خمیره
/xamire/
مترادف خمیره: ذات، سرشت، طبیعت، طینت، نهاد، جوهر، جوهره، مایه، اساس، رکن، ترکیب
برابر پارسی: سرشت
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
خمیره (زمین شناسی). خمیرهٔ یک سنگ ( به انگلیسی: Matrix ) ، خردترین تودهٔ ماده است که می تواند دانه های بزرگ یا بلورها را به همراه دانه های ریز ماده در خود جای دهد. خمیرهٔ سنگ آذرین خود از بلورهای ریزدانه، معمولاً میکروسکوپی، ساخته شده است که بلورهای بزرگتر در میان آن ها تعبیه شده است. بافت سنگ سماق نشان دهندهٔ چندین مرحله سردشدگی تفتال است. برای نمونه الماس های آفریقای جنوبی معمولاً از خمیره ای از سنگ رس هوازده شده مانندی ( کیمبرلیت ) معروف به خاک زرد بدست می آید.
خمیرهٔ سنگ های رسوبی مواد رسوبی ریزدانه ای مانند رس یا لای اند که دانه های درشت تر در آن ها جای گرفته اند. همچنین گاهی به سنگی که سنگواره در آن پدید آمده بود هم خمیره گفته می شد.
• ویکی پدیای فرانسوی
• ویکی پدیای انگلیسی
• مقاله های خرد زمین شناسی
• سنگ شناسی
• مقاله های دارای واژگان به زبان انگلیسی
• همه مقاله های خرد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفخمیرهٔ سنگ های رسوبی مواد رسوبی ریزدانه ای مانند رس یا لای اند که دانه های درشت تر در آن ها جای گرفته اند. همچنین گاهی به سنگی که سنگواره در آن پدید آمده بود هم خمیره گفته می شد.
• ویکی پدیای فرانسوی
• ویکی پدیای انگلیسی
• مقاله های خرد زمین شناسی
• سنگ شناسی
• مقاله های دارای واژگان به زبان انگلیسی
• همه مقاله های خرد
wiki: خمیره (زمین شناسی)
جدول کلمات
مترادف ها
نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منش
خلاصه، معنی، فروهر، وجود، هستی، عمده، خمیره، اسانس، ذات، ماهیت، گوهر، عین
غیرت، گرمی، جنس، فطرت، جرات، خمیره
خمیر، پول، خمیره
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
شاکله
خمیر ترش