سکانس پایانی ریچل را نشان می دهد که از زندان نامه ای به دیوید می نویسد که می داند آنها قرار است برای همیشه با هم باشند. [ ۴]


wiki: دستیار کامل