درهم تنیدگی کوانتومی ( به انگلیسی: Quantum Entanglement ) یا درهم تافتگی کوانتومی، یک خاصیت کوانتومی است که دو ذرّه مختلف را به هم مرتبط می کند، به طوری که اگر یکی را اندازه گیری کنید، به طور خودکار و فوراً از وضعیت دیگری هم مطلع می شوید - مهم نیست چقدر از هم فاصله دارند.
درهم تنیدگی هنگامی رخ می دهد که گروهی از ذرات تولید شده، برهمکنش می کنند یا در مجاورت فضایی ( مکانی ) قرار می گیرند، به گونه ای که حالت کوانتومی هیچ ذرّه درون گروه را نتوان به طور مستقل از حالت سایر ذرّات توصیف نمود. این حالت وقتی که ذرّات در فاصله زیاد از یکدیگر قرار داشته باشند نیز رخ می دهد. موضوع درهم تنیدگی کوانتومی در قلب ناهم خوانی بین فیزیک کلاسیک و کوانتومی قرار دارد: درهم تنیدگی یکی از ویژگی های اصلی مکانیک کوانتومی است که مکانیک کلاسیک فاقد آن می باشد.
در مواردی، اندازه گیری های خواص فیزیکی چون مکان، تکانه، اسپین و قطبش، روی ذرّات درهم تنیده کاملاً با هم همبستگی دارند. به عنوان مثال، اگر یک جفت از ذرّات درهم تنیده تولیدشوند، چنان که اسپین کل آن ها صفر باشد و یکی از آن ها اسپین ساعت گرد حول محور اول داشته باشد، آنگاه اگر اسپین ذرّه دیگر را روی همان محور اندازه بگیریم، پادساعت گرد خواهد بود. اما این رفتار منجر به اثرات به ظاهر متناقضی می گردد: هرگونه اندازه گیری خواص ذره منجر به فروپاشی بی بازگشت تابع موج آن ذره شده و حالت کوانتومی اصلی را تغییر می دهد. چنین اندازه گیری هایی روی ذرات درهم تنیده، کل دستگاه درهم تنیده شان را تحت تأثیر قرار می دهد.
چنین پدیده هایی موضوع مقاله ۱۹۳۵ میلادی بودند که توسط آلبرت اینشتین، بوریس پودولسکی و نیتان روزن نوشته شد، [ ۱] همچنین این پدیده ها موضوع مقالات متعددی بود که مدت کوتاهی پس از آن توسط اروین شرودینگر نوشته شدند[ ۲] [ ۳] و به توصیف چیزی پرداخت که بعدها به پارادوکس EPR معروف شد. اینشتین و دیگران، چنین رفتاری را غیرممکن برشمرده و آن را در تضاد با دیدگاه واقعیت گرایانه ( رئالیسم ) موضعی، نسبت به علیت دانسته ( اینشتین از آن به عنوان «کنش شبح وار از راه دور» یاد می کرد ) [ الف] و از این رو استدلال می کردند که لزوماً باید فرمولاسیون پذیرفته شده در مکانیک کوانتومی ناقص باشد.
