درنگانه

لغت نامه دهخدا

درنگانه. [ دِ رِ ن َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فساواقع در 34 هزارگزی جنوب باختری داراب و کنار راه شوسه دارب به فسا. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

پیشنهاد کاربران

درنگانه اصل واژه درنگیانه به معنی سرزمین سکاها برگرفته از زرنگ نام سیستانی است با توجه به تاریخ باستان داریوش سوم تعدادی سرباز زرنگ و ماهر برای محافظت از دژ دارابگرد استخدام می کند و محل استقرار آنها زرنگیانه ویا درنگیانه و در طول زمان درنگانه نام گذاری میشود و احتمال میرود ساخت اولیه قنات و قلعه درنگانه هم کار این افراد باشد
...
[مشاهده متن کامل]

سیاوش عابدی

درنگانه روستایی کوچک در شهرستان داراب است که در کنار جاده داراب فسا واقع شده .
نام آن از واژه� درنگ� برگرفته شده و� انه� یک پسونده
که بعد از این نام آمده است
این روستای کوچک تقریبا هزار نفر جمعیت و 180 خانوار دارد.

در معنی لغوی وامروزی زبان فارسی ( درنگ ) ب معنی استراحت و ( انه ) ک معنی جمع دارد.
درنگانه =استراحت گاها
ب دلیل وجورد راه قدیمی. وعبور کاروان
وعبور اب چشمه درنگانه. در کنار. راه درنگانه زرین دشت لار جهرم. بندرعباس. مسافرین وکاروان ها در کنار این راه استراحت میکردند. و ب این دلیل معنی امروزی. درنگانه نام دارد
...
[مشاهده متن کامل]


درنگانه را می توان به دو بخش تقسیم کرد اول \درنگ \و بخشی که به ان أضافه شده /انه /در که درنگ به معنای اندیشه و در واقعه می توان درنگانه را به محل اندیشه معنا کرد

بپرس