خوراسگان

لغت نامه دهخدا

خوراسگان. [ خوَ/ خ ُ ] ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان جی بخش حومه شهرستان اصفهان واقع در چهارهزاروپانصدگزی خاور اصفهان ، متصل براه اصفهان به یزد. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 8936 تن سکنه. آب آن از زاینده رود و قنات و چاه. شغل اهالی زراعت و گله داری واز صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است. راه شوسه و یک باب دبستان و پست و بهداری و در حدود 34 باب دکان بدانجاست. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

قصبه ای است از دهستان جی بخش حومه شهرستان اصفهان متصل براه اصفهان به یزد . این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و ۸۹۳۶ تن سکنه .

دانشنامه عمومی

خوراسْگان، شهر سابق و اکنون منطقه ۱۵ شهر اصفهان است. این شهر در سال ۱۳۴۳ از به هم پیوستن ۸ روستای ابهر ( ابرجی ) ، راران، بوزان، پزوه، ارداجی، سلطان آباد، جی شیر، خیادان و کنگاز تاسیس شد. [ ۲] در سال ۱۳۹۲، خوراسگان به عنوان پانزدهمین منطقه شهر اصفهان، به آن ملحق شد. از آثار باستانی این منطقه میتوان به مناره راران - برج کبوتر در کردآباد - حمام نقاشی در محله مسجدعلی میتوان اشاره کرد.
پس از حمله اعراب به ایران عده ای از مردم کوفه مهاجرت کرده و در روستای پزوه ساکن شدند.
خوراسگان، سرزمین خورشید؛ قرن ها پیش از این، در عصر پیشدادیان، در جلگه شمالی زاینده رود جایی که از پس دیواره شرقی کوه هایش خطه خشک کویر مرکزی آغاز می شود، سرزمینی بود آباد و مسکون که «گابایاگی» می نامیدند و در بعضی از متون کهن از آن با عنوان «رشورجی» نام برده اند. [ ۳]
بطلمیوس، جغرافیدان یونانی از آن به «اصبدانه» یاد کرده است و بعدها و به عصر هخامنشیان «اسپادانا» نامیده شد و آن جایی بود که سپاه ملوک ایران باستان، در آن جمع می شدند و از آنجا به اطراف ایران گسیل داده می شدند. اسپادانا از کلمه «اسپاه» است و آن به معنی «سپاه» آمده و «ان» برای نسبت بوده است. [ ۴]
این کلمه بعدها در تداول کلام عامه، تبدیل شد به کلمه «اسپاهان» و در نهایت به «اصفاهان» و «سپاهان» و «اصفهان» تغییر یافت.
و اصبدانه[ نیازمند منبع] خود مرکب بود از دو شهر بزرگ و آباد و همجوار و هر دو بر ساحل شمالی زاینده رود. یکی «شهرستان» و دیگری «جی»؛ و هم از آن عهد کهن در حاشیه شرقی جی، قصبه ای بود آباد که «خوراسگان»اش می نامیدند و چون بر سر راه اصفهان به خاوران و یزد و کرمان واقع شده بود، «دروازه شرقی» و همچنین «دروازه خور» اش نامیدند.
خوراسگان در تاریخ مدت ۷۰ روز پایتخت ایران بوده است. [ ۵]
مصوبه الحاق شهر خوراسگان در شهر اصفهان در ۱۳۹۲ برای اجرا تصویب شد. [ ۶]
واژه خوراسگان از نظر لغوی به صورت های گوناگونی درآمده است مانند: خراسجان، خراستجان، خوراسکان. محتمل است خوراسگان از دو کلمه خور + اسکان تشکیل شده باشد[ نیازمند منبع] که خور به معنای خورشید و اسکان به معنای محل سکونت و تابش خورشید است. همچنین ممکن است خوراسگان ترکیبی باشد از خور + اسه + گان که خور در فارسی کهن به معنای خورشید، اسه در فارسی کهن به معنای محور[ نیازمند منبع] و گان پسوند مکان است که در نام بسیاری از شهرهای دیرینِ ایرانی به مانند آذربایگان، زنگان، ارسنگان و نیز در نام برخی از روستاها و محلات اصفهان همچون کرگان، تلواسگان و پُل ورگان آمده است. این ریشه شناسی به حقیقت نزدیکتر است چرا که اسکان واژه ای عربی است که احتمال ترکیب آن با واژه کهن خور ضعیف است. این احتمال نیز وجود دارد که خوراسگان ریشه شناسی ای مشابه خراسان داشته باشد چراکه خُر در خراسان را به معنای خور گرفته اند. البته برخی پژوهشگران نیز احتمال داده اند برای ریشه شناسی این نام و دیگر نام های کهنی همچون جی، ارداجی، گورت، اسپارت و… باید به زبان های مرده آریایی و پیش از آریایی مراجعه کرد. [ ۷]
عکس خوراسگانعکس خوراسگانعکس خوراسگان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

شهری در ۸ کیلومتری شرق اصفهان، در بخش مرکزی شهرستان اصفهان. با ارتفاع ۱,۵۷۰ متر، در دشتی، سر راه اصفهان به نائین، قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل و خشک و جمعیت آن ۸۶,۰۶۳ نفر است (۱۳۸۵).

پیشنهاد کاربران

خوراسگان
به دومعنی است
یکی محل اسکان خورشید
و یکی محل محور خورشید
خوراسگان= اخورا سا گان / اخوراساشان
خورا=اخورا/ اهورا /خدا
سا=همه
گان=دانا
اخورا همه دانا
گاو نر مقدس
خواستگاه خورشید

بپرس