پاسخ به عبدالرضا:
1 - حمداله حمدی شاعر قرن پانزده ترکیه عثمانی می فرماید:
نادان عندلیب ( بلبل ) را گنجشک تصور می نماید و ترک بلور را شیشه
2 - با توجیه شما شاید آخماق از احمق عربی گرفته شده باشد
... [مشاهده متن کامل]
3 - این اتیمولوژی واژه فارسی �خون� :
Fars�a χūn خون "kan" s�zc�ğ�nden alıntıdır. Fars�a s�zc�k Avesta ( Zend ) dilinde aynı anlama gelen vohunī s�zc�ğ� ile eş k�kenlidir. Bu s�zc�k Proto - İranca ( Ana - İranca ) aynı anlama gelen yazılı �rneği bulunmayan *χʷahun s�zc�ğ�nden evrilmiştir.
خونگر خودش کلمه ای تورکی است که از دو جزو خون و گر ساخته شده خون از فعل آخماق به معنی حاری شدن گرفته شده است ریشه ان آخ بوده و آخ ین = آخین یعنی جریان با افتادن آ به صورت خین وخون درفارسی به کار میرود
... [مشاهده متن کامل] گر هم همان پسوند ار اسم ساز تورکی است نه اینکه خونگر فارسی به عربی برود از انجا به ارامی سغدی وغیره اینها خنده دار است
پاسخ به عبدالرضا:
1 - پیش از وارد شدن به این سایت از مواد توهم زا بهره نبرید.
2 - در کل زبانهای ترکی یک همچین چیزی که نوشته اید موجود نبوده و نیست.
3 - خینچ نیز واژه فارسی است به معنای نفس نفس زدن و صدای که از لذت جنسی بر می آید.
... [مشاهده متن کامل]
4 - خنجر عربی شده واژه فارسی �خونگر� می باشد این واژه از زبان فارسی به شکل خونگره وارد زبان آرامی و خونگر وارد زبان سغدی شده است.
خنجر کلمه ای تورکی است که از فعل خینجیماق به معنی قیمه کردن ریز کردن گرفته شده ریشه آن خینجی بوده که وقتی { ار} اسم فاعلی بدان اضافه می شود به شکل خینجیر وبه معنی برنده و ریز کننده در امده وبه شکل خنجر وارد فارسی شده است منبع خینجماق در لغتنامه شاهمرسی
خنجر: خنج کننده. خنج در لری یعنی بریدن. خنجش کرد یعنی انداختش. خنج ر=خنجر: برنده.
خنجر عربی شده واژه فارسی �خونگر� می باشد این واژه از زبان فارسی به شکل خونگره وارد زبان آرامی و خونگر وارد زبان سغدی شده است .
چاقو و خنجر به معنای دشنه ست
وسیله ای مانند چاقو اما با کارایی شمشیر. ترکیب شمشیر و چاقو. شمشیر کوچک🗡️
واژه خنجر
معادل ابجد 853
تعداد حروف 4
تلفظ xanjar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( خَ جَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی xanjar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
معنی رهش:سرخ وسفید
واژه ی خنجر برگرفته از خونگر است.
خنجر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " خنجر" می نویسد : ( ( ریشه و خواستگاه خنجر بر من روشن نیست ، اگر ستاگ واژه خنج باشد ، آن را می توان ریختی از هنج شمرد که در " آهنجیدن" ، به معنی بدر کشیدن و آهیختن به کار برده شده است . بر این پایه ، معنای بنیادین و نخستین خنجر " آنچه از نیام به در می کشند " می توانسته است بود. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( همان تیز خنجر کشید از نیام
نه بگشار راز و نه برگفت نام . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 319. )
در زبان ترکی به خنجر "خَشْگار " یا خَشْگَر گفته می شود به معنی ابزاری که خَش می اندازد .
آهن خشک، تیغ، چاقو، شمشیر، دشنه، قمه، کارد، نیزه، سرنیزه
دشنه با خنجر ( خونگر ) متفاوت است دشته و خنجز نباید با هم اشتباه گرفته بشوند. �دشنه� ( به انگلیسی: Stiletto )
خنجر در اصل فارسی است در زبان عربی به جای حرف ( ج ) ( گ ) گذاشته می شودو چون در زبان عربی این حرف را نداریم مثلا . ( گرگان ، جرجان ) ( گوگل ، جوجل ) بعد از فراموش شدن خون گر و کاربرد بیشتر خنجر این کلمه جایگزین کلمه خون گر شده.
دشنه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)