خیری

/xeyri/

لغت نامه دهخدا

خیری. [ را ] ( ع ص ) مرد نیکو و گزیده بسیارخیر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). خَیری ̍. منه : رجل خیری. || زن نیکو و گزیده بسیارخیر. منه : امراءة خیری. ( منتهی الارب ).

خیری. [ خ َ را ] ( ع ص ) مرد نیکو و گزیده بسیارخیر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). خیری ̍.

خیری. [ خ َ رَی ْی ] ( ص نسبی ) منسوب است به خیره که عبارت است از جد محمدبن عبدالرحمن. ( از انساب سمعانی ).

خیری. ( اِ ) صفه. ایوان. طاق. رواق. ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) ( فرهنگ جهانگیری ) :
روزیش خطر کردم و نانش بشکستم
بشکست مرا دست و برون کرد ز خیری.
مشفق بلخی.
خیری خانه گر خراب شده ست
غم مخور تا بخانه معمور است.
انوری.
من ز خیری بتا بخانه شوم
که نه من لنگم و نه ره دور است.
( از فرهنگ جهانگیری ).

خیری. ( اِ ) خبازی. ( از ناظم الاطباء ). خیرو. ( برهان ). گل زرد خوشبوی بود. ( صحاح الفرس ). گلی است زردرنگ و میان آن سیاه. ( براهین العجم ). گلی است زردرنگ که میان آن سیاه باشد و آنرا همیشه بهار گویند. گلی است و انواع آن بسیار است یکی از آنها سیاه رنگ است و آنرا خیری خطایی می گویند و دیگری بنفش است و آنرا خیری میردینی و خیری هفت رنگ نامند و یکی دیگر سفید و سرخ و صحرایی است و خیری خزامی گویند و نوع دیگر زرد است و آنرا خیری شیرازی نامند و گل همیشه بهار همان است. ( از برهان قاطع ). مرحوم دهخدا می گویند امروز در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان خیری بفتح خاء به یاء زده و راء مکسوره به یاء کشیده شب بوی زرد را گویند که برگ بی پرز دارد برخلاف شب بوهای سرخ و الوان دیگر که برگش کرک دارد. در ترجمه صیدله آمده است : در بعضی مواضع او را شب بوی گویند زیرا که در شب بوی او قوی بود و اهل عراق انواع او را منثور گویند. ( از ترجمه صیدله ). خیرو.خجسته. عصیفر منثور. هبس. نمام. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به «خیری » در تحفه حکیم مؤمن شود :
مجلس باید ساخته ملکانه
از گل و از یاسمین و خیری الوان.
رودکی.
رخم بگونه خیری شده ست از انده و غم
دل از تفکر بسیار خیره گشت و دژم.
خسروانی.
نورد بودم تا ورد من مورد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد
کنون گران شدم و سرد و نانوردشدم بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

گل همیشه بهار، گل شب بو
( اسم ) صفه ایوان طاق رواق .
نیکوکاری بسیار

فرهنگ معین

(خِ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - گل شب بو. ۲ - گل همیشه بهار.
(اِ. ) صفه ، ایوان ، رواق .

فرهنگ عمید

۱. صفه، ایوان.
۲. طاق، رواق.
۱. (زیست شناسی ) = شب بو: ترکش خیری تهی از تیر خار / گاه سپر خواست گهی زینهار (نظامی۱: ۲۹ ).
۲. (صفت ) [قدیمی، مجاز] زرد.

گویش مازنی

/Khiri/ خرمایی – قهوه ای - گیاهی خودرو

دانشنامه عمومی

خیری ( انگلیسی: Kherei ) حاکم بر شهر زانتوس در منطقه لیکیه در زمانی که آناتولی بخشی از شاهنشاهی هخامنشی بود.
دانش امروز ما از لیکیه از اروپای دوران قدیم عمدتاً از باستان شناسی می آید که در این منطقه به طور غیرعادی غنی است.
او یا برادرش خریگا ممکن است صاحب ستون هرمی زانتیان بوده باشند.
خیری یکی از آخرین فرمانروایان لیکیایی بود که فرمان ضرب سکه را صادر کرد. پس از ۳۶۰ سال قبل از میلاد، منطقه لیکیا به تصرف ماسول، دودمان کاریان درآمد.
پرتره روی سکه های خیری، سلسله ای را نشان می دهد که تاج ساتراپهخامنشی را بر سر دارد.
عکس خیری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خِیْری (wallflower)
خِیْری
گیاهی پایا، با گل هایی به رنگ ارغوانی، قهوه ای، زرد، نارنجی، قرمز، و معطر. به علت دارا بودن گل های زیبایش در بسیاری نواحی پرورش می یابد. این گیاه دارای برخی خواص دارویی است، اما به علت وجود ماده ای سمی در آن دیگر مصرف نمی شود. با نام شب بو نیز معروف است. نیز ← شب بو

پیشنهاد کاربران

نوعی از شب بو زرد رنگ بدون کلک را گویند
حسین
خیری

بپرس