خیبری

/xeybari/

لغت نامه دهخدا

خیبری. [ خ َ ب َ ری ی ] ( ص نسبی ) انتساب است به خیبر که قلعه و حصنی معروف است بچند منزلی مدینه. ( از انساب سمعانی ) :
بشو زی امامی که خط پدرش است
بتعویذ خیرات مر خیبری را.
ناصرخسرو ( دیوان چ دانشگاه ص 143 ).
- جهود خیبری ؛ یهودی اهل خیبر. مثل جهود خیبر. عهدشکن و منافق و بخیل.

خیبری. [ خ َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان گناباد و 6 هزارگزی شمال خاوری گناباد و 4 هزارگزی شمال شوسه عمومی بیرجند به گناباد. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری و 839 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان گناباد و ۶ هزار گزی شمال خاوری گناباد و ۴ هزار گزی شمال شوسه عمومی بیرجند به گناباد .

دانشنامه عمومی

خیبری یکی از روستاهای شهرستان گناباد در استان خراسان رضوی است.
این روستا در شمال شهر گناباد واقع شده و با آن ۵ کیلومتر فاصله دارد. از جنوب به روستای دلویی متصل است ولی با وجود وصل بودن این دو روستا، اهالی آن دو لهجه متفاوت دارند. قنات های سه روستای دلویی و خیبری و مند یک مادرچاه مشترک دارند.
میوه جات خیبری به داشتن کیفیتی بالا مشهورند.
نام این روستا در کتاب «تاریخ حافظ آبرو» ( ۸۲۳ قمری ) ذکر شده است.
عکس هوایی
عکس خیبری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس