درزه

/darze/

لغت نامه دهخدا

( درزة ) درزة. [ دَ زَ ] ( ع اِ ) ابن درزة؛ فرزند خوانده ، و گویند فرزند کنیز که پدر وی شناخته نباشد. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).
- ابناء درزة ؛ مردمان سفله. ( دهار ).
- ام درزة ؛ کنیه دنیا. ( از دهار ) ( از لسان ).
- اولاد درزة ؛ فرومایگان. ( منتهی الارب ). سفله. ( اقرب الموارد ).
- || مردم درزی ودوزنده. ( منتهی الارب ). خیاطان. ( از اقرب الموارد ).
- || جولاهه. ( منتهی الارب ). بافندگان. ( از اقرب الموارد ).
درزه. [ دَ زَ / زِ ] ( اِ ) درز. چاک دوخته. ( برهان ). || دختر خردسال. ( از برهان ).

درزه. [ دَ زَ / زِ ] ( اِ ) درژه. توده و پشته علف و خار و خاشاک. ( برهان ). توده خاک و خاشاک و ریگ. ( آنندراج ). بسته. دسته : «اضغاث » جماعت «ضغث » بوده و ضغث درزه بود یاچیزی بود که بکار نیاید چون چوبهای باریک سخت باریک با آن قلماشهائی که بر سر آیند یا چون چیزهائی که کس را بکار نیاید چون از آن درزه بندند یا دسته بندند، آن را ضغث خوانند آن دسته و آن درزه را. ( ترجمه طبری بلعمی ). گفت آن صندوق بیار چون بیاورد درزه های نامه بیرون گرفت و پیش وی افکند گفت نگاه کن از همه کس به من نامه هاست که فرستاده اند یکی شیخ زکی و یکی شیخ... و این همه القاب است نه اسم. ( کشف المحجوب ).
چو پشته پشته در او درزه های خار و خسک
چو پاره پاره در آن خامه های ریگ روان.
انوری ( از آنندراج ).
او [ عوج بن عنق ] از دشت می آمد و درزه هیزم بر سر نهاده لایق او. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 119 ).

درزه. [ دَ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 134 هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و سر راه رمشک به کهنوج ، با 100 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. مزرعه کنار گاوان جزء این ده است ، و ساکنان آن از طایفه کامرانی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

درزه. [ دَ زَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان واقع در 73 هزارگزی خاور مشیز و چهار هزارگزی باختر راه مالرو چهارطاق به ده تازیان. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان
( اسم ) توده علف پشته خار و خاشاک .

فرهنگ معین

(دَ زِ یا زَ ) (اِ. ) = درز: ۱ - چاک دوخته . (پارچه )، درز. ۲ - دختر خردسال .
( ~. ) (اِ. ) = درژه : تودة علف ، پشتة خار و خاشاک .

فرهنگ عمید

پشته و تودۀ چیزی.
= درز

فرهنگستان زبان و ادب

{joint} [زمین شناسی] نوعی شکستگی در سنگ که براثر آن هیچ گونه جابه جایی در دو طرف سنگ مشاهده نمی شود
{seam, scar} [مهندسی مواد و متالورژی] شیارهای درزمانند موجی شکل و کم عمق در سطح قطعۀ ریختگی که به سبب انجماد سطحی زودهنگام مذاب به وسیلۀ لایه ای اکسیدی ایجاد می شود

دانشنامه عمومی

درزه (زمین شناسی). دَرزه ( انگلیسی: Joint ) به شکستگی با منشأ طبیعی در یک لایه یا مجوعه ای از سنگ ها گفته می شود که در امتداد آن شکستگی، حرکت یا جابجایی صورت نگرفته باشد. گرچه فرایند درزه ای شدن سنگ ممکن است به صورت مفرد نیز صورت گیرد، اما معمولاً به شکل گروهی از درزه ها شکل می گیرد که مجموعه درزه نامیده می شود. تفاوت درزه با گسل در این است که در گسل ها بین دو سطح شکستگی جابه جایی مشخص و قابل اندازه گیری صورت گرفته، در حالی که سطوح دو طرف درزه فاقد جابه جایی درزه ها فراوان ترین اشکال زمین شناسی ساختمانی هستند که در بیشتر سنگ ها یافت می شوند. این اشکال از لحاظ ظاهر، ابعاد و شکل قرارگیری دارای تنوع بسیاری بوده و در محیط های زمین ساختی گوناگونی روی می دهند. بسیاری اوقات ممکن است منشأ فشارهایی که باعث ایجاد شکستگی در سنگ و تشکیل درزه می شوند، نامشخص باشد. بخش عمده درزه ها در سنگ های مستحکم و مقاوم مانند ماسه سنگ، سنگ آهک، کوارتزیت و سنگ خارا پدید می آیند.
درزه ها ممکن است به صورت شکستگی های خالی یا پر از مواد و رسوبات یافت شوند. درزه هایی که توسط مواد رسوبی پر شده اند، رگه و درزه هایی که توسط ماگما پر شده اند آذرین تیغه ( دایک ) نامیده می شوند.
درزه ها در هوازدگی مکانیکی و شیمیایی و پایداری دامنه ها نیز دارای اهمیت بسیار هستند. درزه ها مهم ترین نقاط ضعیف در هر توده سنگ به شمار می روند و راه دسترسی اولیه رطوبت به درون سنگ را فراهم می سازند. الگوی متراکم و فشرده درزه ها باعث تسریع هوازدگی شیمیایی و به جاگذاشتن درزه های وسیع و بزرگ می شود. [ ۱]
درزه ها عامل مهمی در کنترل شکل زمین چهرها هستند. بیشتر زمین چهرهای گرانیتی مانند گنبدها ( نظیر کوه استون در ایالت جورجیای آمریکا و اولورو در استرالیا ) و قله های سنگی منفرد ( مانند صخره های هایتور در دورتمور بریتانیا ) توسط درزه ها کنترل می شوند. [ ۱]
عکس درزه (زمین شناسی)عکس درزه (زمین شناسی)

درزه (قلعه گنج). درزه، روستایی در دهستان رمشک بخش چاه دادخدا شهرستان قلعه گنج در استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۴۹ نفر ( ۶۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس درزه (قلعه گنج)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دَرزِه (joint)
در علوم زمین، شکاف قائم در سنگ، اغلب حاصل فشار، و معمولاً با چندین متر طول. در سنگ های دو طرف درزه هیچ نوع جابه جایی صورت نمی گیرد و از این رو با گسل تفاوت دارد. هوازدگیِ درزه ها، در سنگ هایی مانند سنگ آهک و گرانیت، موجب تشکیل عوارضی مثلِ سنگ فرش آهکی و تک قله ها می شود. درزه ها در سنگ های ساحلی غالباً محل فرسایشِ دریا و تشکیل عوارض فرسایشی، مانند غارها و حفره هایند.

مترادف ها

joint (اسم)
شریک، خط اتصال، مفصل، بند، لولا، زانویی، پاتوغ، درزه، بند گاه

فارسی به عربی

مفصل

پیشنهاد کاربران

بسته، نامه
سوزن در لری میشود:در زه darze و در اوستا دریز darez یعنی بند بست
بسته
( از بسته بندی )

بپرس