خشایار
فرهنگ اسم ها
معنی: دلیر، نیرومند، نام دو تن از پادشاهان هخامنشی، ( اَعلام ) نام دو تن از شاهان هخامنشی ) خشایارشای اول: شاه [، پیش از میلاد] پسر و جانشین داریوش اول، که آتن را تسخیر کرد و آتش زد، در جنگ دریایی با یونان شکست خورد و به ایران بازگشت، ) خشایارشای دوم: شاه ایران [ پیش از میلاد] که پس از روز پادشاهی به دست برادرش کشته شد، ( در اعلام ) پادشاه هخامنشی و پسر داریوش که مادرش آتوسا دختر کورش بود، تغییر یافته خشایارش، مرکب از خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر، شاه دلیر نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی
برچسب ها: اسم، اسم با خ، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
پیشنهاد کاربران
خشایار؛ یاری رساندن با خوشنودی و رضایت خاطر، پروردگار خاشع، پادشاه خوشنود، پروردگار عالم
خضوع؛ اَخذ نمودن گرما و انرژی و آرامش با فروتنی و تواضع از مَأْخَذِ نور از پروردگار خاشع
خشوع؛ دادن انرژی و آرامش با خوشنودی و خوشی و رضایت خاطر از خَشیَّتِ خاشع به خضوع خاضع.
... [مشاهده متن کامل]
خَشیَّت: اصطلاح خَشیَّت إلهی یعنی خوشنودی و خوشی و رضایت پروردگار یعنی هرکاری که خدا رو خوش بیاد.
خضوع امری که مرتبط با اعمال فروتنانه بنده ی خدا و خشوع امری که مرتبط با خشایار هستی و پرودگار بنده نواز می باشد.
خشایار خاشع؛
نیمه شب بود،
ماه، مانده در پُشت اَبر گناه
ماه، بی تاب، تابناک ولی تَبناک
با دلی تابیده و دِلتَنگ،
دِلِ بی تاب، دِلِ دِلْتنگِ خدا
تَبِ عشق، چَند عُضوَش
با ذکری به تسبیح خدا
به زلالی آب مَحْرَم کرد
قَطَراتش به خُضوع اُفتان شد
خُضوعِ قَطرات، به وُضوح
مُوعظه ها در قَطَراتِ وُضوع؛
نخورَد آب زمینی که بلند است
اَعضای وضوع، به تَواضع به خُضوع
پای رفتن، عزم در نور رفتن
مرغ ملاقات، با دلی عاشق
عازم، به اُمید، به تلاقی، به لقاء
حق جو، یادبودش، حق گو
سجاده باز، درِ رحمت نیز باز
خوف حق داشت، دلش لرزان بود
عَرق شَرم گناه بر جَبین غَلطان بود
بَنده از بَندِ گناه گریزان بود
نور مهتاب، راکع به رکوع
به تسبیح خدا به سجود
نور مهتاب در کوچه ی عشق
در کوچه پس کوچه ی باغ
مُعَطَّر، عطر گل ریحان، گل نعناع
با ذکر دعا، تکیه بر دیوار خدا
نردبانی ساخت از نور، تا اوج فضا
تا بدانجا که روح، رقصان شد
چون گل پیچک، تَنیدش بر آن
تا بدانجا که گلبرگ گل پیچک،
چون گلبرگی از گل نیلوفر،
نیلفروشان، نیلگون، ناله کنان،
به اِعاده، اُورادی از اُوراق دعا
رسید، دستش، بر صورت ماه
ماهِ سَماوات، در مَعرَضْ، از مَأْخَذ نور
جازم، زِخَشیَّت به پرداختِ جَزا
آئینه، به اِنعکاس نور خدا
نورِ صورت، نور زیبای خدا
پیامی در خواب، زعریکه، زعرش خدا
می خواند به خَشیَّت به خشوع
مرغ مَمیجَک، مرغ ملاقات خدا
مرغ عشقم، بازهم برگرد
سوی رَبَّت، رَبِّ دِلتَنگ خودت،
به رضایت، به فراقت به رفاقت
باز گرد، با دل و جان باز گرد.
سید مهدی موسوی میرکلائی
� یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی �؛ تو ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت رجوع کن در حالی که هم تو از او راضی هستی و هم او از تو، پس در سلک بندگانم در آی، و در بهشتم وارد شو.
خضوع؛ اَخذ نمودن گرما و انرژی و آرامش با فروتنی و تواضع از مَأْخَذِ نور از پروردگار خاشع
خشوع؛ دادن انرژی و آرامش با خوشنودی و خوشی و رضایت خاطر از خَشیَّتِ خاشع به خضوع خاضع.
... [مشاهده متن کامل]
خَشیَّت: اصطلاح خَشیَّت إلهی یعنی خوشنودی و خوشی و رضایت پروردگار یعنی هرکاری که خدا رو خوش بیاد.
خضوع امری که مرتبط با اعمال فروتنانه بنده ی خدا و خشوع امری که مرتبط با خشایار هستی و پرودگار بنده نواز می باشد.
خشایار خاشع؛
نیمه شب بود،
ماه، مانده در پُشت اَبر گناه
ماه، بی تاب، تابناک ولی تَبناک
با دلی تابیده و دِلتَنگ،
دِلِ بی تاب، دِلِ دِلْتنگِ خدا
تَبِ عشق، چَند عُضوَش
با ذکری به تسبیح خدا
به زلالی آب مَحْرَم کرد
قَطَراتش به خُضوع اُفتان شد
خُضوعِ قَطرات، به وُضوح
مُوعظه ها در قَطَراتِ وُضوع؛
نخورَد آب زمینی که بلند است
اَعضای وضوع، به تَواضع به خُضوع
پای رفتن، عزم در نور رفتن
مرغ ملاقات، با دلی عاشق
عازم، به اُمید، به تلاقی، به لقاء
حق جو، یادبودش، حق گو
سجاده باز، درِ رحمت نیز باز
خوف حق داشت، دلش لرزان بود
عَرق شَرم گناه بر جَبین غَلطان بود
بَنده از بَندِ گناه گریزان بود
نور مهتاب، راکع به رکوع
به تسبیح خدا به سجود
نور مهتاب در کوچه ی عشق
در کوچه پس کوچه ی باغ
مُعَطَّر، عطر گل ریحان، گل نعناع
با ذکر دعا، تکیه بر دیوار خدا
نردبانی ساخت از نور، تا اوج فضا
تا بدانجا که روح، رقصان شد
چون گل پیچک، تَنیدش بر آن
تا بدانجا که گلبرگ گل پیچک،
چون گلبرگی از گل نیلوفر،
نیلفروشان، نیلگون، ناله کنان،
به اِعاده، اُورادی از اُوراق دعا
رسید، دستش، بر صورت ماه
ماهِ سَماوات، در مَعرَضْ، از مَأْخَذ نور
جازم، زِخَشیَّت به پرداختِ جَزا
آئینه، به اِنعکاس نور خدا
نورِ صورت، نور زیبای خدا
پیامی در خواب، زعریکه، زعرش خدا
می خواند به خَشیَّت به خشوع
مرغ مَمیجَک، مرغ ملاقات خدا
مرغ عشقم، بازهم برگرد
سوی رَبَّت، رَبِّ دِلتَنگ خودت،
به رضایت، به فراقت به رفاقت
باز گرد، با دل و جان باز گرد.
سید مهدی موسوی میرکلائی
� یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی �؛ تو ای روح آرام یافته، به سوی پروردگارت رجوع کن در حالی که هم تو از او راضی هستی و هم او از تو، پس در سلک بندگانم در آی، و در بهشتم وارد شو.
خشایار . KhashA به معنی آشکار ، پیدا ، روشن ، از ریشه اوستایی akhshAna سانسکریت Aksha
بخش دوم واژه یار yAr برگردان rya از ریشه ری ri به معنی پادشاه حاکم ، نگاه کنید به واژه شهریور و شهریار ، هر دو یک واژه هستند و به معنی شاه یا همان ری ri هست
بخش دوم واژه یار yAr برگردان rya از ریشه ری ri به معنی پادشاه حاکم ، نگاه کنید به واژه شهریور و شهریار ، هر دو یک واژه هستند و به معنی شاه یا همان ری ri هست
خشایار: این نام در اوستایی: خشا xshA ( شاه، پادشاه ) و یار ( یار ـ یاور ) بوده که یار به معنی یاور در پهلوی آمده و بی شک در اوستایی در واژه ی یاورنه yAvarana ( مومن، با ایمان ) آمده است که بی شک یاور نیز بوده که یاورنه از آن ساخته شده است. پس خشایار یعنی یاور پادشاه.
همین ک اسمم اصالت داره خودش ی دنیاس بماند ک ب کوروش وصلم بماند چقدر افتخار افرین بوده این خشایار شاه
یعنی هشایار یا همون هشیار وآگاه
خشایار =خشی یار ، فاتح یونان ( آتن ) کلا معانی خوبی میده و واس همین خاطر بنده میخوام اسم پسر آینده مو خشایار بزارم فدای خشی جوووونم بشم ، واسم شادی بیاره
اهورامزدا یاورتان
اهورامزدا یاورتان
Xerxes ( ایکس ِار ایکس ِاس ) علاوه بر تحلیل ارائه شده توسط دوست گرامی خوشا یار می تواند به دو هجا به شکل زیر تفکیک شود : Xer Xes .
X در زبان یونانی معمولا خ تلفظ می شود و دو هجای بالا می توانند به شکل زیر تلفظ و ترجمه شوند : خَیر خیز.
... [مشاهده متن کامل]
خیز ریشه در مصدر خزیدن و خیزش به معنای بلند شدن و حرکت کردن. لذا نام خیر خیز هم به معنای سرچشمه خیر و هم به معنای حرکت کردن بسوی خیر می باشد. خیر یکی از صفات خداوند متعال می باشد و این نامگذاری نشانه این است که والدین خشیار شاه قبل از پیدایش دین مسیحیت به سرچشمه خیر آسمانی و حرکت انسان بسوی آن منبع خیر باور داشته اند. Pharao با تلفظ فَرا او که لقب حکمرانان مصر باستان می باشد و به خشیار شاه هم به عنوان لقب دکترای افتخاری در گسترش مرز و محیط امپراتوری هخامنشی به اقصا نقاط دور است، از طرف خردمندان مصری به وی هدیه داده شده بود، همانطوریکه پیداست از دو واژه فارسی ساخته شده است ؛ یکی فَرا به معنای بالا و دیگری او یعنی ضمیر سوم شخص مفرد هم نزدیک و آشکار و عینی و واقعی هم دور و نا آشکار و غیبی. یعنی خدای روی زمین که یک تصویر آبکی از خدای آسمانی باشد. واژه آلمانی Abbild با تلفظ آب بیلد به معنای عکس و کپی می باشد و پیشوند Ab در زبان امروز آلمانی به معنای آب نمی باشد. اما به احتمال قوی در زبان قدیمی دور دست ، واژه ترکیبی آب بیلد شاید به معنای عکس یا تصویر آبکی بوده است در رابطه با باور مسیحیان اولیه که انسان را عکس خداوند می پنداشته اند ، ساخته شده است. آبکی بودن این تصویر به این معناست که پس انعکاس تصویر حقیقت روی آب بر اثر حرکت امواج ، تصویر کج و معوج می شود و بخشی از حقیقت بخوبی منعکس نمی گردد، یعنی جنبه زنانگی خداوند نادیده گرفته می شود و فقط جنبه مردانگی وی روی سطح آب یا روی قرص ماه چهارده باقی می ماند که ریش هم دارد ، یعنی اثر باقی مانده از شق شدگی یا خوردگی به دو نیمه را در اعصار دور دست. Atheosa با تلفظ آتئوسا از سه هجا به شکل زیر ساخته شده : A با تلفظ آ مخف آغازین و با تلفظ اَ مخف ازلی می باشد و theo با تلفظ تئو نام خداوند به زبان های یونانی و رومی و پسوند sa با تلفظ سا به معنای شبیه و مثل و مانند و با تلفظ زا به معنای زاینده. لذا نام زیبای آتسوا دو معنا دارد ؛ یکی مثل و مانند خدا و دیگری زاینده خدا و یا خدا زاده . در سوره 112 قرآن آیه لَم یَلَد و لَم یولَد . . . به احتمال قوی و قریب به یقین نه تنها در مقابله با باور دین مسیحیت یعنی ایسا را پسرِ خدا پنداشتن، بیان گشته بلکه شاید در مقابله با دو یا سه معنای نام آتوسا.
X در زبان یونانی معمولا خ تلفظ می شود و دو هجای بالا می توانند به شکل زیر تلفظ و ترجمه شوند : خَیر خیز.
... [مشاهده متن کامل]
خیز ریشه در مصدر خزیدن و خیزش به معنای بلند شدن و حرکت کردن. لذا نام خیر خیز هم به معنای سرچشمه خیر و هم به معنای حرکت کردن بسوی خیر می باشد. خیر یکی از صفات خداوند متعال می باشد و این نامگذاری نشانه این است که والدین خشیار شاه قبل از پیدایش دین مسیحیت به سرچشمه خیر آسمانی و حرکت انسان بسوی آن منبع خیر باور داشته اند. Pharao با تلفظ فَرا او که لقب حکمرانان مصر باستان می باشد و به خشیار شاه هم به عنوان لقب دکترای افتخاری در گسترش مرز و محیط امپراتوری هخامنشی به اقصا نقاط دور است، از طرف خردمندان مصری به وی هدیه داده شده بود، همانطوریکه پیداست از دو واژه فارسی ساخته شده است ؛ یکی فَرا به معنای بالا و دیگری او یعنی ضمیر سوم شخص مفرد هم نزدیک و آشکار و عینی و واقعی هم دور و نا آشکار و غیبی. یعنی خدای روی زمین که یک تصویر آبکی از خدای آسمانی باشد. واژه آلمانی Abbild با تلفظ آب بیلد به معنای عکس و کپی می باشد و پیشوند Ab در زبان امروز آلمانی به معنای آب نمی باشد. اما به احتمال قوی در زبان قدیمی دور دست ، واژه ترکیبی آب بیلد شاید به معنای عکس یا تصویر آبکی بوده است در رابطه با باور مسیحیان اولیه که انسان را عکس خداوند می پنداشته اند ، ساخته شده است. آبکی بودن این تصویر به این معناست که پس انعکاس تصویر حقیقت روی آب بر اثر حرکت امواج ، تصویر کج و معوج می شود و بخشی از حقیقت بخوبی منعکس نمی گردد، یعنی جنبه زنانگی خداوند نادیده گرفته می شود و فقط جنبه مردانگی وی روی سطح آب یا روی قرص ماه چهارده باقی می ماند که ریش هم دارد ، یعنی اثر باقی مانده از شق شدگی یا خوردگی به دو نیمه را در اعصار دور دست. Atheosa با تلفظ آتئوسا از سه هجا به شکل زیر ساخته شده : A با تلفظ آ مخف آغازین و با تلفظ اَ مخف ازلی می باشد و theo با تلفظ تئو نام خداوند به زبان های یونانی و رومی و پسوند sa با تلفظ سا به معنای شبیه و مثل و مانند و با تلفظ زا به معنای زاینده. لذا نام زیبای آتسوا دو معنا دارد ؛ یکی مثل و مانند خدا و دیگری زاینده خدا و یا خدا زاده . در سوره 112 قرآن آیه لَم یَلَد و لَم یولَد . . . به احتمال قوی و قریب به یقین نه تنها در مقابله با باور دین مسیحیت یعنی ایسا را پسرِ خدا پنداشتن، بیان گشته بلکه شاید در مقابله با دو یا سه معنای نام آتوسا.
نام خشیایار به حروف لاتین به شکل Xerxes نوشته و تلفظ آن" اِکس اِر اِکس اِس " می باشد.
خوانندگان گرامی فارسی زبان و ایرانی که به زبان آلمانی آشنایی دارند، می توانند بدانند مشروط بر اینکه بخواهند که در زبان آلمانی ضمیر سوم شخص مفرد و مذکر Er و خنثا Es نوشته و به ترتیب اِر و اِس تلفظ می شوند. حال نام خشایار با حروف لاتین از چهار هجا ساخته شده است که دو تا از آنها همان ضمیر سوم شخص مذکر و خنثا می باشند و دو تای دیگر هرکدام X می باشند. این حرف لاتین معادل هیچ چیز دیگری در زبان فارسی نمی باشد غیر از عکس. و ضمایر سوم شخص اشاره به خداوند دارند یا دارای جنس مذکر و یا خنثا . در این نامگذاری به این دلیل جنس موئنث بکار برده نشده است که خشیار پسر بوده است و نه دختر. لذا از دیدگاه والدین این نام به زبان فارسی " اِکس اِر اِکس اِس " به معنای این بوده است که فرزند ما عکس خداوند می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
لذا ایده عکسِ عکس از دیدگاه افلاطون ( یعنی طبیعت یا عالم محسوسات عکس یا کپی ناقص عالم ایده های کامل و پایدار و خوب و زیبا ست ) و پس از وی از دیدگاه نوافلاطونیان یعنی ساکّس ( ساکاس ) آمونی و شاگرد وی به نام پلوتین ( فلوتین ) و شاگرد پلوتین به نام پور فیریوس ( فرفوریوس ) و باور مسیحیان به اینکه انسان عکس یا کپی خداوند است، همگی بدون استثناء ریشه در همان نام خشایار ایرانی دارند. تلفظ اروپایی عنوان سلسله هخامنشیان به شکل مفرد " آخه منی " یا " آخِ منی " می باشد. از زبان ایزد دانا و توانا یعنی خداوند متعال خطاب به انسان ، این عنوان به معنای " تو نتیجه آه یا دَم من هستی " می باشد. لذا سر سلسله این خاندان خودرا دَم یافته یا دریافت کننده زندگی از طرف خداوند می دانسته اند.
خوانندگان گرامی فارسی زبان و ایرانی که به زبان آلمانی آشنایی دارند، می توانند بدانند مشروط بر اینکه بخواهند که در زبان آلمانی ضمیر سوم شخص مفرد و مذکر Er و خنثا Es نوشته و به ترتیب اِر و اِس تلفظ می شوند. حال نام خشایار با حروف لاتین از چهار هجا ساخته شده است که دو تا از آنها همان ضمیر سوم شخص مذکر و خنثا می باشند و دو تای دیگر هرکدام X می باشند. این حرف لاتین معادل هیچ چیز دیگری در زبان فارسی نمی باشد غیر از عکس. و ضمایر سوم شخص اشاره به خداوند دارند یا دارای جنس مذکر و یا خنثا . در این نامگذاری به این دلیل جنس موئنث بکار برده نشده است که خشیار پسر بوده است و نه دختر. لذا از دیدگاه والدین این نام به زبان فارسی " اِکس اِر اِکس اِس " به معنای این بوده است که فرزند ما عکس خداوند می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
لذا ایده عکسِ عکس از دیدگاه افلاطون ( یعنی طبیعت یا عالم محسوسات عکس یا کپی ناقص عالم ایده های کامل و پایدار و خوب و زیبا ست ) و پس از وی از دیدگاه نوافلاطونیان یعنی ساکّس ( ساکاس ) آمونی و شاگرد وی به نام پلوتین ( فلوتین ) و شاگرد پلوتین به نام پور فیریوس ( فرفوریوس ) و باور مسیحیان به اینکه انسان عکس یا کپی خداوند است، همگی بدون استثناء ریشه در همان نام خشایار ایرانی دارند. تلفظ اروپایی عنوان سلسله هخامنشیان به شکل مفرد " آخه منی " یا " آخِ منی " می باشد. از زبان ایزد دانا و توانا یعنی خداوند متعال خطاب به انسان ، این عنوان به معنای " تو نتیجه آه یا دَم من هستی " می باشد. لذا سر سلسله این خاندان خودرا دَم یافته یا دریافت کننده زندگی از طرف خداوند می دانسته اند.
فکر میکنم "خدا یار" یا "در پناه خدا" معنی بده
به نظر بنده خشایار = خشاه یار
در پارسی باستان و میانه به شاه خشاه میگفتند پس معنی این نام میشود یار پادشاه.
در پارسی باستان و میانه به شاه خشاه میگفتند پس معنی این نام میشود یار پادشاه.
به معنی دلیرونیرومند در عین بخشندگی
قوی تر از اب
خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر - شاه دلیر
شاه شاهان دیگر معنی این اسم میباشد
اهورا مزدا نگهدارتان باد
XERXESSASANIAN
شاه شاهان دیگر معنی این اسم میباشد
اهورا مزدا نگهدارتان باد
دلاور، شجاع
در زبان لری به شادی و خوشی، خشی می گویند خشی در کلمه خشایار همان خوشی و شادی است و آر به معنی آورنده است.
خشایار: خوشی آور، شادی آور، یاور و نگاهبان شادیها.
در یکی از کتیبه ها خشایار شاه خود را نگاهبان شادی ها معرفی کرده است.
خشایار: خوشی آور، شادی آور، یاور و نگاهبان شادیها.
در یکی از کتیبه ها خشایار شاه خود را نگاهبان شادی ها معرفی کرده است.
اسمِ بسیار پر معنی و زیبا و کمیاب هستش!
بنظرم بزرگترین خیانت رو مهران غفوریان در سریال زیر آسمان شهر به این اسم کرد چون جذبه این اسم رو پایین آورد البته کم رنگ کردن اسامی اصیل ایرانی سیاست صدا و سیماست
دوستان عزیز دل چی میگین واقعا یار خوش دلدار خوشینا چیه لین وسط معنی اسمش همون شاه دلیر یا شاه مردانه و ریشه کاملا ایرانی داره
خش ایار یعنی شادی اور
خشایار می تواند به معنی "یار خوش" هم باشد.
لر ها وقتی می خواهند به کسی بگویند: خوبی؟ سلامتی؟
می پرسند :خشی؟
پس " خش یار " می شود "یار خوب" "یار خوش "
لر ها وقتی می خواهند به کسی بگویند: خوبی؟ سلامتی؟
می پرسند :خشی؟
پس " خش یار " می شود "یار خوب" "یار خوش "
درپارسی به مردبزرگ بزرگ مرد نیز میگویند جا داره که به عرض تون برسونم. صفت درقدیم هرگاه پیش از یک اسم می آمده روی هم تشکیل اسم میداده بزرگ مرد اسم هست. کلمه خوش که همه بهتر میدونید خیلی جاها بدون و نوشته
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
میشه مثل خوشنود=خشنود. . . به نظربنده کلمه خشایار. . . یار خوش بوده یعنی خوشایار. که بعدهادر گذشت زمان و تحول گفتاری خشایار شده.
اسم خشایار برگرفته از زبان لری و بختیاریس ، خشَیار یاخشایار بعمنی یارنیکِ خَش به زبان لری به معنی خوب یانیک است یار هم که همون معنی یار رو میده اسم بردیا هم همینطور کما اینکه ما اسم بردی هنوز داریم تو بختیاری های قدیم بَرد به معنی سنگ سخت یاصخره است که از محکم واستوار هم میاد
مادر خشایار آتوسا همسر داریوش بزرگ بعد از کودتاى یکی از فرماندهان داریوش به هگمتانه پناهنده میشود و در یکی از معابد زرتشتی فرزند خود را به دنیا می آورد و بزرگان زرتشت اسمش را خشایارشا به معنای شاهی که در پناه و یاری خدا قرار دارد گذاشتند . در واقع خشایار به معنی خدایار یا در پناه خدا میباشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)