با این حال، بعدها، پیش بینی های ضدشهودی مکانیک کوانتومی، در آزمایش هایی که قطبش یا اسپین ذرات درهم تنیده در موقعیت های جدا از هم اندازه گیری شدند، تأیید شده[ ۴] [ ۵] [ ۶] و به این طریق نابرابری بل را نقض کردند. در آزمایش های قبل تر، امکان رد کردن این حقیقت وجود نداشت که: نتایج یک نقطه، کمی به نقاط دورتر انتقال یافته باشند و ازین رو خروجی مکان ثانویه را تحت تأثیر قرار داده باشند. [ ۶] با این حال، آزمایش های بل که اصطلاحاً به آن ها «بدون - گریزگاه» [ ب] گفته می شود، صورت پذیرفت، در این آزمایش ها، فاصله ها به میزان کافی طولانی بودند، به گونه ای که ارتباط نوری بین این مکان ها از نظر زمانی بیشتر طول می کشیدند، حتی در یک مورد ارتباط نوری ۱۰ هزار مرتبه طولانی تر از فاصله زمانی اندازه گیری شده بود. [ ۵] [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدرهم تنیدگی هنگامی رخ می دهد که گروهی از ذرات تولید شده، برهمکنش می کنند یا در مجاورت فضایی ( مکانی ) قرار می گیرند، به گونه ای که حالت کوانتومی هیچ ذرّه درون گروه را نتوان به طور مستقل از حالت سایر ذرّات توصیف نمود. این حالت وقتی که ذرّات در فاصله زیاد از یکدیگر قرار داشته باشند نیز رخ می دهد. موضوع درهم تنیدگی کوانتومی در قلب ناهم خوانی بین فیزیک کلاسیک و کوانتومی قرار دارد: درهم تنیدگی یکی از ویژگی های اصلی مکانیک کوانتومی است که مکانیک کلاسیک فاقد آن می باشد.
در مواردی، اندازه گیری های خواص فیزیکی چون مکان، تکانه، اسپین و قطبش، روی ذرّات درهم تنیده کاملاً با هم همبستگی دارند. به عنوان مثال، اگر یک جفت از ذرّات درهم تنیده تولیدشوند، چنان که اسپین کل آن ها صفر باشد و یکی از آن ها اسپین ساعت گرد حول محور اول داشته باشد، آنگاه اگر اسپین ذرّه دیگر را روی همان محور اندازه بگیریم، پادساعت گرد خواهد بود. اما این رفتار منجر به اثرات به ظاهر متناقضی می گردد: هرگونه اندازه گیری خواص ذره منجر به فروپاشی بی بازگشت تابع موج آن ذره شده و حالت کوانتومی اصلی را تغییر می دهد. چنین اندازه گیری هایی روی ذرات درهم تنیده، کل دستگاه درهم تنیده شان را تحت تأثیر قرار می دهد.
چنین پدیده هایی موضوع مقاله ۱۹۳۵ میلادی بودند که توسط آلبرت اینشتین، بوریس پودولسکی و نیتان روزن نوشته شد، [ ۱] همچنین این پدیده ها موضوع مقالات متعددی بود که مدت کوتاهی پس از آن توسط اروین شرودینگر نوشته شدند[ ۲] [ ۳] و به توصیف چیزی پرداخت که بعدها به پارادوکس EPR معروف شد. اینشتین و دیگران، چنین رفتاری را غیرممکن برشمرده و آن را در تضاد با دیدگاه واقعیت گرایانه ( رئالیسم ) موضعی، نسبت به علیت دانسته ( اینشتین از آن به عنوان «کنش شبح وار از راه دور» یاد می کرد ) [ الف] و از این رو استدلال می کردند که لزوماً باید فرمولاسیون پذیرفته شده در مکانیک کوانتومی ناقص باشد.
با این حال، بعدها، پیش بینی های ضدشهودی مکانیک کوانتومی، در آزمایش هایی که قطبش یا اسپین ذرات درهم تنیده در موقعیت های جدا از هم اندازه گیری شدند، تأیید شده[ ۴] [ ۵] [ ۶] و به این طریق نابرابری بل را نقض کردند. در آزمایش های قبل تر، امکان رد کردن این حقیقت وجود نداشت که: نتایج یک نقطه، کمی به نقاط دورتر انتقال یافته باشند و ازین رو خروجی مکان ثانویه را تحت تأثیر قرار داده باشند. [ ۶] با این حال، آزمایش های بل که اصطلاحاً به آن ها «بدون - گریزگاه» [ ب] گفته می شود، صورت پذیرفت، در این آزمایش ها، فاصله ها به میزان کافی طولانی بودند، به گونه ای که ارتباط نوری بین این مکان ها از نظر زمانی بیشتر طول می کشیدند، حتی در یک مورد ارتباط نوری ۱۰ هزار مرتبه طولانی تر از فاصله زمانی اندازه گیری شده بود. [ ۵] [ ۴]
wiki: درهم تنیدگی کوانتومی