دارما

لغت نامه دهخدا

دارما. ( اِ ) نوع سفید اشموسا. ( حکیم مؤمن ). اشموسا نام دارویی است.

دانشنامه عمومی

دارما یا درمه ( به سانسکریت: धर्म ) ، ( به انگلیسی: Dharma ) مفهومی در ادیان هندی تبار است که چندین معنی دارد اما معنای اصلی آن نظام گیتی است. مفهوم درمه قابل مقایسه با مفهوم اشه ( نظام گیتی ) در دین زرتشت است.
این ایده که رفتار در هماهنگی با درمه ( قانونمندی ذاتی جهان ) ، رسالت و وظیفه هر فرد است، از متون باستانی هندی و ایرانی سرچشمه می گیرد و این متون، خوش بختی بشر را در هماهنگ شدن با نظم و قاعده بنیادین جهان ( ارد یا اشه ) و برآوردن مطالبات این نظم و سامان بنیادین جهان دانسته اند.
در هندوگرایی ( هندوئیسم ) دارما را در معنی وظیفه و رسالت هر فرد در زندگی در نظر می گیرند. در زبان های هندی امروزی، دارما بیشتر در معنای کیش و آیین افراد استفاده می شود. واژه دارما، خود از ریشه هندوایرانی «دار» ( داشتن ) گرفته شده و از دیدگاه لغوی به معنای برپادارنده است. درمه از مفاهیم بنیادین فلسفه هندی است و اصلی است که کلیه مکاتب فلسفی هند آن را به نحوی از انحا قبول دارند.
دارما در آیین بودا: به طور کلی دارما در کتاب های بودایی به این معناهاست: سازندهٔ سرشت یک چیز، قاعده، قانون، آیین، تعلیم؛ دادگری، درستکاری، کیفیت؛ چیز، شناسهٔ دل؛ نمود.
دارما در آیین هندو: کلمهٔ دارما در سنت هندو نظام اخلاقی و جهانی ست و مفهوم فضیلت و عدالت و شریعت و قانون و آیین و حتی مذهب و دین را دربردارد.
دارما در آیین جین: مفهوم دارما در آیین جین به معنی نظام اخلاقی عالم، چنانچه در «ودا» دیده شده یا ناموس و شریعت و تکلیف شرعی، بدانگونه که در مکاتب و ادیان هندو بدان اشاره شده نیست. بلکه دارما در آیین جین یکی از شرایط حیات و حرکت ماده و ارواح است، یا به عبارت دیگر اصل حرکت و محیط ادراک ناپذیری است که در آن اجسام و ارواح حرکت می کنند.
عکس دارما
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دارْما (dharma)
در سانسکریت به معنی «عدالت، نظم». در دین هندو، آگاهی فرد از این که جزئی از نظام عالم است و لذا اخلاقاً مکلف به قبول موقعیت خود در زندگی است. در باور هندوان، مراعات صحیح دارما اثری مثبت در کارمای (سرنوشت) آنان دارد، زیرا امکان باززایی در طبقۀ اجتماعی بالاتر یا ساحتی عالی تر از وجود و بنابراین نزدیک ترشدن به هدف غایی یعنی رهایی از چرخۀ تناسخ را فراهم می آورد.

پیشنهاد کاربران

Dharma از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده است:
- Dhar با تلفظ دهار جمع Dhr با تلفظ دهر می باشد.
- ma با تلفظ ما ضمیر اول شخص جمع در زبان فارسی است.
دهار یعنی دهر ها و دهارما به معنای دهر های ما.
Dharma از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده است:
- Dhar با تلفظ دهار جمع Dhr با تلفظ دهر می باشد.
- ma با تلفظ ما ضمیر اول شخص جمع در زبان فارسی است.
دهار یعنی دهر ها و دهارما به معنای دهر های ما.
...
[مشاهده متن کامل]

چرخ دهار ما همان samsara با تلفظ سَم سَرا یعنی چرخه تولد و مرگ است.
طوریکه امروز میدانیم، قبل از پیدایش بودا چرخه تولد و مرگ توسط خردمندان و آموزگاران هندو از طریق گردش روان یا تناسخ شرح و توضیح و توجیه و تبیین می شده است و بودا حرکت چرخشی این چرخ یا زنجیره دایره وار را فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مقدور و امکانپذیر می دانسته و لذا شرح و توضیح آنرا از طریق تناسخ قاطعانه رد نموده است.
چرخه تولد و مرگ هندوان و گردونه مهر ایرانیان در اعصار دور دست تاریخ باستان قبل از پیدایش خطوط سه گانه میخی سومری و ایلامی و اُگاریتی و هیروگلیف مصریان و قبل از پیدایش نوآه ( نوح ) و به احتمال قوی و نزدیک به یقین در دوران غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار یعنی قبل از پیدایش کشاورزی و دامپروری حدود ده تا دوازده هزار سال پیش آفریده شده و لذا بدن متن نوشتاری به شکل سمبل های سنگی برای آیندگان به ارث باقی گذاشته شده اند. روی این دو سمبل سنگی دو سمبل دیگر هم وجود دارد یکی چلیپا و دیگری سواستیکا که بعدا به صلیب شکسته ( در اصل صلیب غلابی ) تعریف و ترجمه و تفسیر و تعبیر گردیده اند. ژرف ترین راز و معنای نهفته در پشت این دو سمبل سنگی از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه به بطور کوتاه و فشرده به شرح زیر می باشد: زندگی و عشق انسانی بطور متصل و پیوسته و خطی ( یعنی یکبار تولد یافتن و دیگر نمردن ) جاودانه نمی باشد بلکه منفصل یا منقطع و ناپیوسته و دایره وار و پشت سر هم و در طول همدیگر و هربار در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین تا رسیدن و یا بازگشتن به حالت بهشت برین به شکل وادی به وادی؛ منزل به منزل ؛ پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه.
از دیدگاه امروز چرخه تولد و مرگ هر فرد انسانی ( و هر موجود غیر زنده و زنده مفید دیگری ) فقط در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای کیهان یا جهان از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض امکان پذیر و میّسر و مقدور می باشد و نه از طریق دیگری از قبیل قبض یا جدایی روح بطور دائم از کالبد به اصطلاح مادی بهنگام فرا رسیدن لحظه مرگ و صعود و معراج آن در قالبی مثالی به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر از دیدگاه سه دین به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام ( در دو دین یهودیت و مسیحیت از عالم برزخ هیچگونه خبری در دست نمی باشد ) و یا مهاجرت روان بین عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت در بالا و عالم محسوسات یا طبیعت در پائین از دیدگاه افلاطون و یا از طریق گردش چرخه متافیزیکی ارسطو به شکل ماقبل - طبیعت - مابعد در یک جهان قدیمی و غیر حادث و باز و بیکران از نوع جهان ارسطوئی ( چرخه متافیزک ارسطو اقتباس چرخه تولد و مرگ هندوان و گردونه مهر ایرانیان می باشد ) و یا گردش حلول روان یا تناسخ از دیدگاه هندوان و مصریان ( دو نوع تناسخ کاملا متفاوت ) و یا پریدن جان از قفس تنگ خاکی و پرواز آن بطور شتابان در ترک جهان فانی - مادی بسوی جهان باقی - معنوی از دیدگاه ادیبان و شاعران و عارفان پارسی زبان.
نتیجه اینکه پیام شاد جاودانه بودن عشق و زندگی به عنوان برترین هدیه معنوی و امید بخش از طرف نوآه ( نوح ) ؛ آبراهام ( ابراهیم ) ؛ موسا ( موسی ) ؛ زرتشت ( سرده ست ) ؛ بودا ( بود ده ) و ایسا ( عیسی ) برای انسان به ارمغان آورده نشده است بلکه توسط خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این سمبل های سنگی اشاره شده در بالا.
راز و معنای ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر سمبل های چلیپا و سواستیکا از دیدگاه آن خردمندان روشن ضمیر بطور مختصر و کوتاه و فشرده به شرح زیر بوده است : هر فرد انسانی چه مرد و چه زن حد اقل دارای دو جنبه یا دو بُعد انسانی می باشد، یعنی بطور همزمان و در عین واحد هم مرد و هم زن روی همدیگر ؛ یکی اصلی و واقعی و عینی و شهودی و تجربی و پدیدار شده ( فنومنی ) و دیگری فرعی و غیبی و باطنی و غیر تجربی یا پدیدار نشده ( نوومنی ) . این دو نیم زوج در آفرینش اولیه یا بنیادین و یا آغازین همین واقعیت و طبیعت در کنار هم و بطور همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی و در سرای خاص و ویژه خویش و هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند و در قدم اول با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به روش غیر همجنس یا هترو. اما پس از پایان آن زندگی بسیار طولانی با کمیت و کیفیت بهشت برین و آغاز سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان در طول سلسله طویل و دایره وار دهر ها یعنی سلسله نظم ها و زندگی های دنیوی دیگر بموازات هم و در یک دنیا از مادر متولد نمی شوند بلکه پشت سر هم و در طول همدیگر و در دو دنیای مستقل از همدیگر با هدف زوجیت با غیر و تجربه عشق به غیر و تولید مثل از طریق آمیزش جنسی با غیر و بعد از یک دور کامل این چرخ گردون ( پس از وقوع آخرین مه بانگ ) دوباره باهم و از نو آفریده خواهند شد و همان زندگی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین و عشق خویشتن را دوباره از نو تجربه خواهند نمود و آن زندگی و عشق هم دوباره به پایان خواهد رسید و همین سفر مقطعی و نزولی و صعودی از نو در یک مدار و مرتبه و درجه تکاملی برتر از حالت فعلی آغاز خواهد گردید بدون پایان. هدف غائی یا نهائی این سفر این است که هرکدام از زندگی های دنیوی فراوان با مراتب و درجات مختلف تکاملی بین دو حد یکی نهایت نقصان و امکان اخس ( اولین زندگی دنیوی پس از وقوع اولین مه بانگ در پائین ترین مدار و مرتبه و درجه تکاملی ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی ( آخرین زندگی دنیوی در بالاترین مدار و مرتبه و درجه تکاملی دنیوی قبل از وقوع آخرین مه بانگ ) در نوع خاص و ویژه خویش به سطح بهشت برین ارتقاء و صعود یابند که به گذر بینهایت زمان نیاز خواهند داشت.
فرق بین هندوان و بودائیان این است که هندوان معتقدند که قبل از موعد مقرر و از پیش تعیین شده نمی توان از این چرخ پیاده شد و به حالت موکشا یعنی سعادت و آرامش کامل رسید، اما بودائیان بر اساس راه هشت لایه ای پیشنهاد شده توسط بودا بر این بینش و باور اند که قبل از فرا رسیدن موعد مقرر و از پیش تعیین شده می توان از آن پیاده شد و به حالت نیروانا رسید.
اما همانطور که در بالا بیان شد ، پیاده شدن از گردونه مهر ایرانیان و چرخه تولد و مرگ هندوان در عمل بطور مطلق محال و غیر ممکن می باشد.
موکشای هندوان و نیروانای بودائیان و جینوت زرتشتیان و باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند از دیدگاه حکمت های موسا و ایسا و محمّد یکی می باشند. دو داستان مشترک و بنیادی سه دین به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوا مطمئنن و یقینن و بدون شک و تردید دو افسانه خیالی - اوهامی - ابهامی بیش نبوده و نمی باشند و لذا محتوای آن دو داستان از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آنها ( موسا و محمّد ) ابلاغ نگردیده است.
واژه های مفرد و جمع دهر و دهار در پشت پرده ظاهر لفظی حامل یک راز و معنای ژرف به شکل زیر می باشند : این دو واژه هم از راست و هم از چپ تا حرف ه قابل تلفظ اند و می توان هر کدام از آنها را به شکل دو کلمه پشت سر هم نوشت : ده ره ؛ ده راه.
تفسیر : هر فرد انسانی در پشت سر و در پیش رو و پای خود دارای ۱۰ راه می باشد که بطور موازی و در کنار هم طی نمی شوند بلکه در طول هم و پشت سر همدیگر و از این ده راه فقط یکی به هرکدام از افراد انسانی این دنیا تعلق دارد و توسط وی طی می شود و ۹ راه دیگر به ۹ انسان دیگر تعلق دارند و توسط آنان طی می گردند. آن نُه انسان و این انسان در بهشت برین عضو یک خانواده خودی بوده اند مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی.
واژه سانسکریت در اصل و ریشه به زبان فارسی به شکل " زان سِکری ت " به معنای دانش رمزی بوده است. لذا علم حضوری و حکمت اصیل اشراقی آن خردمندان گم نام یعنی محتوای آن دانش رمزی در پشت پرده ظاهر سمبل ها و اعداد و چند نام و واژه و رسم هفت سین پنهان و تاکنون کشف نگردیده اند.
ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان که در طول اعصار بعدی تا کنون زیر هزاران خروار خاکستر و خار و خاشاک پرستش و ستایش ایزدان و اهریمنان و دیوان و تفاسیر اشتباه مدفون گردیده اند.
دو تا از آن واژه ها مندرج در اوستای نوشتاری می باشند؛ یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه.
در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را به درد نیاورده باشد، لازم به اشاره می دانم که معرفت یا شناخت انسان به خود و خداوند غیر از محتوای دانش و شناخت علمی تقریبا برابر با صفر می باشد.

نظام گیتی
هشدار: این واژه به واژه ی " کارما " وابسته است و شایسته و بایسته است که باهم خوانده شوند!
واژه سانسکریت: از خانواده هندو ایرانی - زبان باستان ایران و هند! -
اسم پسرانه - دَهرما، dharma برگرفته شده از سانسکریت است!
...
[مشاهده متن کامل]

دار: درخت، چوب، تخته - خانه، سرا، اندرون - نظم، قاعده، قانون ( کانون ) ، هنجار، دادیک، فردید، فرسار -
داشتن، دارا بودن، مالکیت، پاییدن، نگهداری
این واژه دارِ ما بوده است که اندک اندک و در پی گذشت زمان دارما شده است!
معنی: درخت زندگی ما، خانه عملکرد ما، اَشای ( در دین مَزدَیَسنا ) پیدایش ما -
چهارچوب ( چارچوب ) هستی ما، قانون های ( کانون های ) کاینات برای ما -
بر پا دارندگی هدفِ هستی ما، پاییدن از سرشت های ما، نگهداری از دادیک های زندگی ما
چرخ دارما که نشان پرچم هند است و شباهت آن با سه پند بزرگ زرتشت یا سپاس ( سه پاس ) :
پندار نیک ( هومَت ) - گفتار نیک ( هوخت ) - کردار نیک ( هورِشت )
چرخِ دارما که هشت پر دارد ( نشانه ستاره هشت پر آناهیتا ) >>> نمادی برای راه اصیل هشتگانه!
که به سه گروه دسته بندی می شود:
الف ) بینش ( سانسکریت: پَرگیا ) :
1. دیدگاه ( نگرش ) درست یا نیک
2. خواسته ( نیّت ) درست یا نیک
ب ) اخلاق مداری ( سانسکریت: شیلا ) :
3. گفتار درست یا نیک ( هوخت )
4. کردار درست یا نیک ( هورِشت )
5. زندگی ( هستی ) درست یا نیک
ج ) تمرکز ( کانون ) روانی ( سانسکریت: سامادی ) :
6. کوشش ( تلاش ) درست یا نیک
7. اندیشه ( پندار ) درست یا نیک ( هومَت )
8. مُراقبه ( درون پویی یا پایی ) درست یا نیک
آیین دارما ( چرخ دارما ) : ما را به سوی خداوند راهنمایی می کند و سبک ( الگو ) درست زندگی کردن را به ما می آموزد!
امیدوارم کُد ( رمز: کارما، دارمایِ ) >>> زندگی مان را از یاد نبریم!

بپرس