[ویکی فقه] خسوف و کسوف غیرعادی از نشانه های غیر حتمی ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد.
در روایات کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر یا اول همان ماه یکی از نشانه های ظهور یاد شده است. «کسوف» در روزهای نخست و روزهای آخر ماه و «خسوف» در روزهای میانی ماه، طبیعی و عادی است؛ ولی خورشیدگرفتگی در وسط ماه یا ماه گرفتگی در اوایل یا آخر آن، ظاهرا امری غیرعادی است و دیدن آن، امکان ندارد. امام باقر (علیه السّلام) فرمود: «دو نشانه پیش از قیام قائم پدید خواهد آمد: یکی گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و دیگر، گرفتن ماه در آخر آن.» مردی به امام (علیه السّلام) عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! کسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟! » حضرت فرمود: آری من آنچه را گفتم به آن داناتر هستم. این ها دو نشانه اند که واقع شدن آن ها، از زمان هبوط حضرت آدم (علیه السّلام) سابقه ندارد.
فلسفه خسوف و کسوف غیرعادی
فلسفه این نشانۀ غیرعادی همانند برخی نشانه های دیگر می تواند بیدار کردن مردم، از خواب غفلت و یقین به امر ظهور باشد. به عبارت دیگر، خداوند سبحانه و تعالی در آستانۀ ظهور، برای اقامۀ حجت بر مردم و مطمئن ساختن یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ظهور آن حضرت، چنین پدیده هایی را بر خلاف معمول و به گونۀ معجزه محقق می سازد.برخی بر این باورند خسوف و کسوف، به گونۀ یاد شده، در چهارچوب حوادث طبیعی و عادی نیز قابل بررسی و تبیین است و برای آن، احتمال ها و توجیه هایی ذکر کرده اند. البته به این توجیه ها نیازی نیست؛ زیرا هیچ اشکالی ندارد که پدیدار شدن آن ها به صورت معجزه باشد؛ چون در جهت اقامه حجت و تقویت حق و هدایت مردم است و با قانون معجزه، ناسازگاری ندارد. به علاوه این نشانه، از نشانه های حتمی ظهور نیست و در روایات، به ناگزیر بودن آن اشاره نشده است؛ ازاین رو نمی توان خسوف و کسوف غیرعادی را از نشانه های قطعی و مسلم ظهور به شمار آورد.
در روایات کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر یا اول همان ماه یکی از نشانه های ظهور یاد شده است. «کسوف» در روزهای نخست و روزهای آخر ماه و «خسوف» در روزهای میانی ماه، طبیعی و عادی است؛ ولی خورشیدگرفتگی در وسط ماه یا ماه گرفتگی در اوایل یا آخر آن، ظاهرا امری غیرعادی است و دیدن آن، امکان ندارد. امام باقر (علیه السّلام) فرمود: «دو نشانه پیش از قیام قائم پدید خواهد آمد: یکی گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و دیگر، گرفتن ماه در آخر آن.» مردی به امام (علیه السّلام) عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! کسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟! » حضرت فرمود: آری من آنچه را گفتم به آن داناتر هستم. این ها دو نشانه اند که واقع شدن آن ها، از زمان هبوط حضرت آدم (علیه السّلام) سابقه ندارد.
فلسفه خسوف و کسوف غیرعادی
فلسفه این نشانۀ غیرعادی همانند برخی نشانه های دیگر می تواند بیدار کردن مردم، از خواب غفلت و یقین به امر ظهور باشد. به عبارت دیگر، خداوند سبحانه و تعالی در آستانۀ ظهور، برای اقامۀ حجت بر مردم و مطمئن ساختن یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ظهور آن حضرت، چنین پدیده هایی را بر خلاف معمول و به گونۀ معجزه محقق می سازد.برخی بر این باورند خسوف و کسوف، به گونۀ یاد شده، در چهارچوب حوادث طبیعی و عادی نیز قابل بررسی و تبیین است و برای آن، احتمال ها و توجیه هایی ذکر کرده اند. البته به این توجیه ها نیازی نیست؛ زیرا هیچ اشکالی ندارد که پدیدار شدن آن ها به صورت معجزه باشد؛ چون در جهت اقامه حجت و تقویت حق و هدایت مردم است و با قانون معجزه، ناسازگاری ندارد. به علاوه این نشانه، از نشانه های حتمی ظهور نیست و در روایات، به ناگزیر بودن آن اشاره نشده است؛ ازاین رو نمی توان خسوف و کسوف غیرعادی را از نشانه های قطعی و مسلم ظهور به شمار آورد.
wikifeqh: خسوف_و_کسوف_غیرعادی