داعی صغیر
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] داعی صغیر لقب ابومحمد حسن بن قاسم بن الحسن بن علی بن عبدالرحمن (المعروف بشجری) بن القاسم بن الحسن بن امیر زید بن الحسن السبطبن امیرالمؤمنین علی علیه السلام، چهارمین حاکم دولت علویان طبرستان است. مدت حکومت وی از سال 304 تا 316 هجری به مدت 12 سال ثبت شده است.
بعد از مرگ سید ناصرکبیر (ناصرالحق) فرزند او سید ابوالحسین احمد ابومحمد، حسن بن قاسم را که شوهر دخترش بود از گیلان به طبرستان فراخواند و به فرمانروایی دولت علویان منصوب کرد. حسن بن قاسم از این زمان به داعی الی الحق یا داعی صغیر ملقب گردید.
پس از انتصاب حسن بن قاسم به فرمانروایی علویان؛ پسر دیگر ناصرکبیر یعنی ابوالقاسم جعفر که از این انتصاب ناراضی بود، تصمیم به مخالفت با حکومت داعی صغیر گرفت. وی برای مبارزه با داعی صغیر از محمد صعلوک حاکم سامانی شهر ری کمک خواست. محمد صعلوک نیز با پیشنهاد وی موافقت کرده و سپاهی عظیم در اختیار او گذاشت.
در سال 306 ابوالقاسم جعفر عازم طبرستان شد و آمل را فتح کرده و داعی صغیر به گیلان فرار کرد. ابوالقاسم جعفر در مدت حکومت خود ظلم و تعدی زیادی بر مردم کرد و سرانجام مردم بر ضد او شورش کردند و در سال 307 داعی صغیر به طبرستان بازگشته و زمام امور را بدست گرفت.
پس از تثبیت مجدد حکومت علویان، داعی صغیر یکی از سرداران با شهامت خود به نام لیلی بن نعمان به جنگ دولت سامانی فرستاد. این سردار دلاور پس از فتح سرزمین قومس (سمنان، شاهرود و دامغان امروزی) نیشابور را نیز فتح کرده و دستور داد تا خطبه به نام حسن بن قاسم بخواند.
ضربات مکرر و خسارات وارده از طرق علویان به حکومت سامانی منجر به آن شد که امیر سامانی با لشکری عظیم به لشکر علویان حمله کند و در جنگی بسیار سخت علویان شکست خورده و سردار علوی ایشان یعنی نعمان نیز کشته شود. در این حین امیر سامانی با تصمیم به رهایی از حکومت علویان و یکسره کردن وضعیت ایشان سپاهی به فرماندهی الیاس بن الیسع به طرف طبرستان فرستاد.
لشکر سامانی با سپاه علویان در گرگان روبرو شده و شکست سختی خورده و خود الیاس نیز کشته شد. امیر نصر سامانی برای جبران شکست خود سپاهی قریب به سی هزار نفر به گرگان اعزام کرد. داعی صغیر که تاب مقاومت برابر این سپاه عظیم را نداشت از آن منطقه فرار کرد. وی پس از مدتی توسط محمد بن شهریار، که یکی از مخالفینش بود، دستگیر شده و به حاکم ری تحویل داده شد. او نیز داعی صغیر را در قلعه الموت زندانی کرد اما پس از مدتی با کشته شدن حاکم ری داعی صغیر با همکاری یکی از یاران خود به نام خسروفیروز آزاد شد.
آخرین حاکم دولت علویان نیز مانند حاکم قبلی طبرستان یعنی ناصر کبیر به علت علایق دینی و مذهبی خود پس از گذشت مدتی از حکومت کناره گرفت و اداره حکومت خود را به پدر زن خود یعنی ابوالحسین احمد محول کرد و خود به فرمانروایی دینی و سیاسی طبرستان مشغول شد. در سال 311 ابوالقاسم جعفر و ابوالحسین احمد پسران ناصر کبیر بر ضد داعی صغیر طغیان کردند و با کمک چند تن از بزرگان طبرستان تصمیم به دستگیری داعی صغیر گرفتند.
بعد از مرگ سید ناصرکبیر (ناصرالحق) فرزند او سید ابوالحسین احمد ابومحمد، حسن بن قاسم را که شوهر دخترش بود از گیلان به طبرستان فراخواند و به فرمانروایی دولت علویان منصوب کرد. حسن بن قاسم از این زمان به داعی الی الحق یا داعی صغیر ملقب گردید.
پس از انتصاب حسن بن قاسم به فرمانروایی علویان؛ پسر دیگر ناصرکبیر یعنی ابوالقاسم جعفر که از این انتصاب ناراضی بود، تصمیم به مخالفت با حکومت داعی صغیر گرفت. وی برای مبارزه با داعی صغیر از محمد صعلوک حاکم سامانی شهر ری کمک خواست. محمد صعلوک نیز با پیشنهاد وی موافقت کرده و سپاهی عظیم در اختیار او گذاشت.
در سال 306 ابوالقاسم جعفر عازم طبرستان شد و آمل را فتح کرده و داعی صغیر به گیلان فرار کرد. ابوالقاسم جعفر در مدت حکومت خود ظلم و تعدی زیادی بر مردم کرد و سرانجام مردم بر ضد او شورش کردند و در سال 307 داعی صغیر به طبرستان بازگشته و زمام امور را بدست گرفت.
پس از تثبیت مجدد حکومت علویان، داعی صغیر یکی از سرداران با شهامت خود به نام لیلی بن نعمان به جنگ دولت سامانی فرستاد. این سردار دلاور پس از فتح سرزمین قومس (سمنان، شاهرود و دامغان امروزی) نیشابور را نیز فتح کرده و دستور داد تا خطبه به نام حسن بن قاسم بخواند.
ضربات مکرر و خسارات وارده از طرق علویان به حکومت سامانی منجر به آن شد که امیر سامانی با لشکری عظیم به لشکر علویان حمله کند و در جنگی بسیار سخت علویان شکست خورده و سردار علوی ایشان یعنی نعمان نیز کشته شود. در این حین امیر سامانی با تصمیم به رهایی از حکومت علویان و یکسره کردن وضعیت ایشان سپاهی به فرماندهی الیاس بن الیسع به طرف طبرستان فرستاد.
لشکر سامانی با سپاه علویان در گرگان روبرو شده و شکست سختی خورده و خود الیاس نیز کشته شد. امیر نصر سامانی برای جبران شکست خود سپاهی قریب به سی هزار نفر به گرگان اعزام کرد. داعی صغیر که تاب مقاومت برابر این سپاه عظیم را نداشت از آن منطقه فرار کرد. وی پس از مدتی توسط محمد بن شهریار، که یکی از مخالفینش بود، دستگیر شده و به حاکم ری تحویل داده شد. او نیز داعی صغیر را در قلعه الموت زندانی کرد اما پس از مدتی با کشته شدن حاکم ری داعی صغیر با همکاری یکی از یاران خود به نام خسروفیروز آزاد شد.
آخرین حاکم دولت علویان نیز مانند حاکم قبلی طبرستان یعنی ناصر کبیر به علت علایق دینی و مذهبی خود پس از گذشت مدتی از حکومت کناره گرفت و اداره حکومت خود را به پدر زن خود یعنی ابوالحسین احمد محول کرد و خود به فرمانروایی دینی و سیاسی طبرستان مشغول شد. در سال 311 ابوالقاسم جعفر و ابوالحسین احمد پسران ناصر کبیر بر ضد داعی صغیر طغیان کردند و با کمک چند تن از بزرگان طبرستان تصمیم به دستگیری داعی صغیر گرفتند.
wikiahlb: داعی_صغیر
دانشنامه آزاد فارسی
داعیِ صغیر (ح ۲۶۳ـ۳۱۶ق)
(شهرتِ حسن بن قاسم حسنی) از نوادگان امام حسن مجتبی (ع ) و آخرین فرمانروای علوی طبرستان . در زمان ناصر کبیر، منصب سپهسالاری داشت . پس از قیامی نافرجام برضد ناصر، در ۳۰۲ق روانۀ گیلان شد، اما با وساطت بزرگان حکومت علوی ، روابط آن دو التیام یافت. بعد از مرگ ناصر، بنابه وصیتش ، به امارت رسید، اما به سبب مخالفت ابوالقاسم جعفر و ابوالحسین احمد، فرزندان ناصر کبیر، و همچنین اتحاد آنان با سامانیان در ۳۰۶ق، حکومت داعی به خطر افتاد. او با یاری دیلمیان ، در جمادی الآخر ۳۰۷ق مجدداً قدرت را در دست گرفت . پس از تصرف گرگان ، سپهسالار خود لیلی بن نعمان را مأمور تصرف خراسان کرد. داعی همچنین برای تحکیم قدرتش به تعقیب اشراف محلی پرداخت. اما با تجدید عصیان فرزندان ناصر در ۳۱۱ق، به کوهستان گریخت. اتحاد ماکان کاکی با داعی و غلبۀ او بر اسفار ابن شیرویه در ۳۱۴ق، اعادۀ حکومت او را در پی داشت . اسفار به سامانیان پیوست و در حالی که داعی و ماکان، درصدد تصرف ری بودند، او طبرستان را تصرف کرد . تلاش داعی در مقابله با او، به جایی نرسید و عناصر ناراضی گیل و دیلم او را به قتل رساندند.
(شهرتِ حسن بن قاسم حسنی) از نوادگان امام حسن مجتبی (ع ) و آخرین فرمانروای علوی طبرستان . در زمان ناصر کبیر، منصب سپهسالاری داشت . پس از قیامی نافرجام برضد ناصر، در ۳۰۲ق روانۀ گیلان شد، اما با وساطت بزرگان حکومت علوی ، روابط آن دو التیام یافت. بعد از مرگ ناصر، بنابه وصیتش ، به امارت رسید، اما به سبب مخالفت ابوالقاسم جعفر و ابوالحسین احمد، فرزندان ناصر کبیر، و همچنین اتحاد آنان با سامانیان در ۳۰۶ق، حکومت داعی به خطر افتاد. او با یاری دیلمیان ، در جمادی الآخر ۳۰۷ق مجدداً قدرت را در دست گرفت . پس از تصرف گرگان ، سپهسالار خود لیلی بن نعمان را مأمور تصرف خراسان کرد. داعی همچنین برای تحکیم قدرتش به تعقیب اشراف محلی پرداخت. اما با تجدید عصیان فرزندان ناصر در ۳۱۱ق، به کوهستان گریخت. اتحاد ماکان کاکی با داعی و غلبۀ او بر اسفار ابن شیرویه در ۳۱۴ق، اعادۀ حکومت او را در پی داشت . اسفار به سامانیان پیوست و در حالی که داعی و ماکان، درصدد تصرف ری بودند، او طبرستان را تصرف کرد . تلاش داعی در مقابله با او، به جایی نرسید و عناصر ناراضی گیل و دیلم او را به قتل رساندند.
wikijoo: داعی_صغیر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید