دساتیر

لغت نامه دهخدا

دساتیر. [ دَ ]( ع ، اِ ) ج ِ دُستور. ( اقرب الموارد ) ( غیاث ). دساتر. ( منتهی الارب ) : و در دفاتر قوانین و دساتیر دواوین مثبت و مقنن گشت. ( ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 50 ). فرمود تا به تمامت ممالک یرلیغی نویسند به یک عبارت و در هر ولایت سواد آن بر دفاتر و دساتیر ثبت گردانند. ( تاریخ غازان خان ص 256 ). رجوع به دستور شود.

دساتیر. [ دَ ] ( اِخ ) دساتیر آسمانی. نام کتابی است که ملافیروز نام از ایران به هند برده و ترویج کرده و این کتاب ظاهراً در زمان شاه عباس اول جعل شده است ، صد سال پیش از ملا فیروز. شاید جعل آن به زمان اکبرشاه ( 963-1014 هَ. ق. ) در هند باشد و این کلمه به معنی کتاب آسمانی از مجعولات خود کتاب دساتیراست. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مجعول کتابی در دوران سلطنت اکبرشاه در قرن دهم هَ. ق. بدست شخصی بنام آذرکیوان فراهم شده است و آنرا به پیغمبری مجعول از ایران باستان بنام ساسان پنجم نسبت داده و خود آنرا ترجمه و تفسیر کرده است. این کتاب بعدها بطبع رسید و مایه گمراهی فرهنگ نویسان شد و لغات ساختگی آن از راه فرهنگها در شعرهای شاعرانی مانند شیبانی و ادیب الممالک و فرصت راه یافت و غلطهای تاریخی آن نیز وارد تاریخ دوران قاجار شد. بعضی از لغات دساتیری امروز در میان فارسی زبانان رواج دارد. ( از دایرة المعارف فارسی ). رجوع به مقاله مرحوم پورداود در مقدمه همین لغت نامه و نیز به فرهنگ ایران باستان و مزدیسنا شود.

فرهنگ فارسی

کتابی است که در عصر صفویه توسط پیروان آذر کیوان ( ه.م. ) تالیف شده و آن شامل کتابهای ذیل است : ۱ - نامه شت مهاباد ۲ - نامه شت جی افرام ۳ - نامه شت شی کلیو ۴ - نامه شت و خشور یاسان ۵ - نامه وخشور گلشاه ۶ - نامه شت و خشور سیامک ۷ - نامه وشخور هوشنگ ۸ - نامه شت و خشور تهمورس ۹ - نامه شت و خشورجمشید ۱٠ - نامه شت و خشور فریدون ۱۱ - نامه شت و خشور منوچهر ۱۲ - نامه شت و خشور کیخسرو ۱۳ - نامه شت و خشور زردشت ۱۴ - پند نامه شکندر ۱۵ - نامه شت ساسان نخست ۱۶ - نامه شت پنجم ساسان .این کتابها بزبانی خاص و مجعول تالیف شده و ترجمه فارسی نیز همراه آنها آمده و این ترجمه را مولف بساسان پنجم نسبت داده است . عقاید فرقه آذر کیوان ( ه.م. ) درین کتاب مندرج است.بسیاری از لغات ساخته مولف و همگامان او در فرهنگها و کتب بعد و حتی در زبان متداول فارسی وارد شده .
( اسم ) دستورها
نام کتابی است که ملا فیروز نام از ایران به هند برده و ترویج کرده و این کتاب ظاهرا در زمان شاه عباس اول جعل شده است .

فرهنگ معین

(دَ ) [ معر. ] (اِ. ) جِ دستور، دستورها.

فرهنگ عمید

=دستور

دانشنامه آزاد فارسی

دَساتیر
فرقه ای ساختگی در هندوستان دورۀ مغولان کبیر (تیموریان هند)، معاصر با سلسلۀ صفویه و نیز نام کتابی مجعول از آذرکیوان. این فرقه را آذرکیوان بنیاد نهاد که ترکیبی از اسلام، زردشتی گری، هندوییسم و مسیحیت بود. از این فرقه آثار زیادی در دست است که از آن میان دساتیر یا دساتیر آسمانی، جام کیخسرو، شارستان، شت مهاباد، شت جی فرام و زردشت افشار معروف اند. این کتاب ها به زبانی ساختگی نوشته شده و ترجمۀ فارسی آن ها به شخصی به نام ساسان پنجم منسوب است. پیروان این فرقه به حکمت اشراق شیخ شهاب الدین سهروردی توجهی خاص داشتند. آنان از نخستین گروه های فکری بودند که برای گسترش زبان پارسی تلاش کردند، اما از آن جا که هنوز دانش زبان شناسی و ریشه شناسی لغات پدید نیامده بود و ایشان با زبان های ایران باستان بیگانه بودند، به جعل واژه ها پرداختند و آن ها را پارسی معرفی کردند. محمدحسین بن خلف تبریزی صاحب برهان قاطع به جمع آوری و معرفی کلمات دساتیری در فرهنگ خود پرداخت. اما با این حال، شماری از آن واژگان وارد زبان فارسی امروز شده است. فرقۀ دساتیر از مذاهب و باورهایی پیش از اسلام و زردشت جعل می کردند تا قدمت و دیرینگی مذهب و فلسفه را در ایران باستان نشان دهند. آبادیان نام نخستین پیامبر پارسیان در کتاب جعلی دساتیر است، که این کتاب را هم منسوب به او می دانند. گویا آبادیان نام فرقه ای خاص و نیز نام سرکردۀ متأخر آن بوده است. پیروان این فرقه با جعل آرای گوناگون، به فریفتن و جلب مردم می پرداختند. از دیگر پیامبران دروغین ایشان آذرهوشنگ یا مهاباد بود. جام کیخسرو تألیف خداجوی بن نامدار (۱۰۴۰ق) از مهم ترین کتب دساتیری در شرح مکاشفات آذرکیوان است. علی اکبر دهخدا در مقالۀ مبسوطی در مقدمۀ لغت نامه، اشتباهات دساتیر را بررسی و آشکار کرده است. این اثر در هند در ۱۸۱۸، به خط فارسی و به همت ملافیروز چاپ شد.

پیشنهاد کاربران

دساتیر جَمِ واژه ی دستور ( dastwar ) دَستوَر: نوشتار این واژه با گپ گروه اوستایی: ( 𐬛𐬀𐬯𐬙𐬬𐬀𐬭. ) :این واژه اندر پارسی نوین دستور ( dastūr ) : به چیم= ۱ - ( authority ) : ( pādixṣ̌āyih ) : ( 𐬞𐬁𐬛𐬌𐬑𐬴𐬁𐬌𐬌𐬌𐬵. ) :پادیخشآییه.
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - ( custom ) : آیین.
کنش: ( order ) ٬ ( arrange ) : ( win ( n ) ā rdan ) : ( 𐬬𐬌𐬥𐬥𐬁𐬭𐬛𐬀𐬥. ) :ویناردن.
ویناردن٬ وینارد٬ وینارده٬ وینار٬ نام کنش: ویناریشن.

یعنی من درآوردی

بپرس