[ویکی فقه] خسروپرویز در ادبیات فارسی، خسروپرویز را همه منابع تاریخی، چه فارسی چه غیرفارسی، پادشاهی تن آسان، شهوت ران، آزمند، شیفته تجمل ، مال و جاه و بلندآوازگی و بسیار متفرعن وصف کرده اند.
حکایتی در راحة الصدور آمده است که بیانگر خودبینی این فرمانروای مغرور است. او شطرنج را مایه «قوت خاطر و نمودار پادشاهی» می دانست و بر آن بود که «جهان باید که حاجت از من خواهد، من چون حاجت از استخوانی مردار ( طاس تخته نرد ) خواهم»؟. خسرو برخلاف نیای خود انوشیروان ، اهل تفکر فلسفی نبود، ولی به هنرهای آن زمان چون، معماری و به ویژه موسیقی ، رغبتی شدید داشت بی گمان اعتلای چشمگیر موسیقی در دوره خسروپرویز تا حد زیادی مرهون علاقه او به این هنر بوده است. او با آن که خود را سخت پایبند رسم نیاکان و آیین زردشتی وانمود می کرد، شیرین، همسر دوم خود، را همچون زن اولش مریم، از مسیحیان برگزید و این یکی از علل محکومیت او در منابع زردشتی است. از سوی دیگر، وقتی پیامبر اسلام کتبآ او را به اسلام و توحید خواند، نامه حضرت را بدین بهانه پاره کرد که آن حضرت نام خود را پیش از نام شاه ساسانی نوشته بود. البته کینه ناشی از شکست قبلی او از قوای عرب در محل ذی قار ، در این رفتار مغرورانه او بی تأثیر نبوده است. بخشی از گزارشهای قصه مانند درباره قضیه دعوت شدن خسرو به اسلام پدید آمده، که به نظر می رسد شیرین ترین تفصیل آن را نظامی در خسرو و شیرین خود به نظم درآورده است.
← داستانها و قصه های افسانه آمیز
(۱) لطفعلی بن آقاخان آذربیگدلی، دیوان، چاپ حسن سادات ناصری و غلامحسین بیگدلی، تهران ۱۳۶۶ش.(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.(۳) هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه با حواشی رضازاده شفق، تهران ۱۳۵۶ش.(۴) مهری باقری، «افدیهای هژده گانه خسروپرویز»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، ش ۱۲۵ (بهار ۱۳۵۷).(۵) محمدبن محمد بلعمی، تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، به تصحیح محمدتقی بهار، چاپ محمدپروین گنابادی، تهران ۱۳۴۱ش.(۶) مری بویس و هنری جورج فارمر، دو گفتار درباره خنیاگری و موسیقی ایران، ترجمه بهزادپاشی، تهران ۱۳۶۸ش.(۷) محسن جعفری مذهب، «تحقیقی پیرامون نامه پیامبر (ص) به خسروپرویز»، وقف: میراث جاویدان، سال ۱، ش ۴ (زمستان ۱۳۷۲).(۸) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ پرویز خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.(۹) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران (۱۳۳۸ش).(۱۰) تورج دریایی، شاهنشاهی ساسانی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران ۱۳۸۳ش.(۱۱) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ش.(۱۲) محمدبن علی راوندی، کتاب راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ش.(۱۳) عبدالحسین زرین کوب، روزگاران ایران: گذشته باستانی ایران، تهران ۱۳۷۴ش.(۱۴) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ش.(۱۵) محمدعلی صائب، دیوان، چاپ محمد قهرمان، تهران ۱۳۸۳ش.(۱۶) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج ۹، چاپ برتلس، مسکو ۱۹۷۱.(۱۷) عباس بن موسی فروغی، دیوان کامل فروغی بسطامی، چاپ م درویش،) تهران (۱۳۶۸ش.(۱۸) مسعود کمال خجندی، دیوان، چاپ عزیز دولت آبادی، تبریز ۱۳۳۷ش.(۱۹) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ش.(۲۰) مجمل التواریخو القصص، چاپ محمدتقی بهار، تهران، کلاله خاور، ۱۳۱۸ش.(۲۱) محمد حمیداللّه، مجموعة الوثائق السیاسیة للعهد النبوی و الخلافة الراشدة، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.(۲۲) محمودبن محمدحسین محمودخان ملک الشعرا، دیوان، تهران، ۱۳۲۹ش.(۲۳) حسن مشحون، تاریخ موسیقی ایران، تهران ۱۳۷۳ش.(۲۴) الیاس بن یوسف نظامی، خسرو و شیرین، چاپ بهروز ثروتیان، تهران ۱۳۶۶ش.
حکایتی در راحة الصدور آمده است که بیانگر خودبینی این فرمانروای مغرور است. او شطرنج را مایه «قوت خاطر و نمودار پادشاهی» می دانست و بر آن بود که «جهان باید که حاجت از من خواهد، من چون حاجت از استخوانی مردار ( طاس تخته نرد ) خواهم»؟. خسرو برخلاف نیای خود انوشیروان ، اهل تفکر فلسفی نبود، ولی به هنرهای آن زمان چون، معماری و به ویژه موسیقی ، رغبتی شدید داشت بی گمان اعتلای چشمگیر موسیقی در دوره خسروپرویز تا حد زیادی مرهون علاقه او به این هنر بوده است. او با آن که خود را سخت پایبند رسم نیاکان و آیین زردشتی وانمود می کرد، شیرین، همسر دوم خود، را همچون زن اولش مریم، از مسیحیان برگزید و این یکی از علل محکومیت او در منابع زردشتی است. از سوی دیگر، وقتی پیامبر اسلام کتبآ او را به اسلام و توحید خواند، نامه حضرت را بدین بهانه پاره کرد که آن حضرت نام خود را پیش از نام شاه ساسانی نوشته بود. البته کینه ناشی از شکست قبلی او از قوای عرب در محل ذی قار ، در این رفتار مغرورانه او بی تأثیر نبوده است. بخشی از گزارشهای قصه مانند درباره قضیه دعوت شدن خسرو به اسلام پدید آمده، که به نظر می رسد شیرین ترین تفصیل آن را نظامی در خسرو و شیرین خود به نظم درآورده است.
← داستانها و قصه های افسانه آمیز
(۱) لطفعلی بن آقاخان آذربیگدلی، دیوان، چاپ حسن سادات ناصری و غلامحسین بیگدلی، تهران ۱۳۶۶ش.(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.(۳) هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه با حواشی رضازاده شفق، تهران ۱۳۵۶ش.(۴) مهری باقری، «افدیهای هژده گانه خسروپرویز»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز، ش ۱۲۵ (بهار ۱۳۵۷).(۵) محمدبن محمد بلعمی، تاریخ بلعمی، تکمله و ترجمه تاریخ طبری، به تصحیح محمدتقی بهار، چاپ محمدپروین گنابادی، تهران ۱۳۴۱ش.(۶) مری بویس و هنری جورج فارمر، دو گفتار درباره خنیاگری و موسیقی ایران، ترجمه بهزادپاشی، تهران ۱۳۶۸ش.(۷) محسن جعفری مذهب، «تحقیقی پیرامون نامه پیامبر (ص) به خسروپرویز»، وقف: میراث جاویدان، سال ۱، ش ۴ (زمستان ۱۳۷۲).(۸) شمس الدین محمد حافظ، دیوان، چاپ پرویز خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.(۹) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران (۱۳۳۸ش).(۱۰) تورج دریایی، شاهنشاهی ساسانی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران ۱۳۸۳ش.(۱۱) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ش.(۱۲) محمدبن علی راوندی، کتاب راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ش.(۱۳) عبدالحسین زرین کوب، روزگاران ایران: گذشته باستانی ایران، تهران ۱۳۷۴ش.(۱۴) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ش.(۱۵) محمدعلی صائب، دیوان، چاپ محمد قهرمان، تهران ۱۳۸۳ش.(۱۶) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج ۹، چاپ برتلس، مسکو ۱۹۷۱.(۱۷) عباس بن موسی فروغی، دیوان کامل فروغی بسطامی، چاپ م درویش،) تهران (۱۳۶۸ش.(۱۸) مسعود کمال خجندی، دیوان، چاپ عزیز دولت آبادی، تبریز ۱۳۳۷ش.(۱۹) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، چاپ عبدالحی حبیبی، چاپ افست تهران ۱۳۴۷ش.(۲۰) مجمل التواریخو القصص، چاپ محمدتقی بهار، تهران، کلاله خاور، ۱۳۱۸ش.(۲۱) محمد حمیداللّه، مجموعة الوثائق السیاسیة للعهد النبوی و الخلافة الراشدة، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.(۲۲) محمودبن محمدحسین محمودخان ملک الشعرا، دیوان، تهران، ۱۳۲۹ش.(۲۳) حسن مشحون، تاریخ موسیقی ایران، تهران ۱۳۷۳ش.(۲۴) الیاس بن یوسف نظامی، خسرو و شیرین، چاپ بهروز ثروتیان، تهران ۱۳۶۶ش.
wikifeqh: خسروپرویز_در_ادبیات_فارسی