خسروی

/xosravi/

معنی انگلیسی:
sovereignty, throne

لغت نامه دهخدا

خسروی. [ خ ُ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب بسلطنت و پادشاهی. ( ناظم الاطباء ) :
ندانست مرد جوان زال را
برافراخت آن خسروی یال را.
فردوسی.
بر آن باره خسروی برنشست
یکی تیغ هندی گرفته بدست.
فردوسی.
خروشان بسر برپراکند خاک
همه جامه خسروی کرده چاک.
فردوسی.
سیه جوشن خسروی در برش
درخشان درفش کئی بر سرش.
فردوسی.
در زمان سوی تو فرستادی
رخش با زین خسروی و ستام.
فرخی.
بدان طالع که پشتش را قوی کرد
پناهش بارگاه خسروی کرد.
نظامی.
سرت زیر کلاه خسروی باد
بخسروزادگان پشتت قوی باد.
نظامی.
- خم خسروی ؛ خمها که از زیر خاک پیدا آرند انباشته از زر و سیم و مانند آن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- خسروی کاخ ؛ قصر سلطنتی :
چو با حاجب شاه گستاخ شد
پرستنده خسروی کاخ شد.
فردوسی.
- خسروی گاه ؛ تخت خسروی :
چو خسرو ورا دید بنواختش
بران خسروی گاه بنشاندش.
فردوسی.
- دیبه ٔخسروی ؛ نوعی پارچه بوده است. ( یادداشت بخط مؤلف ).
|| خسروانی. شاهانه. سلطنتی. ( از ناظم الاطباء ) :
نوشتن بیاموختش پهلوی
نشست سرافرازی و خسروی.
فرخی.
پدر در خسروی دیده تمامش
نهاده خسرو پرویز نامش.
نظامی.
|| نوعی از عرق شراب. ( ناظم الاطباء )؛ خسروانی :
دین من خسرویست همچو میم.
- باده خسروی ؛ می از جنس شراب خسروی :
اگر شب ازدر شادیست و باده خسرویا
مرا نشاط ضعیف است و درددل قویا.
اعجمی شاعر ( از المعجم فی معاییر اشعار العجم ).
- می خسروی ؛ می خسروانی :
می خسروی خواست طایر بجام
نخستین زغسانیان برد نام.
فردوسی.
|| نوعی خربزه است. ( یادداشت بخط مؤلف ). || نوعی گوارش. رجوع به گوارش خسروی شود. || زبان دری. زبان فارسی :
زبانها نه تازی و نه پهلوی
نه چینی نه ترکی و نه خسروی.
فردوسی.

خسروی. [ خ ُ رَ ] ( اِخ ) نام او جمال الدین ابوبکربن المساعد، مکنی به ابوالمشاهد و از شاعران دربار غزنویان است. گویند لقب خسروی بدانجهت گرفت که معاصر ملک خسرو غزنوی آخرین شاه غزنویان بود و بدان نسبت تخلص خود را خسروی کرده است او را خسروی بخارائی نیز می گویند. این ابیات از اوست :بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

محمد باقر میرزا کرمانی بن محمد رحیم میرزا بن دولتشاه شاعر ( و. ۱۲۶۶ ف. ۱۳۳۸ ه. ق. ).وی در غالب علوم متداول از صرف و نحو و منطق و حکمت و فقه و اصول و تاریخ و بدیع و عروض و معانی و بیان بهره کافی داشت و در شاعری تابع قدما بود. آثاراو عبارتند از : دیبای خسروی در تاریخ ادبیات عرب شامل قریب ۳٠٠٠٠ بیت شمس و طغرا وماری و نیسی و طغرل و همای که بسبک رمانهای اروپایی نوشته شده . تشریح العلل در عروض تذکره اقبال نامه در ترجمه شاعران کرمانشاه ترجمه الهیئه و الاسلام تالیف سید محمد علی شهرستانی . دیوانش مشتمل بر قصاید و غزلیات بطبع رسیده .
۱ - ( صفت ) منسوب به خسرو پادشاهی شاهانه. ۲ - در خور پادشاه لایقشایسته. ۳ - نوعی از عرق شراب . یا خم خسروی . ۱ - خم سلطنتی . ۲ - خمی که در آن مسکوکات قدیم باشد .
دهی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در ۱۷ هزار گزی جنوب باختری قاین و سه هزار گزی باختر شوسه عمومی قاین به بیرجند جلگه معتدل آب از قنات محصول : غلات و زعفران شغل اهالی : زراعت و مالداری و قالیچه بافی و راه مالرو است .

