عقل در تاریخ نام کتابی از هگل است. این کتاب شامل دو پیش نویس است. پیش نویس اول آن کوتاه تر از دومی است. پیش نویس دوم به سه قسمت فلسفه تاریخ، تحقق روح در تاریخ و سیر تاریخ جهانی تقسیم می شود. پیوست این کتاب شامل وضع جغرافیای جهانی تعاریف کلی جهان نو و جهان کهن و بخش بندی تاریخ جهانی است. این کتاب بر مبنای روش جدلی ( دیالکتیک ) هگل و یگانگی بنیاد فکری او است.
هگل نویسندگان تاریخ های دست اول را کسانی می داند که رویدادها و اوضاع هم زمان خود را به شکل اثری تصویری برای قوه تصور خواننده درمی آورند. از نظر او محتوای این تاریخ ها نمی تواند جامع باشد. در این نوع تاریخ نویسی روح نویسنده و روح کارهایی که او روایت می کند یگانه و یکسان است. از این رو او به اندیشیدن دربارهٔ خودش نیازی ندارد زیرا خود در روح رویدادها زیست می کند و از رویدادها برتر نمی رود. هگل دومین شیوه تاریخ نویسی را تاریخ اندیشیده می نامد. این نوع تاریخ تاریخی است که نویسنده از واقعیتی که در آن زیست می کند فراتر می رود و نه آنچه در زمان موجود بوده است بلکه آنچه در روح موجود و حاضر است را وصف می کند و به این جهت موضوع آن گذشته به نحو کامل است. او تاریخ اندیشیده را به سه نوع تاریخ انتزاعی، تاریخ کرداری و تاریخ انتقادی تقسیم کرده است. هگل نوع دیگری از تاریخ را تاریخ فلسفی می نامد که دیدگاه تاریخ نویس در آن عمومی است اما روی زمینه ای خاص از زندگی قومی تکیه نمی کند.
غایت پژوهش فلسفی در طرد تصادف و امکان است زیرا این دو ضرورتی اولیه نیستند و بنابراین در تاریخ غایت کلی و مقصودی مورد نظر است. هگل این نوع غایت را با استفاده از عقل ممکن می داند. روش انتزاعی پیشرفت و تکامل روحی قومی همان جریان کاملاً تجربی و محسوسی است که نتیجه کوشش ابتدایی روح است ولی جریان انضمامی تر که کوشش معنوی آن است مهم تر است.
تاریخ جهانی نمودار تکامل آگاهی روح از آزادی خود و تحقق بعدی این آزادی است. این تکامل بنا بر ذات خود جریانی تدریجی است و عبارت است از یک رشته موارد تعیین شده و پی در پی آزادی که از صورت معقول یا مفهوم خود آن یعنی ماهیت آزادی در جریان تکاملش به سوی خودآگاهی ناشی می شوند.
هگل فلسفه را هرجا زندگی سیاسی است لازم به ظهور می داند زیرا آنچه به هر محتوایی خصلت فرهنگی می دهد مربوط به اندیشه است. او فلسفه را فراهم شده از ترقی کلی فرهنگ می داند. از نظر هگل هر کار فقط تا جایی عینی است که موضوع شناسایی انسان واقع شود و کار بدون اندیشه عینیت ندارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهگل نویسندگان تاریخ های دست اول را کسانی می داند که رویدادها و اوضاع هم زمان خود را به شکل اثری تصویری برای قوه تصور خواننده درمی آورند. از نظر او محتوای این تاریخ ها نمی تواند جامع باشد. در این نوع تاریخ نویسی روح نویسنده و روح کارهایی که او روایت می کند یگانه و یکسان است. از این رو او به اندیشیدن دربارهٔ خودش نیازی ندارد زیرا خود در روح رویدادها زیست می کند و از رویدادها برتر نمی رود. هگل دومین شیوه تاریخ نویسی را تاریخ اندیشیده می نامد. این نوع تاریخ تاریخی است که نویسنده از واقعیتی که در آن زیست می کند فراتر می رود و نه آنچه در زمان موجود بوده است بلکه آنچه در روح موجود و حاضر است را وصف می کند و به این جهت موضوع آن گذشته به نحو کامل است. او تاریخ اندیشیده را به سه نوع تاریخ انتزاعی، تاریخ کرداری و تاریخ انتقادی تقسیم کرده است. هگل نوع دیگری از تاریخ را تاریخ فلسفی می نامد که دیدگاه تاریخ نویس در آن عمومی است اما روی زمینه ای خاص از زندگی قومی تکیه نمی کند.
غایت پژوهش فلسفی در طرد تصادف و امکان است زیرا این دو ضرورتی اولیه نیستند و بنابراین در تاریخ غایت کلی و مقصودی مورد نظر است. هگل این نوع غایت را با استفاده از عقل ممکن می داند. روش انتزاعی پیشرفت و تکامل روحی قومی همان جریان کاملاً تجربی و محسوسی است که نتیجه کوشش ابتدایی روح است ولی جریان انضمامی تر که کوشش معنوی آن است مهم تر است.
تاریخ جهانی نمودار تکامل آگاهی روح از آزادی خود و تحقق بعدی این آزادی است. این تکامل بنا بر ذات خود جریانی تدریجی است و عبارت است از یک رشته موارد تعیین شده و پی در پی آزادی که از صورت معقول یا مفهوم خود آن یعنی ماهیت آزادی در جریان تکاملش به سوی خودآگاهی ناشی می شوند.
هگل فلسفه را هرجا زندگی سیاسی است لازم به ظهور می داند زیرا آنچه به هر محتوایی خصلت فرهنگی می دهد مربوط به اندیشه است. او فلسفه را فراهم شده از ترقی کلی فرهنگ می داند. از نظر هگل هر کار فقط تا جایی عینی است که موضوع شناسایی انسان واقع شود و کار بدون اندیشه عینیت ندارد.

wiki: درس های فلسفه تاریخ