دروغ

/doruq/

مترادف دروغ: افترا، بهتان، بی اصل، بیهوده، ترفند، تهمت، جعل، سقیم، شایعه، شید، فریه، کذب، ناحق، ناصواب

متضاد دروغ: راست، صدق

معنی انگلیسی:
lie, lying, mendacity, tale, untrue, untruth, fable, fabrication, false, falsity, invention, mendacious, untruthful, falsehood, story

لغت نامه دهخدا

دروغ. [ دُ ] ( اِ ) سخن ناراست. قول ناحق. خلاف حقیقت. مقابل راست. مقابل صدق. کذب. ( غیاث ). صاحب آنندراج گوید: مقابل راست چون گریه دروغ ، اشک دروغ ،آه دروغ ، وعده دروغ ، صبح دروغ ، و زشت و مصلحت آمیز از صفات اوست ، و با لفظ گفتن و بستن و پرداختن و زدن و آوردن و یافتن و بر سر کسی فروکوفتن ، به صله بر مستعمل است - انتهی. سخن ناراست و ناحق و کذب و بهتان و سخن خلاف. ( ناظم الاطباء ). سقم. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). اِزل. اِفک. اُکذوبة. خُزَعبِلَة. خُلق. کَذِب.مُزَوَّر. ( دهار ) اَفیکَة. اُمنیَّة. بَطیط. بَنات ُ عِبْر. بُهت. بُهتان. بَهتَرة. تَرفَند. تَعاتِع. تَکَذﱡب. چُوبَک. خَبط. خَبَنات. خُرمان. خُلابِس. خُلابیس. خَلف. خَیس. دِقرارَة. دُهدُرّ. دُهدُن . رَهَق. زور. زهْو. سُرو. سِمهاج. سُمَّة. سُمَّهی. شُقّاری ̍. شُقَر. شَهل. طِخز. طَفانین. عِضة. عَضیهة. فَرش. فَری . فِریَة. فَنَد. قَت . کاذِبَة. کُذّاب. کُذبان.کُذبی ̍. گزاف. لُغن. مَکذَبَة. مَکذوب. مَکذوبَة. مَین. نَکیثَة. وَلع. هِتر. یَهَیِّر. ( منتهی الارب ).
دروغ ارز و آزرم کمتر کند
وگر راست گوئی که باور کند.
ابوشکور.
محال را نتوانم شنید و هزل و دروغ
که هزل گفتن کفر است در مسلمانی.
منجیک.
به نزدیک تو رنگ و بند و دروغ
سخن های پیران نگیرد فروغ.
فردوسی.
اگر جفت گردد زبان با دروغ
نگیرد ز بخت سپهری فروغ.
فردوسی.
سرمایه من دروغ ا ست و بس
سوی راستی نیستم دسترس.
فردوسی.
زبان را مگردان به گرد دروغ
چو خواهی که تاج از تو گیرد فروغ.
فردوسی.
دروغ آنکه بیرنگ و زشت است و خوار
چه بر پایکار و چه بر شهریار.
فردوسی.
ندانی تو گفتن سخن جز دروغ
دروغ آتشی بد بود بی فروغ.
فردوسی.
یکی دیگر افکن برین هم نشان
دروغ از گناه است با سرکشان.
فردوسی.
دروغ زیر خبر دان و راست زیر عیان
اگر دروغ تو نیکوست راست نیکوتر.
عنصری.
حاجب فاضل... آن ناصح که دروغ است ، چون او ناصحی وی قوم غزنین را نصیحتهای راست کرد. ( تاریخ بیهقی ). آن پادشاهان... که ایشان را قهر کرد [ اسکندر ] راست بدان مانست که در آن باب سوگند گران درشت است و آن را راست کرده است تا دروغ نشود. ( تاریخ بیهقی چ 2 فیاض ص 113 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سخن ناراست، گفتاری که حقیقت نداشته باشد، ضدراست
( اسم ) سخن ناراست خلاف حقیقت قول نا حق کذب مقابل راست و صدق . یا دروغ شاخدار دروغ بزرگ .

فرهنگ معین

(دُ ) [ په . ] (اِ. ) سخن ناراست ، خلاف حقیقت ، کذب . مق راست . ، ~ شاخدار کنایه از: دروغ بزرگ . ، ~ مصلحت آمیز دروغی که به خاطر فرو نشاندن فتنه و آشوب و پیشگیری از آسیب و زیان گفته می شود.

فرهنگ عمید

گفتاری که حقیقت نداشته باشد، سخن ناراست.
* دروغ شاخ دار: [عامیانه، مجاز] دروغ نمایان و آشکار، دروغ بزرگ و تعجب آور، دروغ عجیب.

واژه نامه بختیاریکا

تَل دُرو؛ شُتور

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دروغ در لغت به معنای سخن نادرست، خلاف حقیقت و واقعیت، قول ناحق است و به معنای نقل گفتاری از کسی است که آن را نگفته است. اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده، وعده باشد یا غیر آن. ضد صدق است و خبر از خلاف واقع،چه به صورت عمد یا سهو، می باشد.
دروغ در لغت به معنای سخن نادرست، خلاف حقیقت و واقعیت، قول ناحق است و به معنای نقل گفتاری از کسی است که آن را نگفته است. اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده، وعده باشد یا غیر آن. ضد صدق است و خبر از خلاف واقع،چه به صورت عمد یا سهو، می باشد.دروغ در اصطلاح، همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان، دروغ گفتن است.
دروغ از منظر قرآن کریم
در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه ی دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می شود:۱) «ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی می گویید که انجام نمی دهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.» با توجه به این آیه معلوم می شود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا می شود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.۲) در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال می فرماید: «تنها کسانی دروغ پردازی می کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.» با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمی گردد.۳) در آیه ای دیگر می فرماید:« در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی کند.» درآیات دیگر می فرماید: «دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.»
دروغ از منظر روایات
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب برآن زیاد می باشد که دراین قسمت به برخی از روایات اشاره می شود:۱) پیامبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: «مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می آید که تا به عرش می رسد و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می نویسد.» ۲) در جایی دیگر می فرماید: «از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می کند.» ۳) مردی از رسول خدا صلوات الله علیه پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.» ۴) دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخی اش انسان نیست. رسول خدا صلوات الله علیه به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود. ۵) در روایتی دیگر پیامبر اکرم صلوات الله علیه ریشه دروغ را در کمبودها و پستی های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه می گیرد. ۶) در روایتی دیگر، حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.
علل دروغگویی
...

[ویکی شیعه] دُروغ به معنای اظهار خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت، از گناهان کبیره است که در قرآن و حدیث از آن نهی شده است. در احادیث، دروغ کلید بدی ها و مایه تباهی ایمان محسوب گشته است. در مواردی دروغ گفتن مجاز و حتی گاه واجب شمرده شده است که اضطرار، جنگ و آشتی دادن مؤمنان، برخی از این موارد است.
إِنَّ اللَّـهَ لَا یهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کفَّارٌ. (ترجمه: خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند.)
دروغ به معنای سخن نادرست، خلاف حقیقت و واقعیت، قول ناحق و به معنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است، می باشد. اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده، وعده باشد یا غیر آن. ضد صدق و خبر از خلاف واقع چه به صورت عمد یا سهو، آمده است. در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند و یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.

[ویکی اهل البیت] خبر دادن از چیزی بر خلاف واقع؛ و ضدش راستی است. دروغ گفتن، نوشتن، با اشاره و نقل آن (بدون آگاهی دادن به دروغ بودن) و گوش دادن به آن، از گناهان کبیره و حرام است؛ چه برای امری کوچک باشد یا بزرگ.
کلمه کذب (دروغ) با مشتقاتش، دویست و هشتاد و دو (282) مرتبه در قرآن مجید آمده است؛ که به معنای دروغ گفتن، اتهام به دروغ گوی، تکذیب و قبول نکردن رسالت پیغمبران علیهم السلام و سخنان آنان، ادعای دروغین و موارد دیگر که در همه آنها معنای دروغ موجود می باشد.
نکته اول: هر چند برای دفع ضرر، چه کم یا زیاد، دروغ جایز است؛ لکن اگر ضرر، مالی و قابل تحمل است، مستحب است آن ضرر را قبول کند و دروغ نگوید.
نکته دوم: منظور از ضرر، ضرری است که نابجا و مستحقش نیست و به ناحق باشد؛ نه این که برای هر ضرری، دروغ جایز باشد.

[ویکی نور] دروغ، عنوان کتابی است به قلم سید رضا صدر در عصر حاضر. این کتاب، درباره دروغ و دروغگویی و ریشه ها و عوامل آن، به زبان فارسی نوشته شده است.
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و 24 بخش است و از نثری روان و استوار برخوردار می باشد.
مؤلف، با اشاره به اینکه دروغ، گناهی است بزرگ و با استناد به احادیث بیان می دارد که این گناه، کلید گناهان دیگر می باشد و از نظر ارتکاب، آسان ترین گناه است و همه کس در خطر آن، قرار دارد.
بسیاری از گناهان را هرکسی نمی تواند مرتکب شود، ارتکابش شرایطی لازم دارد، ولی دروغ را ناتوان ترین اشخاص و بی شعورترین آن ها در بیشتر اوضاع و احوال می تواند مرتکب گردد؛ ازاین رو، شایستگی دارد که بیش از گناهان دیگر، مورد بحث قرار گیرد، چون خطر ارتکابش بیش ازگناهان دیگر می باشد.
آیا می شود با این گناه شوم، مبارزه کرد؟ آیا می توان، این میکروب خطرناک را، تا اندازه ای، ازپیکر جامعه دور کرد؟ بایستی توفیق این کار از خدای بزرگ خواسته شود.

دانشنامه عمومی

دروغ (فیلم ۲۰۱۷). دروغ: دشمن باهوش را دوست دارم ( به انگلیسی: LIE: Love Intelligence Enmity ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی هانو راغوپودی است. در این فیلم بازیگرانی همچون نیتین، آرجون سارجا، مگها آکاش، راوی کیشان و نثار ایفای نقش کرده اند.
عکس دروغ (فیلم ۲۰۱۷)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

کذب

مترادف ها

fiction (اسم)
داستان، بهانه، خیال، اختراع، دروغ، وهم، افسانه، جعل، قصه

false (اسم)
دروغ، کذب

equivocation (اسم)
ابهام، طفره، دروغ

fable (اسم)
داستان، حکایت اخلاقی، دروغ، افسانه، موضوع

lie (اسم)
وضع، دروغ، چگونگی، افتادن، کذب، خلاف

fib (اسم)
ضربت، ضرب، دروغ، دروغ در چیز جزئی

bung (اسم)
کیسه، در پوش، چوب پنبه بشکه، دریچه مجرا، دروغ

falsehood (اسم)
دروغ، کذب، سخن دروغ

untruth (اسم)
خیانت، دروغ، کذب، ناراستی، خلاف حقیقت

pseud- (پیشوند)
ساختگی، دروغ، کاذب

pseudo- (پیشوند)
ساختگی، دروغ، کاذب

فارسی به عربی

اکذوبة , باطل , خرافة , غیر صحیح , قصة , کذب

پیشنهاد کاربران

دروغ:دوروغ . دورو ، دو نشانِ گرد است و جمع هر اندازه که بوده باشد.
لری بختیاری
دُرُ:دروغ
دروغ ( انگلیسی: The Lie ) فیلمی است که در سال ۱۹۱۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به السی فرگوسن و چارلز ساتن اشاره کرد.
دروغ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/دروغ_(فیلم_۱۹۱۸)
به زبان سنگسری
دِرو dero
دیدگاه شماره 2:
بن واژه ای داشتیم به نام"دروغتن" که برابر "دروغ گفتن" بوده است پس می توانیم کارواژه ( =فعل ) های تازه ای داشته باشیم که یک جوری هستند:
دروغید=دروغ گفت
دروغیدم=دروغ گفتم
و می توانیم بن واژه نو "دروغاندن" را درست کنیم برابر "دروغین کردن، دروغ جلوه دادن، تکذیب کردن" می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

پس به جای "تکذیب کردن" می توان گفت:"دروغاندن"
این بن واژه از آن بن واژه الکی ها نیست، به راستی در زبان پهلوی بوده است:
برگه 67 از "فرهنگ کوچک زبان پهلوی"
بدرود!

دروغ واژه ای پارسی برابر ناراست و نادرست است.
دروغ در سنسکریت دروکته drukta و به معنی سخن تباه کننده است؛ و آبراهام لینکلن چه نیکو گفت: �دروغ شاید در کوتاه مدت به سود شما باشد؛ ولی در دراز مدت به زیان تان خواهد بود. � و سروانتس شاعر انگلیسی گفت: �بهترین سیاست، راستگویی است�
مثال واضح آن در اوستایی
دروغ
واژه دروغ به شکل دروخ در اوستایی موجود بوده
دروغ
واژه دروغ
معادل ابجد 1210
تعداد حروف 4
تلفظ doruq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی: drog، مقابلِ راست]
مختصات ( دُ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی doruq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
دروغ واژه ای پارسی است نمونه های نزدیک به آن در پارسی باستان، پارسی میانه ، زبان اوستایی موجود است.
باید این موضوع را یادآور شد که ق و غ نیز در زبان های پارسی باستان و پارسی میانه وجود داشته است مانند واژه روغن ولی بسیاری از واژگان بر اثر نرم شدگی طبیعی از که به ق تغییر کرده اند مانند واژه دروغ یا واژه قند که در پارسی میانه کَند بوده یا واژه قهرمان که در اصل کُهرمان بوده است
...
[مشاهده متن کامل]

دروغگو، زود مچش باز می شود. ضرب المثل
با سلام و احترام
در مورد ریشه کلمه دروغ باید بگم که لفظ درست آن همان است ک در کردی کرمانشاهی تلفظ میشه ما ب دروغ میگم درو و ب دروغ گو می گوییم دروزن، کلمه درو از دو قسمت تشکیل شده د بعلاوه رو، تک واژ د همان دو هست و تک واژه رو همان روی یا چهره است کسی ک دروغ می گوید آدم دو روی می باشد ک پیش من ی حرف میزنه و پیش بقیه یا خودش ی حرف دیگه، حتی ما بعضی موقع می گویم آدم هزار رو یعنی آدمی ک هزار چهره دارد، پس این آدم آدم راستگویی نیست و خلاف کار ست، بر این اساس این کلمه ریشه ایرانی دارد و ترکی نیست ولی متاسفانه این واژه در زبان فارسی نوین طوری تلفظ می شود ک نمی شود ریشه یابی کرد ولی براساس تلفظ کردی کرمانشاهی کاملا با معنی و قابل توضیح و ریشه یابی ست،
...
[مشاهده متن کامل]

سخن ناراست
بعضی وقت ها برای قانع کردن فرد یا افراد
بعضی وقت ها برای مخفی کردن کاری یا چیزی
و گاهی برای رسوا نشدن
زبان پارسی هم خانواده با زبانهای اروپایی هست بنابراین برخی واژگان پارسی هم با قواعد زبان لاتین و انگلیسی قابل توضیح است
در زبان انگلیسی از واگ یا حرف د برای منفی کردن استفاده میشود همانند دمده به چم از مد افتاده در پارسی هم برخی واژه ها هستند که با د منفی میشوند. واژه دروغ از د روک ساخته شده ، روک یعنی روشن که وقتی حرف د را اول آن قرار میدهیم میشود دروک و به معنی ناروشن و نا واضح که درست معنی فریب را می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

دروغ = دروک و روک = رک و رک همان راست و پوست کنده آریاییست که همچنان برجای مانده
روک را در روکسانا = رکسانا یا در ریکا ( پسر ) مازندرانی میبینیم و پسر همان پوستر ( poster ) است که در زبان مازندرانی به پسر فارسی ریکا میگویند چون پوست کننده و رکنده یا ریکنده می باشد . میبینید که چطور از معنا شناسی و ریشه شناسی میتوان به اصل دساتان پی برد => دروغ = دروک = که در آن د روک = د پیشوند منفی ساز بوده زمانهایی که در زبان فارسی کنونی به کل پاک شده اما در زبان مازندرانی ( پهلوی ) در برخی از واژه ها همچنان مانده. ( در زبان لاتین که بسیار کاربرد دارد )
...
[مشاهده متن کامل]

برخی از واژه های مازندرانی دارای واژ د منفی ساز
دگردوندن = برعکس چرخاندن
دچار= د چار = بدون راه حل = مبتلا
=> دروغ = غیر رک و غیر پوستکنده یا غیر شفاف = غیر راست

افسانه دروغ و حقیقت
افسانه هایی وجود دارند که به عنوان داستان های زیبا، واقعیّت روانی ما را به تصویر می کشند. چیزی که امروز می خواهم بگویم یکی از آنهاست.
افسانه ها می گویند که روزی حقیقت و دروغ به هم رسیدند.
...
[مشاهده متن کامل]

دروغ گفت: صبح بخیر.
حقیقت پاسخ داد: صبح بخیر.
دروغ گفت: روز زیبائیه.
حقیقت نگاه کرد تا ببیند آیا این صحت دارد یا نه. همینطور بود؛ سپس گفت: �روز زیبائیه�.
دروغ گفت: دریاچه از اونهم زیباتره.
سپس حقیقت به دریاچه نگاه کرد، دید که دروغ راست می گوید و با سر تأیید کرد.
دروغ به سمت آب دوید و گفت: "آب از اونهم زیباتره. بیا شنا کنیم!"
حقیقت با انگشتانش آب را لمس کرد و واقعاً زیبا بود و به همین دلیل به دروغ اعتماد کرد. هر دو لباس هایشان را درآوردند و با آرامش در کنار هم در آب شنا کردند.
کمی بعد دروغ از آب بیرون آمد، لباس حقیقت را پوشید و رفت. حقیقت که نمی توانست لباس دروغ را بر تن کند، تصمیم گرفت که عریان برود، و مردم از دیدن او به این صورت وحشت زده شدند.
مردم حتی امروزه هم دروغ در پوشش حقیقت را بهتر از حقیقت عریان می پذیرند.

گفتن حرفی که خلاف واقعیت باشد.
ترکها از نظر ژنتیکی و زبانی از ترکیب دو قوم سکایی و مغولی بوجود آمده اند, برای همین واژهایی با ریشه های هندی اروپایی هم در زبانشان پیدا میشود و هم با ریشه های مغولی, ولی بعدها که به سمت غرب حرکت کردند
...
[مشاهده متن کامل]
زبانشون از زبانهای پیرامونشون که سغدی و خوارزمی و پارتی بود تاثیر پذیرفت و این شد که هست, ترکی یک زبان ترکیبیه و یک ریشه خاص نداره تا صرفا بگیم کجاست,

دروغ یک واژه آریایی است و در زبانهای آریایی:سنسکریت، پارسی پهلوی، اوستایی وجود دارد.
باید بگم که چهار زبان هندو اروپایی جزو کلاسیک ترین و کهن ترین زبان های جهان ثبت جهانی شدند زبانهای:یونانی، انگلیسی، پارسی، سانسکریت
...
[مشاهده متن کامل]

باید بگم که پارسی و سانسکریت دو زبان آریایی هستند که از انگلیسی و یونانی هم قدیمی تر و کهن تر هستند.
ترکی حتی از لحاظ کهن بودن و قدمتی نصف سانسکریت هم نیست که یک شخص بالا گفته این واژه از ترکی وارد سانسکریت شده . خخخ خنده دار هست ترکی قدمتش یک چهارم سانسکریت هم نمیشه.

وقتیکه دروغ درجامعه وخانواده؛ گسترده وعادی وجوک میشه؛ کودک ونوجوان به بی اعتمادی به دیگران سوق میشه، وسعی میکند ازهمه دوری میکنه وهمه چیزرا از اول امتحان وتجربه کند وکسی را قبول ندارد.
البته این امر به عقب ماندگی وجازدن واختراع چرخ از آجر وهرج ومرج . . . باقی خواهدماند.
و همچنین ریشه شناسی این واژه از:محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ [=جلد] دوم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویه های [صفحه های] ۱۳۰۵ - ۱۳۰۳
دروغدروغدروغ
منابع• https://t.me/ketab7777/60913
پاسخ به کاربر عذرا:
این بریده از جستاری به نام"داستان حرف ( ( ق ) ) و ( ( غ ) ) در زبان پارسی" را در گذشته برای پاسخ به کاربری به نام اورزا بازگو کرده بودم:
واقعیت این است که حرف � ق � در زبان های ایرانی وجود نداشته است ( هرچند در نوشته های کهنِ برخی زبان های ایرانی شرقی، مواردی دیده شده است ) و در گذشته جور دیگری تلفظ می شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

عصراسلام: در مقابل حرف � غ � یکی از کهن ترین حروف زبان های ایرانی است. برای نمونه حرف غ یکی از ۴۸ حرف زبان اوستایی است و کلا در زبان های ایرانی شرقی همچون سغذی و بلخی به خوبی دیده می شود.
برگرفته از جستار"داستان حرف ( ( ق ) ) و ( ( غ ) ) در زبان پارسی"نوشته شده در تارنمای"عصر اسلام"
پی نوشت:برای نمونه می توان واژگان باغ و راغ را نام برد.

منابع• http://www.asrislam.com/fa/news/13633/داستان-حرف-ق-و-غ-در-زبان-پارسی
شما که اینقدر به ترکی علاقه مندی ابتدا نام فارسیت رو عوض کن
دوم اینکه بشقاب همون پیش قاب یا پیش کاپ بوده
در زبان های هندواروپایی به قاب، کاپ گفته میشه ولی در پارسی معرب شده و به قاب و قالب تبدیل شده
چرا دنبال ریشه یابی میگردی
دروغ= خودت
"دور" به معنی سخن، کلام از فعل ترکی demek یا dimek به معنی گفتن ، بیان کردن ، گرفته شده است
از آن مشتق değir ( دییر یا دغیر ) یا değur ( دِیور یا دِغور ) به دست می آید که به معنی "بیانگر " ، "بیان" یا "سخن" یا "کلام" که بازگو کننده و حاوی پیام باشد ، می باشد که با تخفیف و حذف تلفظ ğ= غین کلمه به شکل deir یا der و deur یا در تلفظ سریع dur با او نرم که به شکل" dur" وارد زبان سنسکریت شده است که به عنوان بخش هسته کلمه "دروغ" واژه ای ترکی است .
...
[مشاهده متن کامل]

از مشتق دیگر فعل demek یا dimek می توان "değik" یا "diğik" را نام برد که به معنی گفته ، بیان و. . . می باشد که با تخفیف و حذف تلفظ ğ=غین به شکل deik یا diik و در نهایت "dik" در آمده که به شکل "dic" وارد لاتین شده و از آن فعل "dicere" به معنی گفتن ، بیان کردن و. . به دست آمده است
از فعل dicere صورت ماضی "dict" شکل می گیرد که از مشتقات چون :
dict� = دیکته شده ( فرانسوی )
dictor = آموزگار که از آن کلمه doctor یا همان دکتر به دست آمده است
dictator : دیکتاتور ، کسی که از طریق دیکته یک سری اصول و مفاهیم به مردم آن ها را در راستای رسیدن به اهداف خود مورد سو استفاده قرار می دهد
diction : واژه ، کلمه ، کوچکترین واحد معنادار بیان
dictionary ( انگلیسی ) یا dictionnaire ( فرانسوی ) : فرهنگ واژگان
dictate : دیکته کردن ، از طریق ملزم کردن یا مجبور افراد به بیان و تلفظ یک سری مفاهیم در قالب کلمات و جملات تفهیمی شرایط یادگیری و حفظ آن ها را برای افراد فراهم کردن و یا مفاهیم را به مفهومی منفی به خورد آن ها دادن
predict : پیش گویی کردن ،
و. . . شکل می گیرد
شکل "dic" در زبان لاتین به صورت قدیمی t�c و به شکل t�can در انگلیسی قدیم با معنی نشان دادن و آموختن و با شکل teach در انگلیسی معاصر و بامعنی آموختن در حال استفاده است
همچنین شکل değik یا dik به شکل فعل "dire" در زبان فرانسه قابل مشاهده است که در واقع صورت خلاصه شده فعل لاتین dicere می باشد که با حذف c در تلفظ به شکل diere و سپس dire در آمده است که بخش di ریشه بوده و با اضافه شدن t مانند زبان لاتین ماضی شده و شکل dit یعنی گفت به دست می آید
پس کلماتی چون doctor , teacher , دروغ ، trug , trick , dictionary , دیکته ، دیکتاتور ، dire , dictation , predict , addict , و. . . همگی خاستگاه ترکی داشته و در موجودیت خود وابسته به زبان ترکی می باشند.

دروغیدن = دروغ گفتن
دروغاندن = کسی را به دروغ واداشتن.
دروغنده، دورغگر، دروغگو. . . . . . . .

دونگ
عذرا میگه دروغ ترکیه 😂الحق که دروغ بزرگیه
اگه ترکا هم دروغ میگن از پارسی رفته اونجا
ترکی نصفش عربیه از فارسی هم خیلی رفته اونجا مثل گل مثل باغ و. . .
دروغ واژه ای کاملا ایرانی
پارسی. . . . . دروغ یا دروژ یا دروگ
کردی. . . . . . دروُو

وقتی به کسی دروغ میگویی ، واقعیت را پنهان میکنی .
دروغ ، لباسی است که دروغگو خیاط ان است و بر تن واقعیت پوشانده میشود .
وقتی برای توجیه کار زشت و عمل بد خویش دروغ بگویی ، یعنی قصد خر کردن طرف مقابل را داری . اگر طرف مقابل بداند که دروغ میگویی و بپذیرد ، یعنی خودش را به خریت زده و دروغگو را خر کرده و اگر نداند که دروغ گفته ، بنابراین خر شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

دروغ گفتن مساوی با خر کردن !
با عرض پوزش .

دروغ :این واژه در سنسکریت: دوروکتَ dur - ukta. دور= سخن، واژه، کلام / اوکتَ ukta تباه ـ نابود ـ فاسد کننده؛ در پارسی باستان: دْرَئوگَ= dra - ug - a؛ در اوستایی: دْرَئُغَ= dra - oq - a، دْروج dr - uj، دریژ
...
[مشاهده متن کامل]
dr - iž و در پهلوی: دْرُغ droq، دْرُگ drog، دْرُش droŝ، دْروج druj، دْرُو drov، دْرو dru، دْرُژ drož، دْروژ druž و دْروخ drux بوده است.

چاخان، افترا، بهتان، بی اصل، بیهوده، ترفند، تهمت، جعل، سقیم، شایعه، شید، فریه، کذب، ناحق، ناصواب
دروغ:دروغ در پهلوی دروج druj و دروز druz بوده است. در زبان پهلوی در معنی دیو نیز به کار برده می شده است .
( ( تو این را دروغ و فسانه مدان!
به یکسان رَوِشْن ِ زمانه مدان! ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 211 )

در ابتدا با گفته ایی از ژان ژاک رسو[به فرانسوی Jean Jacques Rousseau ] فیلسوف نویسنده و آهنگ ساز سوئیسی که می گوید: می توان حقیقتی را دوست نداشت ولی نمی توان آنرا انکار کرد. در باره آنچه بانویی به نام عذرا نوشته باید بگویم که دروغ واژه ترکی نیست بلکه پارسی است و ریشه اوستایی آن دروج ویا دروگ و در پارسی میانه [پهلوی] دروز به چم =پارسی ( معنی معرب آن ) یا همان دروغ نام ماده دیو نادرستی و پیمان شکنی است. گاه مقصود از این واژه کیش دروج یا دین دیو پرستی در برابر دین مزدا پرستی است. زبان ترکی آمیخته ایی از واژه های ۲۰٪ زبان پارسی ۴۰٪ زبان عربی و ۴۰٪ زبان ترکی است. پس حالا روشن می شود که واژه بالا از کجا می آید. بر می گردیم به اخلاق ایرانیان در زمان باستان:
...
[مشاهده متن کامل]

هردوت پدر دانش تاریخ می نویسد آموزش و پرورش نزد ایرانیان بسیار ساده است// تیر اندازی [با تیر وکمان] اسب سواری و راستگویی فیثاغورس دانشمند یونانی عهد باستان ( ۵۷۰ - ۵۰۰ ق. م ) در باره راست پرستی ایرانیان می گوید: آدمی تنها بوسیله راست می تواند شبیه بخدا شود همچنانکه مغان [آئین میترا پرستی] در باره خدای خود می گوید که او روح راستی است. راستگویی و دروغ نگفتن را بایستی یاد گرفت و تمرین کرد چون دروغ گفتن یک چیز طبیعی است که در جانوران دیگر هم هست و مثالی خواهم زد. آقایی که مثلا ازدواج کرده و شب دیر به خانه می آید به خانمش می گوید که در اداره کار اضافی داشته و بایستی آنها را تمام می کرده در صورتیکه با خانم دیگری به یک رستوران درجه یک برای خوردن شام رفته بودند.
یا بانویی که دیر از خواب بلند شده به رئیس اداره زنگ می زند و می گوید که در ترافیک اتوبان گیر کرده و اندکی دیر تر سر کار می آید و مثالهای دیگر.
حالا بر می گردیم به جانوران دیگر مثلا پرندگان که می توانند با صدا چیزی را بیان کنند. ناگفته نماند دروغ که از حد می گذرد و یا دروغ بزرگ تبدیل به حقه می شود. در Kalahari کلاغی نام آلمانی آن Rotschulter - Glanzstars و یا به انگلیسی Cape Starling یک چهارم طعمه خود را از راه حقه در می آورد به این شکل که به جانوری که نامش دم عصایی است و روی دو پا می ایستد نام آلمانی آنErdmaennchen ویا انگلیسی Meerkat با صدا علامت می دهد که پرندگان شکاری دارند می آیند و او طعمه خود را رها می کند و توی سوراخ می رود و این پرنده می رود و آنرا بر می دارد.
پرنده دیگری بنام Drongo یا به پارسی بوجانگاییان بیش از چند صدا می تواند از خود در آورد و برای جانداران دیگر خطر جانوران شکاری را بیان کند که همه اش دروغ است. او بیشتر این صدا ها را از پرندگان دیگر یاد گرفته یا از آنها کپی کرده که در دانش به آنها Plagiat می گویند. با اینکار به آنها حقه می زند و طعمه آنها را بر می دارد و وقتی آنها به دروغ او پی می برند صدای دیگری در می آورد. دروغ تاریخی مثال می زنم آدولف هیتلر پیش از حمله نظامی به لهستان چنین گفت : امشب لهستان با ارتش خود خاک آلمان را با گلوله مورد حمله قرار داد در صورتیکه چنین نبود. و یا Walter Ulbricht دولت مرد آلمان شرقی گفت کسی قصد ساختن دیوار بین دو آلمان را ندارد ولی پس از چندی اینکار را انجام داد.

دروغ یک کلمه ی ترکی است متضادش دوغری است ( در سوریه مسیر تاکسی به مستقیم دوغری یا دوقری ( راست در زبانترکی ) گفته می شود ) . غین وقاف در زبان فارسی وجود ندارد. . . . . . . . . دوروغ متضاد دوغری است
دْرَنوگَ، دروغ، تقلب، ناروا، نادرست، چاخان ، جعل، کذب ، ناحق
ناراست، غیر راست.
چاخان
دونگ با فتحه بر روی دال و واو
این واژه در سنسکریت: دوروکتَ dur - ukta. دور= سخن، واژه، کلام + اوکتَ ukta تباه ـ نابود ـ فاسد کننده؛ در پارسی باستان: دْرَئوگَ= dra - ug - a؛ در اوستایی: دْرَئُغَ= dra - oq - a، دْروج dr - uj، دریژ dr
...
[مشاهده متن کامل]
- iž و در پهلوی: دْرُغ droq، دْرُگ drog، دْرُش droŝ، دْروج druj، دْرُو drov، دْرو dru، دْرُژ drož، دْروژ druž و دْروخ drux بوده است.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)

بپرس