فرهنگ معین

(خُ رَ )(ص نسب . )۱ - شاهانه . ۲ - درخور پادشاه .

فرهنگ عمید

۱. مربوط به خسرو.
۲. (حاصل مصدر ) پادشاهی.
۳. لایق و درخور پادشاه، شاهانه.
۴. [مجاز] خوب.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خسروی (آبادی). خسروی، آبادی مرزی در مغرب ایران، در استان کرمانشاه می باشد.
آبادی خسروی در مغرب استان کرمانشاه در حدود بیست کیلومتری جنوب غربی شهر قصرشیرین قرار دارد و مرکز دهستان الوند در بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین است. این آبادی در ارتفاع ۲۵۰ متری از سطح دریا، در دشتی قرار دارد که فلات ایران را به جلگه بین النهرین پیوند می دهد و میان قصرشیرین و شهر خانقین (در عراق) گسترده است. رود الوند یا آب حُلْوان در جنوب خسروی، پس از مشروب ساختن آبادیهای دهستان الوند، بخشی از مرز ایران و عراق را تشکیل می دهد و با نام حلوان وارد خاک عراق می شود.
جایگاه اقتصادی خسروی
اعتبار خسروی به جایگاه مواصلاتی و گذرگاهی آن میان فلات مرتفع ایران و جلگه پست بین النهرین در قدیم و نقش سوق الجیشی آن در سرحدّ خاک ایران و عراق در سده اخیر است. این آبادی در مسیر یکی از قدیم ترین راههای بازرگانی کشور قرار دارد که از گذشته محل عبور مسافر و کالا بوده است (رجوع کنید به پاطاق). قدمت خسروی به درستی روشن نیست اما مشخص است که از دوره صفوی به آن توجه جدّی شده است.
خسروی در دوره صفوی
در دوره صفوی، کاروان سرای شاه عباسی در محل آبادی احداث شد. در دوره قاجار نیز کاروان سرای دیگری روبه روی کاروان سرای شاه عباسی به نام بانی آن، علیمردان خان (احتشام الملک)، احداث شد. خسروی در زمان ناصرالدین شاه، کچل کچل یا کچل کچلان نام داشته و مهم ترین معبر ایران برای ورود به خاک عراق بوده است. در اوایل دوره پهلوی، مهندس حسین علی خان هندسی (متوفی ۱۳۱۱ش) ساختمان گمرک آن جا را بنا کرد که بر توسعه خسروی تأثیر نهاد. در دهه ۱۳۳۰ش، بناهای مهم دولتی و دفاتر نمایندگان شرکتهای باربری در آن قرار داشت؛ در همین دوره خسروی ۱۵۰ سکنه داشت که به فارسی و کردی سخن می گفتند و کشاورزی دیم و تولیدات دامی داشتند.
خسروی در جنگ ایران و عراق
...

[ویکی فقه] خسروی (ابهام زدایی). خسروی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل بوده و یا در معانی ذیل به کار رفته باشد: • خسروی (آبادی)، آبادی مرزی در مغرب ایران، در استان کرمانشاه• تفسیر خسروی، تالیف علیرضا میرزا خسروانی • سید عبدالحسین خسروی همدانی ، فرزند حکیم سید رضا خسروی همدانی، از علما و اطبا• محمد بن علی خسروی سرخسی، خسروی سرخسی، ابوبکر محمدبن علی، شاعر قرن چهارم• محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی، خسروی کرمانشاهی، محمدباقرمیرزا، شاعر و نویسنده سده سیزدهم
...

دانشنامه عمومی

خسروی (قائنات). خسروی روستایی در دهستان قائن بخش مرکزی شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۸۴ نفر ( در ۲۸ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس خسروی (قائنات)

خسروی (نهبندان). خُسرَوی یکی از روستاهای بخش سرداران عربخانه شهرستان نهبندان در استان خراسان جنوبی است. این روستا در فاصله تقریبی ۱۵۲ کیلومتری بیرجند از مسیر سربیشه و سهل آباد و ۱۱۹ کیلومتری از مسیر بیرجند، مود، مختاران و در فاصله ۱۱۲ کیلومتری نهبندان از مسیر شوسف و سهل آباد قرار گرفته است. جمعیت آن بنابر آمار سرشماری سال ۱۳۸۵، ۳۴ نفر بوده است. [ ۱] نام پیشین این روستا کلاته سنجتی بوده است. و فامیل اهالی روستا مرادی و براتی می باشد.
عکس خسروی (نهبندان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

اما ریشه شناسی واژه خسرو
خسرو یک واژه ایرانی کهن است
نام چند تن از شاهان ساسانی هم بوده
به طور کلی پادشاه معنی میشه
در فارسی باستان خشتر خشثر بوده
مثلا هوو خشتره سومین شاه ماد به بیان امروزی "خوب خسرو" می شود
...
[مشاهده متن کامل]

شاید هم خانواده های امروزی ش فراموش شده باشن
و ریشه امروزی نشه براش آورد
اما در پیشینه ش شکی نیست

آقای رضایی
منم نمیتونم باور کنم حماسه ترکی قرقیزی مناس ۵۰۰هزاااااار بیت داشته باشه اما چون دانشمندان گفتن هست پس ماهم میگیم چشم! مانند شما فاز عقل کلی نمی گیریم!
شاهنامه هایی که تا کنون یافت شده اند میان ۴۹هزار تا ۵۵هزار بیت داشته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

علت های این اختلاف زیاد بسیارند از جمله فساد کتاب ها و دستبرد هایی که میشود و یا از آنجا که شاهنامه یک جهان باز بوده قطعا برخی دوست داشته اند سلیقه خود را هم در آن دخیل کنند البته که به اصل داستان ضربه ای وارد نشده برای نمونه این سروده معروف:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی!
این سروده بینهایت زیبا و خردمندانه و سنگین در چند نسخه شاهنامه وجود دارد اما استاد خالقی مطلق آن را پیوندی می داند و سروده شخص فردوسی نمیداند.
با این حال از ذوق هنری بسیار بالای نویسندگان شاهنامه نمی توان چشم پوشید مانند بیت بالا یا این بیت:
به روز نبرد آن یل ارجمند
به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
درید و برید و شکست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست
این بیت سروده فردوسی نیست اما در چند بیت شاهنامه آمده و بهترین نمونه برای آرایه ای است که آن را "لف و نشر" مینامیم.
شمشیر - درید - سر
خنجر - برید - سینه
گرز - شکست - پا
کمند - ببست - دست
استاد جلال خالقی مطلق که صددرصد بزرگترین شاهنامه پژوه تاریخ هستند و چندین دهه از زندگی خود را برای گردآوری سره ترین و درست ترین شاهنامه فردوسی گذاشته اند شمار ابیاتی از شاهنامه که صددرصد توسط خوده فردوسی سروده شده اند را پیرامون ۴۸هزار بیت می دانند و شاهنامه ویرایش وی همین اندازه بیت داره
ایشان ابیاتی که در ستایش خلفا و امیرالمومین هست را درست و ابیات عرب ستیزانه را الحاقی می دانند و با بررسی ۲۰نسخه خطی این نسخه کم نقص را گرد آورده اند.
میپذیرم برخی عقاید فاسد خود را شعر کرده و به فردوسی پاک دوخته اند اما اینکه بگیم فردوسی مثلا هزار بیت سروده ۴۷هزار بیت دیگش الحاقیه چرت و پرته!
در ضمن
سلجوقیان و عثمانیان و صفویان شیفته شاهنامه بودند
سلجوقیان با طغرل و آلپ ارسلان و برکیارق آمدند
اما با کیخسرو و کی قباد و کیکاووس رفته اند.
دهن ما هندی ها سرویس! عجب فرهنگ خفنی داریم!

شاهنامه فردوسی مجموعه ای از داستان های کهن اوستایی و تاریخ واقعی است
رخدادهای گفته شده از زمان کیومرث ( آغاز سلسله پیشدادی ) تا میانه سلسله کیانی افسانه و حماسه اند و از میانه سلسله کیانی با دقتی پذیرفتنی با تاریخ هخامنشیان همراه می شود و با سلسله اشکانی و ساسانی دنبال می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

برای نمونه شاه دارا که از اسکندر شاهنامه شکست خورد همان داریوش سوم است. داریوش نامی به پارسی باستانی است و دارا گویش همان نام در پارسی میانه و نو هست. ( هردو هم با کارواژه داشتن/دار هم ریشه اند )
در ادبیات ساسانی و کارنامه اردشیر بابکان نیز از داریوش سوم به نام دارای دارایان نام برده اند.
البته که صددرصد نمی توان شاهنامه را به عنوان یک تاریخ صددرصدی پذیرفت چنان که فردوسی مثلا اسکندر مقدونی و داریوش سوم را برادری از یک پدر اما دو مادر خوانده! که صددرصد چنین چیزی درست نیست اما می توان برداشت های نسبتا سودمندی با بهره از شاهنامه از تاریخ ایران پیش از اسلام داشت.

من نمیدونم از کجا معنی خسرو رو میگن پادشاه بعید میدونم پادشاه باشه معنیش. بعدشم اکثر شعرهایی که به فردوسی نسبت مبدن معلوم نیست از کجا اومده اخه واو وسط شعر فردوسی چیکار میکنه. هر چی دوست دارن میسازن میزنن به اسم فردوسی
خُسرَوی، روستایی در بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین استان کرمانشاه ایران است. این روستا غربی ترین نقطه استان کرمانشاه از لحاظ مختصات جغرافیایی و مسکونی بودن است.
این روستا در نزدیکی مرز خسروی ( مرز ایران با عراق ) واقع شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۵۲ نفر ( ۱۱خانوار ) بوده است.

خسرویخسروی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/خسروی_(قصر_شیرین)
خسرو خان بختیاروند پسر شمس الدین خان بختیاروند پسر اتابک صالح خان همدانی پسر باور خان پسر مهدی خان آتش بیگی بختیاروند
______
سردار مندنی خان بختیاروند پسر خسرو خان از فرماندهان نادرشاه افشار در فتح هند
طایفه روا ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند ( بهداروند )
چه خسرو ورا دید بنواختش
بران خسروی گاه بنشاندش
خسروی، خسروی فر، کیخسروی، خسروانیان، خسروانیون، خسروانی همگی یک معنی و میدهند و از القاب بزرگان و پادشاهان از قوم ماد به گواه اسناد تاریخی شروع شده و سایر سلسه های پادشاهی میباشد.
خاندان خسروی یا خسروانی از خاندان های اصیل قوم ماد میباشند که در تمامی متصرفات پادشاهی ایران قدیم و جدید مستقر و ساکن هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

خسروی: در پهلوی هسرویگ husrawīg بوده است.
( ( چو آن چهره ی خسروی دیدمی ،
ازآن نامداران بپرسیدمی ، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 225. )
زانیار
خسروی از خسرو خان بابادی گرفته میشود که در اصل از فامیل عکاشه میباشند اما خسرو خان بزرگ فامیل را به خسروی تغییر داد
پادشاهی. کدخدایی. وارث گنج. تاج و تخت
بزرگ . درزبان لری کلاه خسروی . کلاه بزرگان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس